عبارات مورد جستجو در ۹۷۰۶ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ ایشان که مىطعن کنند، عیب جویند در فراخ بخشیدگان بخوش منشى، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ از گرویدگان، فِی الصَّدَقاتِ در زکاتها و صدقتها، وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ و ایشان را که نمىیاوند و نمیدارند مگر اندک خویش، فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ از ایشان مىافسوس دارند، سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ جزاى ایشان داد بآن افسوس که میدارند، وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۷۹) و ایشانراست عذابى دردنماى.
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ آمرزش خواه ایشان را، أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ یا مخواه آمرزش ایشان را، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً اگر آمرزش خواهى ایشان را هفتاد بار، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد خداى ایشان را، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بآنست که ایشان کافر شدند بخداى و رسول او، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. (۸۰) و خداى راه نماى و پیش برنده نیست قومى را که بنزدیک او از فاسقاناند.
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ شاد گشتند با پس کردگان، بِمَقْعَدِهِمْ به نشست خویش، خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ بر خلاف رسول خداى، وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و دشوار داشتند که باز کوشند بمال خویش و تن خویش، فِی سَبِیلِ اللَّهِ از بهر خداى و در راه خداى، وَ قالُوا و یکدیگر را گفتند، لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ بیرون مشید، بجنگ درین گرما، قُلْ نارُ جَهَنَّمَ گوى آتش دوزخ، أَشَدُّ حَرًّا توش آن سختتر است، لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ. (۸۱) اگر ایشان دریا بندید و دانندید.
فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا تا اندکى خندند از شادى خویش، وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً و فراوان گریند، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۸۲) بپاداش آنچه میکردند.
فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ اگر باز برد ترا خداى، إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ با ایشان که زنده ماندهاند از ایشان و مصرّ، فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ و از تو دستورى خواهند بیرون آمدن را، فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً گوى با من هرگز میائید، وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا و با من هرگز جنگ مکنید با جهودان، إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ شما از خود بپسندیدید باز نشستن از جنگ پیشین، فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ. (۸۳) باز نشینید، با باز نشستگان دیگر.
وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ و نماز مکن بر هیچکس از ایشان، ماتَ أَبَداً که بمیرد، هرگز، وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ و باز مایست بر گور هیچکس از ایشان، إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ که ایشان کافر شدند بخداى و رسول وى، وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ. (۸۴) و بمردند از طاعت بیرون.
وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ و خوش ما یاد ترا مالهاى ایشان و فرزندان ایشان، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا خداى میخواهد که عذاب کند ایشان را بشغل آن درین جهان، وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ. (۸۵) و جانهاى ایشان بر آید و ایشان کافر.
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و چون (ج) فرو فرستاده آید از آسمان سورتى از فرقان، أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ که بگروید بخداى، وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ و باز کوشید با رسول او، اسْتَأْذَنَکَ دستورى خواهد از تو باز نشستن را، أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ اهل توان از ایشان، وَ قالُوا و ترا گویند، ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ. (۸۶) گذار تا نشینیم با نشستگان.
رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ پسند دادند که با زنان در خانها بنشینند چون زنان، وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ و مهر نفاق بر دلهاى ایشان نهاده شد، فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ. (۸۷) تا ایمان راست در نیابند.
لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ لکن رسول و گرویدگان که با وىاند.
جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ او و ایشان بارى باز کوشیدند بمال خویش و تن خویش با دشمن خداى، وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ همه نیکیها ایشانراست، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (۸۸) و ایشانند پیروز آمدگان جاوید.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ ساخته است خداى ایشان را بهشتهایى، تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ در زیر آن درختان جویهاى روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان ایشان در آن، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۸۹) آنست پیروزى بزرگوار.
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ آمرزش خواه ایشان را، أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ یا مخواه آمرزش ایشان را، إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً اگر آمرزش خواهى ایشان را هفتاد بار، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ نیامرزد خداى ایشان را، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ این بآنست که ایشان کافر شدند بخداى و رسول او، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. (۸۰) و خداى راه نماى و پیش برنده نیست قومى را که بنزدیک او از فاسقاناند.
