عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۲۲ - ایضا
چون کاروان دشت بلا ره بشام کرد
صبح امید اهل حرم رو بشام کرد
قوم یهود از پی تأئید کیش خویش
؟؟ را به ستن دست اهتمام کرد
چرخ دنی نگر که بکام سگان دون
لب تشنه آهوان حرم را بدام کرد
خاصان سایه پرور سبط رسول را
خورشید وار جلوه گر بزم عام کرد
آل زیاد را بسراپرده داد جای
سبط رسول را شرر اندر خیام کرد
گسترد بر یزید لعین بستر حریر
بالین سید حرم از خشت خام کرد
بیدار کرد فتنۀ خوابیده در جهان
تا خواب را بدیدۀ زینب حرام کرد
نیر شرر بخرمن اهل جهان فکند
از آتشی که تعبیه اندر کلام کرد
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۲۳ - قصیده العربیه وله
ابت المنیته ان تطیش سهامها
قف فی الدیار و ناد این کرامها
ما للبلاقع من لوی باللوی
قد انکرت اکنانها آرامها
و رسوم ابیات بها لکنا نته
لا تستجیب منادیاً اعلامها
خلت الحاجرُ من اکارم هاشم
فعلت متون الشامخات لئامها
و قفا حماه الصید فی غاب الثری
و طوارق الذئبان هب نیامها
فمن المعزی هاشماً فی اصره
شطت معاینها و ضیم ذمامها
ثعب الغراب بهم فشتت شملهم
کقلائد المرجان سل نظامها
منهم سلیب ضیعه بهالق
منهم خلیع اخفرته فدامها
منهم صریع بالطفوف مجدل
منهم اسیر کبلّته شئامها
تهمی لذکریهم محاجر زمزم
عبراً ابت ان ینقضی تسجامها
و نحن مثل الیعملات لفقدرهم
اعلام مکته حلّها و حرامها
ثکلت بهم ام الخطوب فاصبحت
تبکی مدی الدّنیا لهم ایتامها
ان انس لا انسی مصارع نینوی
اذحل فبها بالغداه همامها
فجرت الیه من الطفاه کتائب
ضاقت بهم سهب الفلاد اکامها
تبغی الباز و ما سمعنا قبل ذا
تدعو الصراغم للکفاح بهامها
اوسیل هیجاً لا تقوم له الزنا
امسی یسدله السبیل هبامها
ففدته عنهم فتیه مضربه
عمرویته علویته اقدامها
و کماه ابطال سراه سبق
لا تنشتی یوم اللقا اقدامها
یفرون اشلاه بسمر عواسل
لبریقها الارواح تخضع هامها
فکاهم کتاب آجال العدی
تجری لمحو حتومها اقلامها
فیجاب من کراتهم بهم الوغی
کاانهم شرد امیط حطامها
او انهم قزع الخریف قد انجلی
من زعزع الریح العقیم رکامها
یسقونهم برد العلاقم بعد ما
قد طول من جر الوطیس ادامها
حتی حدی حادی اللقا موذباً
بفراق افسهم و ذاک مرامها
فتبرمو الحیا و لو لا انه
لنبت با ساد العرین اجامها
فطابهم ذؤبان رعیان الفلاء
فغذا اکیل ثعالها ضرغامها
ترکت علی حرّ الهواجر بالعرا
حبثت یعز علی الرسول مقامها
و علت متون القضبیته ارؤس
تبکی دماً لفراقها اجسامها
مهلاً بنی الامجاد ان نقص العدی
منکم خظوظاً لا یطول مقامها
ان البدر اذا اصاب تمامها
نقص سیتلو نقصهن تمامها
فسطا علیهم و السیوف سلیله
والسمهریه شرع اعلامها
و العادیات اثرن نقعاً فی السماء
قد جن عین الشمس منه ظلامها
ذو عزته اما احس بباسه
سبق الفضاء الی النفوس حمامها
یجلو الصفوف من الالوف کامه
رعد تشقق من صداه غمسامها
یتلوه شهب من صواعق عضبه
حیث الدّماء تواتر استجامها
یلقی القیاد الیه صعب رقابهم
کاالعیراذ یسطوبه همهامها
فکان بارق سیفه ماء طمی
تعدوا الیه شرعاً اغنامها
کم ذی ذوائب من رؤس امیته
رکزت علی صدر القنا اجرامها
وهیا کل من آل صخر کسرت
من صوله علویه اصنامها
بهتر من حملاته عرش الوغا
و یموج من صمصامه قمقامها
فسکانها قبع السراب تمور من
اشراقها راد لضحی اهضامها
عی المذاهب للکماه کانما
قد طاش من زعراعها احلامها
و فرائض الاملاک ترعد خیفته
و الارض ترجف ان بمیدستامها
و اذا بدوحات الوشیخ تحن فی
افنانها الغض اللّدان حمامها
فاجدّه ذکری عهود با الحمی
و الرقمتین تطاولت ایامها
فاجابها بلسان حال صادق
حیث تحیتها و حی سلامها
فاتاه سهم لا صقی صوب الحیا
مادت له الدّنیا فخر قوامها
ضجت ملائکه السماء و حولقت
