عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹
حکم ازلم اسیر رفتار تو کرد
حیران لب و واله گفتار تو کرد
آیا چه دهد جواب من روز جزا
آن کس که مرا چنین گرفتار تو کرد
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
روزی که ز هر چه هست آثار نبود
وز خواب عدم زمانه بیدار نبود
نورم شرر نار و گلم خار نداشت
من بودم و یار بود و اغیار نبود
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
جانانه به چشم ما در اطوار وجود
هر لحظه به صورت دگر جلوه نمود
در پرده اشکال و صور پرده نشین
تحقیق چو کردیم یکی بیش نبود
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
نقاش ازل که صورت یار کشید
نقش و خال و زلف و رخسار کشید
از بهر ظهور معنی آن صورت را
بر دیده طالبان دیدار کشید
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
هر چند که خواستیم از دوست مراد
بر وعده در امید بر ما نگشاد
در دهر بسازیم بمحنت امروز
چون وعده راحت بقیامت افتاد
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲
چون کلک ازل زد رقم نقش نگار
بر پرده چشم من ز لوح رخ یار
خال رخ یار و مردم چشم مرا
انگیخت ز یک سیاهی و یک پرگار
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۵۴
پیوسته فلک با قران اختر
می سوزد داغ بر دل اهل نظر
تا شام و سحر را بمدار آوردست
شامی بمراد کس نکردست سحر
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
جانانه طلب می کنی از جان بگذر
وز صحبت جان ز وصل جانان بگذر
تا لذت جمعیت خاطر یابی
از قید تردد پریشان بگذر
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۵۷
ای بر همه عالم در احسان تو باز
اولی بتو عرض راز و اظهار نیاز
گر تو ننوازی که نوازد ما را
ما بنده تویی پادشه بنده نواز
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۶۳
ز اشکم غم یار می توان کرد قیاس
آتش ز شرار می توان کرد قیاس
داغ دل پنهان جگر سوز مرا
از ناله زار می توان کرد قیاس
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
ای حلم تو طالب رضای همه کس
حاصل شده از تو مدعای همه کس
شد بر همه کس فرض دعای تو که هست
در ضمن دعای تو دعای همه کس
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۷۰
ای در دل ما ز ذوق قرب تو نشاط
علم تو محیط هستی ماست محاط
فرمان تو کارخانه فطرت را
هر لحظه برنگی دگر افکند بساط
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۷۴
ای کرده بصد خون جگر جمع متاع
آیا چه شود حال تو هنگام وداع
با خلق نزاع از پی دنیا کم کن
دنیا نه متاعیست که ارزد بنزاع
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
صد شُکر که خاک طینتم یافت شرف
افتاد مرا دامن اقبال به کف
هر کس که نظری ز شاه اقلیمی یافت
من فیض نظر یافتم از شاه نجف
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۸۰
کار دو جهان ز عشق دارد رونق
در عشق گرفته است این نظم نسق
بی عشق نمی توان بمقصود رسید
عشق است طریق مستقیم ره حق
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
در صورت اگر طالب معشوق و مییم
در معنی ازین طریق محظوظ کییم
زهاد چنان که می نمایند نیند
ما نیز چنان که می نماییم نه ایم
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۸۸
صد شکر که زهاد بداندیش نه ایم
شیخان سفیه حیله اندیش نه ایم
چون زاهدگان و شیخگان سالوس
مداح خود و معتقد خویش نه ایم
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
گر طالب آرام دلی کام مجو
ور کام طلب می کنی آرام مجو
دامیست جهان تو مرغی افتاده بدام
آرام دل و کام درین دام مجو
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۹۹
ابنای زمان که در جهانند همه
از جور زمانه در فغانند همه
هر یک به هوس عاشق کاری شده است
بی عشق نیند عاشقانند همه
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
جمعی که درین بساط هستند همه
از باده جام جهل مستند همه
هر یک غرضی را بت خود ساخته اند
اینست سخن که بت پرستند همه