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ شاد گشتند با پس کردگان، بِمَقْعَدِهِمْ به نشست خویش، خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ بر خلاف رسول خداى، وَ کَرِهُوا أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ و دشوار داشتند که باز کوشند بمال خویش و تن خویش، فِی سَبِیلِ اللَّهِ از بهر خداى و در راه خداى، وَ قالُوا و یکدیگر را گفتند، لا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ بیرون مشید، بجنگ درین گرما، قُلْ نارُ جَهَنَّمَ گوى آتش دوزخ، أَشَدُّ حَرًّا توش آن سختتر است، لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ. (۸۱) اگر ایشان دریا بندید و دانندید.
فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلًا تا اندکى خندند از شادى خویش، وَ لْیَبْکُوا کَثِیراً و فراوان گریند، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۸۲) بپاداش آنچه میکردند.
فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ اگر باز برد ترا خداى، إِلى طائِفَةٍ مِنْهُمْ با ایشان که زنده ماندهاند از ایشان و مصرّ، فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ و از تو دستورى خواهند بیرون آمدن را، فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً گوى با من هرگز میائید، وَ لَنْ تُقاتِلُوا مَعِیَ عَدُوًّا و با من هرگز جنگ مکنید با جهودان، إِنَّکُمْ رَضِیتُمْ بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ شما از خود بپسندیدید باز نشستن از جنگ پیشین، فَاقْعُدُوا مَعَ الْخالِفِینَ. (۸۳) باز نشینید، با باز نشستگان دیگر.
وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ و نماز مکن بر هیچکس از ایشان، ماتَ أَبَداً که بمیرد، هرگز، وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ و باز مایست بر گور هیچکس از ایشان، إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ که ایشان کافر شدند بخداى و رسول وى، وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ. (۸۴) و بمردند از طاعت بیرون.
وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ و خوش ما یاد ترا مالهاى ایشان و فرزندان ایشان، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا خداى میخواهد که عذاب کند ایشان را بشغل آن درین جهان، وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ. (۸۵) و جانهاى ایشان بر آید و ایشان کافر.
وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و چون (ج) فرو فرستاده آید از آسمان سورتى از فرقان، أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ که بگروید بخداى، وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ و باز کوشید با رسول او، اسْتَأْذَنَکَ دستورى خواهد از تو باز نشستن را، أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ اهل توان از ایشان، وَ قالُوا و ترا گویند، ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدِینَ. (۸۶) گذار تا نشینیم با نشستگان.
رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ پسند دادند که با زنان در خانها بنشینند چون زنان، وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ و مهر نفاق بر دلهاى ایشان نهاده شد، فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ. (۸۷) تا ایمان راست در نیابند.
لکِنِ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ لکن رسول و گرویدگان که با وىاند.
جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ او و ایشان بارى باز کوشیدند بمال خویش و تن خویش با دشمن خداى، وَ أُولئِکَ لَهُمُ الْخَیْراتُ همه نیکیها ایشانراست، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (۸۸) و ایشانند پیروز آمدگان جاوید.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ جَنَّاتٍ ساخته است خداى ایشان را بهشتهایى، تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ در زیر آن درختان جویهاى روان، خالِدِینَ فِیها جاویدان ایشان در آن، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۸۹) آنست پیروزى بزرگوار.
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۱۰ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ آمدند قومى عذر سازان از اعراب، لِیُؤْذَنَ لَهُمْ تا ایشان را دستورى دهند نشست را، وَ قَعَدَ الَّذِینَ کَذَبُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و بنشستند ایشان که با خداى و رسول دروغ گفته بودند که گرویدگانیم، سَیُصِیبُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ. (۹۰) آرى رسد بنا گرویدگان از ایشان عذابى دردنماى.
لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ نیست بر ناتوانان زنان و کودکان و پیران سست شدگان، وَ لا عَلَى الْمَرْضى و نه بیماران، وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ و نه بر ایشان که نفقه نمىیابند که بغزا آیند، حَرَجٌ تنگى در باز نشستن، إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ آن گه که نیک خواه باشند خداى را و رسول را، ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ نیست بر نیکو کاران هیچ عتابى، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۹۱) و خداى آمرزگارى مهربان است.