لما توسد بالتراب عصامها
و تکوّرث شمس النهار و غوّرت
لجج الجار و نکست اعلامها
و تزلزلت عمد المهاد و مارت
السبع الشداد و کدّرت انجامها
و تصایحت طیر الملا و تصارخت
وحش الفلاء و علا السماء بغامها
و امتز عرش الله جل جلاله
و قیمه الاسلام ان قیامها
و تقطعت نوط الاشاوس خفیه
و الصافناات تزعزعت ازلامها
و بکت علیه مهابط الروح الامین
و ناحۀ نوح الصدی الهامها
وار تج اشلاء لخیر اصابه
قطعت کریمتها و رض عظامها
و برزن من بین الخدود حرائر
قد شب من نار الحریق خیامها
و نهب العذی منها الخمار و جررت
منها السوار و قطعت اعصامها
حسری صوارخ ناشرات ذهل
یبکی ملائکه السماء لطامها
تدعوه من بین الثوا کل اخته
و تنوحه نوح الهدیل حمامها
اُ اخی یا حامی الذمار ترکتنی
رهن المهامه حین جن ظلامها
حیراء ترصدنی سباعُ سغبُ
رصد الخذول اضاعها قوّامها
بابی فتیل بالعراء مجدّل
فرداً و قد حامت علیه لهامها
قتلته قوم مسلمون و کبروا
الله اکبر هل بقی اسلامها
و المرسلات من السهام تظله
بصحائف للموت فض ختامه
بابی جریح لا یداوی جرحه
و هو المداوی من مذاه و عقامها
و سجیح صدر داسه شر الوری
و یری و یسمع ما جری علامها
و قتیل صبر لا یجاب ندائه
یفری مجاری نهره غنامها
تبکیه عین المکرمات بکاء یعقوب
لیوسف لا یغبض مدامها
و تانه ان الئکول لزرها
سمر الکفاح و سهمها و حسامها
و تحن مکنه و الحطیم و زمزم
و المشعران و رکنها و مقامها
عجباً لحلمک کیف اثخنک العدی
و رحی المنایا فی یدیک زمامها
و قتلت عطشاناً و امواه الثری
من اصبعیک رضاعها و فطامها
او تصرم الاوصال منک و انت هو
وصال اوتار القضاء صرامها
فیاض ارواح مصوّر جسمها
قد ار آجال الوری قسامها
حاشاک من عی و لکن ربما
یسام من شراب الدّمآء خشامها
ان و طئنک خیولهم فلربما
ان الخطوب جذیلها مقدامها
لاذل ان تصبوا کریمک بالقنا
ان المجهز فی الحروب همامها
ان هان قتلک للطغاه فجر ما
قتل الصراغم خیفه محجامها
من یبلغن محمداً عن قومه
ان الموده قطعت ارحامها
هتکت طعام امیته و عتاتها
منها حرائم لا یحل حرامها
ورمت بینها من قسی هناتها
بسهام غی لا یفیق غرامها
واستو قدت ناراً بها هیهات ان
یخبو الی یوم القیام ضرامها
و قضت من الاسلام ثار جدودها
و به استقام لضجرها صمصامها
لاحی کوفه ما عدا مما بداً
لما استجاب لمن دعاه امامها
عرفته اذ هو فی الحجاز و انکرته
حین عرس بالعراق طعامها
لبوک یا حرم الوقود و قاتلوا
قتلت امیه ما جنی احرامها
صامت لقتلک الطغاه و ما درت
ان طل بعدک فطرها و صیامها
اف لعبد الشمس ثم دعیه
ما ورثت لنبی الهدی اعمالها
ان یقتلوک فقدا برت و یارهم
و علی بقیه ذی الجلال ختامها
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۲۵ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم
ای محرم پردۀ نهان خامۀ راز
وی هشته رسل به درگهت روی نیاز
موسی مدهوش ان ترانی در طور
پیچیده صلای من رآنی بحجاز
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۲۶ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم
ای نصرّ لعمرک افسر شاهی تو
جبریل فرومانده ز همراهی تو
اینجا که محمد رسول اللهی
آگاه نیم زلی مع اللّهی تو
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۲۷ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم
ای فخر رسل که دیر باز آمده‌ای
شک نیست که از راه دراز آمده‌ای
از لحن حدیث لی مع الله پیداست
ای خواجه که از کجا فراز آمده‌ای
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۰ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
بر مخزن غیب، باب مفتوح علی‌ست
گیتی همه کشتی و در او نوح علی‌ست
آن روح که مبدأ حیات همه اوست
بر قالب آفرینش آن روح علی‌ست
