عبارات مورد جستجو در ۷۹۷۷ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۳
در عهد تو گلزار ثنا مدروس است
الا ز تو آز از همه کس مأیوس است
کان با کف چون بحر تو میزد لافی
از گفتن بیهوده چنان محبوس است
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۱
رفتی و شکیب از دل عشاق برفت
نقش هنر از صفحه آفاق برفت
فضل وکرم از زمانه رفتند برون
آن روز که طاهر بن اسحاق برفت
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۷
شاه عادل چون بکام دل ببزم می نشست
بر جبین آفتاب از شرم رویش خوی نشست
تا جهان بودست شاهی بر سریر سلطنت
همچو سلطان جهان الجایتو خان کی نشست
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۲۴
اجرام فلک دور به کام تو کنند
فهرست سعادات به نام تو کنند
شاهان جهان از دل و جان همچو رهی
آیند و غلامی غلام تو کنند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۵
ایخواجه علی توئی جهان همه جود
نامد بدلیری تو هرگز بوجود
کو رستم زابلی و کو حاتم طی
تا پیش دل و دست تو آرند سجود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۷
تا چرخ و فلک مدار بنیاد نهاد
از مادر ارکان پسری چون تو نزاد
اوراد جهانیان کنون نیست جز آنک
سردار جهان نظام دین یحیی باد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۱
شاها ز منت گر چه نمیآید یاد
روزی کرمت هم دهدم آخر یاد
تا عالم فانی بود از آتش و آب
وز خاک وز باد دولتت باقی باد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۱
در کان کرم فضه وارزیز نماند
وز جمله جواهر بجز ازریز نماند
در نوبت ما نخاست یک مرد کریم
جز طاهر اسحاق که آن نیز نماند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۰
ای از گل تر روی تو آراسته تر
وز سرو سهی قد تو پیراسته تر
گر ماه دو هفته رو بروی تو کنند
از رشک تو هر روز شود کاسته تر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۵
چون یافت تن از خلعت شه زینت و فر
نیکو سخنی گفت درینمعنی سر
گفتا که زبان مدح چون من دارم
پس خلعت سر ز تن بود واجبتر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۸
سردار جهان امیر حاجی دلیر
کز جنگ چو از جود نمیگردد سیر
وقتیکه شود سوار بر زر ده سمند
چون رستم دستان بود و رخش بزیر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۹
فرزند اعز محمد ای کان هنر
وی تازه ز آب سخنت جان هنر
در خوش نمکی چون تو جگر گوشه نیافت
جز ابن یمین هیچکس از کان هنر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۷
لعل تو که آفرینش گوید همه کس
درج گهر ثمینش گوید همه کس
تا مردم چشم من دهان تو بدید
دریا دل قطره پینش گوید همه کس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۷
هان ابن یمین ز کار آگه میباش
چون عقل ز کژ ر وی منزه میباش
چون سوسن و نرگس ار همه چشم و زبان
گشتی دو سه روزا بکم و ابکه میباش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۲
ای زلف دلاویز تو بر روی تو خوش
وی شعبده نرگس جادوی تو خوش
آیا بود آنکه با تو بینم خود را
سر سوی سر آورده چو ابروی تو خوش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۷
بیا ای ساقی مهوش بیار آن آب چون آتش
بگو ای مطرب خوشگو نواهای خوش دلکش
بهذبزم سرور گیتی علاء ملک و دین هندو
که ترک آسمان بندد به خدمت بر درش ترکش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۸
استاد حسین ای بصفا همچو سروش
با نطق تو سحبان شود از عجز خموش
در بیشه مردمی و مردی و هنر
تو شیر نری که نام کردت خرگوش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۷
ای حکم ترا مطیع از قاف بقاف
وی جمله شهانرا سر کوی تو مطاف
با همچو توئی روا بود همچو منی
پیوسته دوان در طلب قدر کفاف
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۴
ای ریخته از شرم کفت ابر عرق
بر جمله جهان جسته بهر کار سبق
در مسند سروری و صدری ننشست
هرگز چو تو سرور گهر بخش بحق
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۰
ای پیکر تو گنج روان همه فضل
عقل تو مرا داده نشان همه فضل
هر نکته ز تو عالم جانی همه لطف
هر یکسر موی تو جهان همه فضل