وَ لا عَلَى الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ و نه بر ایشان که بتو آمدند، لِتَحْمِلَهُمْ تا ایشان را ستور دهى، قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ گفتى نمىیاوم ستورى که شما را دهم، تَوَلَّوْا برگشتند وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ و چشمهاى ایشان آب میریخت از اشک، حَزَناً از آن اندوه که ستور نیافتند، أَلَّا یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ. (۹۲)
و از اندوه آن که نفقه ندارند راه را.
إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ عذاب و خشم و تاوان بر ایشان است که دستورى میخواهند از تو باز نشستن را، وَ هُمْ أَغْنِیاءُ و ایشان توانگراناند ستور دارند و زاد، رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ بپسندیدند خود را که با زنان باز نشینند در خانها، وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ. (۹۳) و خداى مهر نفاق بر دلهاى ایشان نهاد تا روشنایى دانش در آن نشود.
یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ عذرها دهند در شما، إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ چون باز گردید که با ایشان شوید از تبوک با مدینه، قُلْ لا تَعْتَذِرُوا گوى عذر مدهید، لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ شما را استوار نخواهیم داشت، قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ خداى ما را آگاهى داد از حالهاى شما، وَ سَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ و بیند خداى و رسول او که چه کنید پس آن، ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ آن گه باز برند شما را با داناى آشکارا و نهان، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (۹۴) تا خبر کند شما را بآنچه میکردید.
سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ آرى سوگند خورند شما را بخداى، إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ آن گه که با ایشان گردید از تبوک، لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ تا روى گردانید از ایشان، فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ فرا گذارید از ایشان، إِنَّهُمْ رِجْسٌ که ایشان کژانند و پلید، وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ و بازگشتنگاه ایشان دوزخ است، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۹۵) پاداش آنچه میکردند.
یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ سوگند میخورند شما را تا از ایشان خشنود شوید، فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ اگر خشنود شوید از ایشان، فَإِنَّ اللَّهَ لا یَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ. (۹۶) خداى خشنود نخواهد شد از گروه بیرون شدگان از طاعت و فرمان بردارى.
الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً عرب بیابان نشین کافرترند از دیگر کافران و منافقتر، وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ و سزاتراند که اندازها و حدها، حلال ندانند و فقه دین و معانى آنچه خداى فرو فرستاد بر رسول خویش، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (۹۷) و خداى دانایى است راستدان.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ و از منافقان عرب کس است، مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً که آن زکاة که میدهد چون تاوانى میداند که میدهد از بى کامى و دشوارى، وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ و از دشوارى که حق دادن است بایشان از مال، شما را مرده میخواهند و چشمها میدارند بشما از گردشهاى روزگار بد، عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ آن بد افتاد از گردش جهان که مىبیوسند شما را خود ور ایشان وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (۹۸) و خداى شنوا است از ایشان دانا است بایشان.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ و از این اعراب حضر کس است، مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ که میگرود بخداى و روز رستاخیز، وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ و آن زکاة که میدهد بآن نزدیکى میجوید بنزدیک خداى، وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ و درود رسول را و دعاى نیکوى او، أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ آگاه باشید که آن نزدیکى است ایشان را بنزدیک خداى، سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ آرى در آرد خداى ایشان را در بخشایش خویش، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۹۹) که خداى پر بخشایش است و مهربان.
لَیْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ نیست بر ناتوانان زنان و کودکان و پیران سست شدگان، وَ لا عَلَى الْمَرْضى و نه بیماران، وَ لا عَلَى الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ و نه بر ایشان که نفقه نمىیابند که بغزا آیند، حَرَجٌ تنگى در باز نشستن، إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ آن گه که نیک خواه باشند خداى را و رسول را، ما عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ نیست بر نیکو کاران هیچ عتابى، وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۹۱) و خداى آمرزگارى مهربان است.
