عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
آنم که خدای محض در پشت من است
وین قوت کاینات در مشت من است
منزل که قمر دارد و فرقان که رسول
اندر عدد حرف ده انگشت من است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
آنم که جهان چو حلقه در مشت من است
وین قوت حق ز پشتی پشت من است
کونین و مکان و هر چه در عالم هست
در قبضه قدرت یک انگشت من است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶
ذرات جهان روشن از انوار من است
عالم همه پرشور ز اقرار من است
تورات و زبور و صحف و فرقان انجیل
این جمله نمونه ای ز اسرار من است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷
آیینه جم عبارت از روی من است
«والیل اذا» کنایت از موی من است
گر عارف سر قاب قوسین شدی
می دان که دو حرف نون ابروی من است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
در قاعده شریعت آگاه نبی است
در مرتبه حقیقت الله نبی است
بر تخت وجود آسمان توحید
هم شاه ولی آمد و هم ماه نبی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲
در دایره وجود موجود علی است
و اندر دو جهان مقصد و مقصود علی است
گر خانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
موصوف صفات قل هو الله علی است
در عالم معرفت شهنشاه علی است
آن نقطه کل که جزو از او پیدا شد
والله که آن علی است بالله علی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۴
در مملکت فضل خدا، شاه ولی است
از سر خدا با دل آگاه ولی است
واقف ز رموز « لی مع الله » ولی است
بی شک ز صفات ذات آگاه ولی است
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵
آن علم که از ذات خدا منفک نیست
در هستی او هیچ نبی را شک نیست
خطی است خدا به وجه آدم بنوشت
وان سی و دو خط لوح حرفی حک نیست
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶
دانستن ذات واجب امکان تو نیست
چون آیت فضل و علم در شأن تو نیست
مسموع نگردد بر من حجت تو
تا پیش من از سی و دو برهان تو نیست
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
تا می نشنوی ز خویشتن واحد و فرد
تحصیل مراد خویش نتوانی کرد
آزاد شو از جهان و پاک از همه گرد
خود را زن ره مساز اگر هستی مرد
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸
چون هستی ما ز کاف و نون پیدا شد
ماهیت کاف و نون عین ما شد
او را چو مظاهر صفات اشیا بود
اشیا همه او و او همه اشیا شد
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
حرفی ز میان کاف و نون پیدا شد
زان حرف وجود آدم و حوا شد
از صورت این دو هرچه آمد حاصل
میراث حقایق همه اشیا شد
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
از عین علی عین همه پیدا شد
وز لام علی لب همه گویا شد
از یای علی یدین خلق بیضا شد
آن کس که علی شناخت او دانا شد
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
ای عشق تو سر دفتر اسرار وجود
منصور دل، آویخته از دار وجود
جز سی و دو حرف لم یزل در دو جهان
بنمای کسی که هست در دار وجود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
ای عشق تو کرده کشف اسرار وجود
وز نقطه خاک بسته پرگار وجود
تا چهره خود عیان کنی نقش صفات
بنگاشته ای بر در و دیوار وجود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵
از خاک و ز آب آدم و بود و وجود
هم آتش و آب تابع و لازم بود
سی و دو خط خدا به وجه آدم
هرکس که بخواند چون ملک کرد سجود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷
تا باب دلم به نقطه بی بگشود
سر ازل و ابد مرا روی نمود
هرچند سراپای جهان گردیدم
جز ناطق و نطق در جهان هیچ نبود
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹
(تا) آتش فقر بر تو داغی ننهد
در خانه باطنت چراغی ننهد
تا هستی ات از دماغ بیرون نکنی
مرغ طلبت قدم به باغی ننهد
نسیمی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
گر حرف به تو جمال خود بنماید
بر تو در گنج معرفت بگشاید
بی صوت و حروف با تو آید به حدیث
نطقی که به صورت و حرف اندر ناید