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۱ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
اندر شب آتش افروز علیست
تغییر دهندۀ شب و روز علیست
دل گفت علی مصوّر الارحام است
گفتم حاشا که صورت آموز علیست
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۲ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
در وصف علی که هر که رائی دارد
کفر است خدائی که خدائی دارد
لیک از نباء عظیم باید دانست
کاینطرفه خبر چه مبتدائی دارد
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۳ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
در سرّ و عیان مظهر اسرار علیست
در موت و حیات مصدر کار علیست
از جای دو انگشت عدوکش پیداست
کاین خلق رقود کهف و بیدار علیست
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۴ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
بر مسند کبریا نه جز جای علی
بر دوش نبی سزا نه جز پای علی
دادی گوهی خرد بیکتائی او
گر ذات نبی نبود همتای علی
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۵ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
ایزد که بجود خودستائی کرده
وز گنج نهان پرده گشائی کرده
ز اوصاف کمال قسمت ذات علی
بود آنچه سزاوار خدائی کرده
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۶ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
عنوان منزّه ارنعوت است علی
بر ذات حق آیت ثبوتست علی
زان ناقه سواری و حضور شب دفن
پیداست که حی ولایموتست علی
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۸ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
ای آنکه حریم کعبه کاشانۀ تست
بطحا صدف گوهر یکدانۀ تست
گر مولود تو بکعبه آمد چه عجب
ای نجل خلیل خانه خود خانۀ تست
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۳۹ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
ای شوکت ایزدی برازندۀ تو
جز تو همه ماسوای حق زندۀ تو
از کار من خسته تغافل تا کی
آخر نه توئی خدا و من بندۀ تو
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۴۰ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
تا حسن ازل پرده گشائی کرده
ز آئینه صنع خودنمائی کرده
ننگیخته صورتی پس از ذات نبی
مانند تو تا خدائی کرده
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۴۱ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
ایداده وجود را صفای دگری
ظاهر ز تو نور کبریای دگری
گر بود خدای دگری غیر خدا
من فاش بگفتمی خدای دگری
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۴۲ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
روزیکه به پرده جز تو ای تو نبود
درخلوت قدس کس بجای تو نبود
منظور حق از آینه پردازی صنع
جز جلوۀ روی حق نمای تو نبود
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۴۳ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
ای سرّ خدا که ره بر اسرار توئی
جز حیرت و صمت چاره در کار توئی
زانسوی دگر خدای گفتن بتو کفر
زین سو صفتی دگر سزاوار توئی
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۴۴ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
در بزم دنی که جز خدای تو نبود
نامی ز وجود ما سوای تو نبود
دو گوش نبی گواه صدقند مرا
کاندر پس پرده جز صدای تو نبود
نیر تبریزی : لآلی منظومه
بخش ۴۵ - رباعیات در مدح حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام
ای درخور تاج بخشی دست خدا
وی هستی تو آئینۀ هست خدا
در کونمکان نیست بجز دست تو دست
بگشای گره ز کارم ایشست خدا