وَ لا عَلَى الَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ و نه بر ایشان که بتو آمدند، لِتَحْمِلَهُمْ تا ایشان را ستور دهى، قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ گفتى نمىیاوم ستورى که شما را دهم، تَوَلَّوْا برگشتند وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ و چشمهاى ایشان آب میریخت از اشک، حَزَناً از آن اندوه که ستور نیافتند، أَلَّا یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ. (۹۲)
و از اندوه آن که نفقه ندارند راه را.
إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ عذاب و خشم و تاوان بر ایشان است که دستورى میخواهند از تو باز نشستن را، وَ هُمْ أَغْنِیاءُ و ایشان توانگراناند ستور دارند و زاد، رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ بپسندیدند خود را که با زنان باز نشینند در خانها، وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَعْلَمُونَ. (۹۳) و خداى مهر نفاق بر دلهاى ایشان نهاد تا روشنایى دانش در آن نشود.
یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ عذرها دهند در شما، إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ چون باز گردید که با ایشان شوید از تبوک با مدینه، قُلْ لا تَعْتَذِرُوا گوى عذر مدهید، لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ شما را استوار نخواهیم داشت، قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ خداى ما را آگاهى داد از حالهاى شما، وَ سَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ و بیند خداى و رسول او که چه کنید پس آن، ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ آن گه باز برند شما را با داناى آشکارا و نهان، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (۹۴) تا خبر کند شما را بآنچه میکردید.
سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ آرى سوگند خورند شما را بخداى، إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ آن گه که با ایشان گردید از تبوک، لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ تا روى گردانید از ایشان، فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ فرا گذارید از ایشان، إِنَّهُمْ رِجْسٌ که ایشان کژانند و پلید، وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ و بازگشتنگاه ایشان دوزخ است، جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ. (۹۵) پاداش آنچه میکردند.
یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ سوگند میخورند شما را تا از ایشان خشنود شوید، فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ اگر خشنود شوید از ایشان، فَإِنَّ اللَّهَ لا یَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ. (۹۶) خداى خشنود نخواهد شد از گروه بیرون شدگان از طاعت و فرمان بردارى.
الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً عرب بیابان نشین کافرترند از دیگر کافران و منافقتر، وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ و سزاتراند که اندازها و حدها، حلال ندانند و فقه دین و معانى آنچه خداى فرو فرستاد بر رسول خویش، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (۹۷) و خداى دانایى است راستدان.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ و از منافقان عرب کس است، مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً که آن زکاة که میدهد چون تاوانى میداند که میدهد از بى کامى و دشوارى، وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ و از دشوارى که حق دادن است بایشان از مال، شما را مرده میخواهند و چشمها میدارند بشما از گردشهاى روزگار بد، عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ آن بد افتاد از گردش جهان که مىبیوسند شما را خود ور ایشان وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (۹۸) و خداى شنوا است از ایشان دانا است بایشان.
وَ مِنَ الْأَعْرابِ و از این اعراب حضر کس است، مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ که میگرود بخداى و روز رستاخیز، وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ و آن زکاة که میدهد بآن نزدیکى میجوید بنزدیک خداى، وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ و درود رسول را و دعاى نیکوى او، أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ آگاه باشید که آن نزدیکى است ایشان را بنزدیک خداى، سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ آرى در آرد خداى ایشان را در بخشایش خویش، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۹۹) که خداى پر بخشایش است و مهربان.
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۱۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ و پیشوایان پیشینیان، مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الْأَنْصارِ از مهاجران و از انصار، وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ و ایشان که بر پى ایشان ایستادند به نیکویى، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ خشنود شد خداى از ایشان، وَ رَضُوا عَنْهُ و خشنود شدند ایشان از او، وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ و ساخت ایشان را بهشتهایى، تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ زیر درختان آن جویهاى روان، خالِدِینَ فِیها أَبَداً جاویدان در آن همیشه، ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۱۰۰) آنست پیروزى بزرگوار.
وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ و از ایشان که گرد بر گرد شمااند، مِنَ الْأَعْرابِ از این اعراب بادیه نشین، مُنافِقُونَ منافقاناند، وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ و از اهل شهر، مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ شوخ شدهاند و بر نفاق مصر ایستاده، لا تَعْلَمُهُمْ تو ایشان را مىنشناسى، نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ما ایشان را دانیم، سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ آرى عذاب کنیم ایشان را دو بار، ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِیمٍ. (۱۰۱) آن گه ایشان را باز برند با عذاب مهین.
وَ آخَرُونَ و دیگراناند، اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ مقر آمدند بگناه خویش، خَلَطُوا آمیختند درهم، عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً کردار نیک و کردار بد، عَسَى اللَّهُ واجب کرد خدا از خود، أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ که توبه پذیرد از ایشان و با خود دارد ایشان را، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۱۰۲) که خداى آمرزگار است مهربان، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ گیر از مالهاى ایشان، صَدَقَةً فریضه زکاة، تُطَهِّرُهُمْ تا پاک کنى ایشان را، وَ تُزَکِّیهِمْ بِها و هنرى و روز افزونى کنى، وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ و درود ده ور ایشان، إِنَّ صَلاتَکَ که درود دادن تو ور ایشان، سَکَنٌ لَهُمْ ایشان را آرامش دل بود، وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (۱۰۳) و خداى شنوائیست دانا.
أَ لَمْ یَعْلَمُوا نمیدانند، أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ که خداى اوست که بازگشت مىپذیرد از رهیگان خویش، وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ و مصدقها مىستاند از ایشان، وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. (۱۰۴) و نمیدانند که خداى توبه ده است توبه پذیر مهربان.
وَ قُلِ اعْمَلُوا گوى که میکنید آنچه میکنید، فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ که خداى کرد شما مىبیند و رسول او، وَ الْمُؤْمِنُونَ و مؤمنان، بینند، وَ سَتُرَدُّونَ و باز برند شما را آخر، إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ با داناى نهان و آشکار، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (۱۰۵) و شما را خبر کند بآنچه میکردید.
وَ آخَرُونَ و دیگراناند قومى از ایشان، مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ که با حکم خدا گذاشتنىاند، إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ امّا که عذاب کند ایشان را، وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ یا توبه دهد ایشان را، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (۱۰۶) و خداى دانائیست راست دانش راست کار.
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً و ایشان که مسجدى کردند، ضِراراً وَ کُفْراً بستیز و کفر، وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ و جدایى ساختن میان مؤمنان، وَ إِرْصاداً و چشم داشتن را، لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ باز آمدن کسى بآن مسجد که با خداى و رسول بجنگ بود پیش از آن، وَ لَیَحْلِفُنَّ حقا که سوگند خواهند خورد لا بد، إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى که نخواستیم بکردن این مسجد مگر نیکویى و نکردیم مگر بر نیت نیکو، وَ اللَّهُ یَشْهَدُ و خداى مىگواهى دهد، إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ. (۱۰۷) که حقا که ایشان دروغ زناناند.
لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً نگر که در آن مسجد نماز نکنى هرگز، لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى حقا که مسجدى که آن را بنیاد نهادند براستى و پرهیزگارى، مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ از روز نخستین و آن، أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ سزاتر است که نماز کنى در آن، فِیهِ رِجالٌ در آن مسجد مردانىاند، یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا دوست میدارند که پاکیزگى برزند، وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ. (۱۰۸) و خداى دوست دارد پاکیزگى بر زندگان را.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ بر تقوى از خداى و خشنودى و پسند از او عز و جل، خَیْرٌ آن به است، أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ یا آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلى شَفا جُرُفٍ بر کناره رودبارى زیر تهى، هارٍ ریگ بوم پست روان، فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ روانست آن بنا، در آتش دوزخ، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. (۱۰۹) و خداى پیش برنده و راست دارنده کار ظالمان نیست.
وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ و از ایشان که گرد بر گرد شمااند، مِنَ الْأَعْرابِ از این اعراب بادیه نشین، مُنافِقُونَ منافقاناند، وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ و از اهل شهر، مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ شوخ شدهاند و بر نفاق مصر ایستاده، لا تَعْلَمُهُمْ تو ایشان را مىنشناسى، نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ما ایشان را دانیم، سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَیْنِ آرى عذاب کنیم ایشان را دو بار، ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلى عَذابٍ عَظِیمٍ. (۱۰۱) آن گه ایشان را باز برند با عذاب مهین.
وَ آخَرُونَ و دیگراناند، اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ مقر آمدند بگناه خویش، خَلَطُوا آمیختند درهم، عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً کردار نیک و کردار بد، عَسَى اللَّهُ واجب کرد خدا از خود، أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ که توبه پذیرد از ایشان و با خود دارد ایشان را، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. (۱۰۲) که خداى آمرزگار است مهربان، خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ گیر از مالهاى ایشان، صَدَقَةً فریضه زکاة، تُطَهِّرُهُمْ تا پاک کنى ایشان را، وَ تُزَکِّیهِمْ بِها و هنرى و روز افزونى کنى، وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ و درود ده ور ایشان، إِنَّ صَلاتَکَ که درود دادن تو ور ایشان، سَکَنٌ لَهُمْ ایشان را آرامش دل بود، وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ. (۱۰۳) و خداى شنوائیست دانا.
أَ لَمْ یَعْلَمُوا نمیدانند، أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ که خداى اوست که بازگشت مىپذیرد از رهیگان خویش، وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ و مصدقها مىستاند از ایشان، وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ. (۱۰۴) و نمیدانند که خداى توبه ده است توبه پذیر مهربان.
وَ قُلِ اعْمَلُوا گوى که میکنید آنچه میکنید، فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ که خداى کرد شما مىبیند و رسول او، وَ الْمُؤْمِنُونَ و مؤمنان، بینند، وَ سَتُرَدُّونَ و باز برند شما را آخر، إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ با داناى نهان و آشکار، فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. (۱۰۵) و شما را خبر کند بآنچه میکردید.
وَ آخَرُونَ و دیگراناند قومى از ایشان، مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ که با حکم خدا گذاشتنىاند، إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ امّا که عذاب کند ایشان را، وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ یا توبه دهد ایشان را، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ. (۱۰۶) و خداى دانائیست راست دانش راست کار.
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً و ایشان که مسجدى کردند، ضِراراً وَ کُفْراً بستیز و کفر، وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ و جدایى ساختن میان مؤمنان، وَ إِرْصاداً و چشم داشتن را، لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ باز آمدن کسى بآن مسجد که با خداى و رسول بجنگ بود پیش از آن، وَ لَیَحْلِفُنَّ حقا که سوگند خواهند خورد لا بد، إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى که نخواستیم بکردن این مسجد مگر نیکویى و نکردیم مگر بر نیت نیکو، وَ اللَّهُ یَشْهَدُ و خداى مىگواهى دهد، إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ. (۱۰۷) که حقا که ایشان دروغ زناناند.
لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً نگر که در آن مسجد نماز نکنى هرگز، لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى حقا که مسجدى که آن را بنیاد نهادند براستى و پرهیزگارى، مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ از روز نخستین و آن، أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ سزاتر است که نماز کنى در آن، فِیهِ رِجالٌ در آن مسجد مردانىاند، یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا دوست میدارند که پاکیزگى برزند، وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ. (۱۰۸) و خداى دوست دارد پاکیزگى بر زندگان را.
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ بر تقوى از خداى و خشنودى و پسند از او عز و جل، خَیْرٌ آن به است، أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ یا آن کس که بنیاد نهادند بناء او را، عَلى شَفا جُرُفٍ بر کناره رودبارى زیر تهى، هارٍ ریگ بوم پست روان، فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ روانست آن بنا، در آتش دوزخ، وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ. (۱۰۹) و خداى پیش برنده و راست دارنده کار ظالمان نیست.
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۱۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدید، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم خداى و عذاب خداى، وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ. (۱۱۹) و بار است گویان و راستان بید.
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ نیست اهل مدینه را، وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ و ایشان که گرد بر گرد ایشاناند از عرب بیابان نشین، أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ که باز پس نشینند از رسول خدا، وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ و نه آنچه خویشتن دور دارند یا بخویشتن مشغول باشند ازو، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ این نهى ایشان از تخلّف بآن است، لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ نرسد بایشان تشنگى، وَ لا نَصَبٌ و نه ماندگى، وَ لا مَخْمَصَةٌ و نه گرسنگى، فِی سَبِیلِ اللَّهِ در راه خداى، وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً و نه هیچ موقف نه ایستند و نسپرند سپردگاهى، یَغِیظُ الْکُفَّارَ که بدرد خشم و غم آرد کافران را، وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا و هیچ گزند نشتابند و نرسانند بدشمن، إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ مگر که ایشان را بهر خردى از آن بزرگى مىنویسند، إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. (۱۲۰) خداى تباه نکند مزد نیکوکاران.
وَ لا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً و هیچ نفقه نکنند و صدقهاى ندهند، صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً خرد یا بزرگ، وَ لا یَقْطَعُونَ وادِیاً و هیچ وادى نبرند، إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ مگر که آن همه ایشان را مىنویسند، لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ تا پاداش دهد خداى ایشان را، أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ. (۱۲۱) نیکوتر کارى که هرگز میکردند.
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً نه توانند مؤمنان که هاموار همه بغزا روند و نتوانند که همه بطلب علم روند، فَلَوْ لا نَفَرَ چرا بیرون نروند، مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ از هر جوکى از ایشان، گروهى، لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ تا در دین خویش دانش آموزند، وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ و قوم خویش را به پند بیم نمایند، إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ آن گه که با ایشان آیند، لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ. (۱۲۲) تا ایشان از ناپسند بپرهیزند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدید، قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ کشتن کنید با آن کافران که از سوى شمااند، وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وایدون بادا که کافران در شما که مؤمناناید درشتى یابند، وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ. (۱۲۳) و بدانید که خداى بیارى و نصرت و معونت وا پرهیزگاران است.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و آن گه که سورهاى از قرآن فرو فرستاده آید، فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ هست ازین منافقان که گوید، أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً کیست از شما که این سوره او را ایمان افزود، فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا امّا ایشان که گرویدگاناند، فَزادَتْهُمْ إِیماناً سورت ایشان را ایمان افزود، وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ. (۱۲۴) و ایشان بآن شنیده و شادماناند.
وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و امّا ایشان که در دلهاى ایشان بیمارى گمان است، فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ آن سوره ایشان را ناپاکى بر ناپاکى بیفزود و ناراستى بر ناراستى و گمان بر گمان، وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ. (۱۲۵) و بمردند بکافرى.
أَ وَ لا یَرَوْنَ نمىبینند منافقان، أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ که ایشان را مىآزمایند فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ در هر سالى یک بار یا دو بار، ثُمَّ لا یَتُوبُونَ و آن گه توبه نمیکنند، وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ. (۱۲۶) و نه پند مىپذیرند.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و آن گه که سورهاى فرو فرستاده آمدید، نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ با یکدیگر نگرستندید و در یکدیگر نمودندید، هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ هیچ کس شما را دید؟ ثُمَّ انْصَرَفُوا آن گه ز طاعت برگشتند، صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ خداى دلهاى ایشان از ایمان بر گردانید، بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ. (۱۲۷) بآنچه ایشان گروهىاند که زیرکى دل نیست ایشان را و حق را در نمىیاوند.
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ آمد بشما پیغامبرى، مِنْ أَنْفُسِکُمْ هم از شما آدمى و عربى، عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ سخت آید برو آنچه شما را رسد از دشوارى و زیان دین، حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ حریص است بر شما، بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ. (۱۲۸) بمؤمنان بخشاینده است سخت مهربان.
فَإِنْ تَوَلَّوْا اگر برگردند، فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ گوى خدا ام گواه و یار بسنده، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایى مگر او، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ کار باو سپردم و پشت باو باز کردم، وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. (۱۲۹) و اوست خداوند عرش بزرگوار.
ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ نیست اهل مدینه را، وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ و ایشان که گرد بر گرد ایشاناند از عرب بیابان نشین، أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ که باز پس نشینند از رسول خدا، وَ لا یَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ و نه آنچه خویشتن دور دارند یا بخویشتن مشغول باشند ازو، ذلِکَ بِأَنَّهُمْ این نهى ایشان از تخلّف بآن است، لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ نرسد بایشان تشنگى، وَ لا نَصَبٌ و نه ماندگى، وَ لا مَخْمَصَةٌ و نه گرسنگى، فِی سَبِیلِ اللَّهِ در راه خداى، وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً و نه هیچ موقف نه ایستند و نسپرند سپردگاهى، یَغِیظُ الْکُفَّارَ که بدرد خشم و غم آرد کافران را، وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا و هیچ گزند نشتابند و نرسانند بدشمن، إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ مگر که ایشان را بهر خردى از آن بزرگى مىنویسند، إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. (۱۲۰) خداى تباه نکند مزد نیکوکاران.
وَ لا یُنْفِقُونَ نَفَقَةً و هیچ نفقه نکنند و صدقهاى ندهند، صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً خرد یا بزرگ، وَ لا یَقْطَعُونَ وادِیاً و هیچ وادى نبرند، إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ مگر که آن همه ایشان را مىنویسند، لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ تا پاداش دهد خداى ایشان را، أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ. (۱۲۱) نیکوتر کارى که هرگز میکردند.
وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً نه توانند مؤمنان که هاموار همه بغزا روند و نتوانند که همه بطلب علم روند، فَلَوْ لا نَفَرَ چرا بیرون نروند، مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ از هر جوکى از ایشان، گروهى، لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ تا در دین خویش دانش آموزند، وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ و قوم خویش را به پند بیم نمایند، إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ آن گه که با ایشان آیند، لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ. (۱۲۲) تا ایشان از ناپسند بپرهیزند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدید، قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ کشتن کنید با آن کافران که از سوى شمااند، وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً وایدون بادا که کافران در شما که مؤمناناید درشتى یابند، وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ. (۱۲۳) و بدانید که خداى بیارى و نصرت و معونت وا پرهیزگاران است.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و آن گه که سورهاى از قرآن فرو فرستاده آید، فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ هست ازین منافقان که گوید، أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً کیست از شما که این سوره او را ایمان افزود، فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا امّا ایشان که گرویدگاناند، فَزادَتْهُمْ إِیماناً سورت ایشان را ایمان افزود، وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ. (۱۲۴) و ایشان بآن شنیده و شادماناند.
وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و امّا ایشان که در دلهاى ایشان بیمارى گمان است، فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ آن سوره ایشان را ناپاکى بر ناپاکى بیفزود و ناراستى بر ناراستى و گمان بر گمان، وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ. (۱۲۵) و بمردند بکافرى.
أَ وَ لا یَرَوْنَ نمىبینند منافقان، أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ که ایشان را مىآزمایند فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ در هر سالى یک بار یا دو بار، ثُمَّ لا یَتُوبُونَ و آن گه توبه نمیکنند، وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ. (۱۲۶) و نه پند مىپذیرند.
وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ و آن گه که سورهاى فرو فرستاده آمدید، نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ با یکدیگر نگرستندید و در یکدیگر نمودندید، هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ هیچ کس شما را دید؟ ثُمَّ انْصَرَفُوا آن گه ز طاعت برگشتند، صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ خداى دلهاى ایشان از ایمان بر گردانید، بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ. (۱۲۷) بآنچه ایشان گروهىاند که زیرکى دل نیست ایشان را و حق را در نمىیاوند.
لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ آمد بشما پیغامبرى، مِنْ أَنْفُسِکُمْ هم از شما آدمى و عربى، عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ سخت آید برو آنچه شما را رسد از دشوارى و زیان دین، حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ حریص است بر شما، بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ. (۱۲۸) بمؤمنان بخشاینده است سخت مهربان.
فَإِنْ تَوَلَّوْا اگر برگردند، فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ گوى خدا ام گواه و یار بسنده، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایى مگر او، عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ کار باو سپردم و پشت باو باز کردم، وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. (۱۲۹) و اوست خداوند عرش بزرگوار.
رشیدالدین میبدی : ۱۷- سورة بنى اسرائیل- مکیة
۴ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ قَضى رَبُّکَ» خداى تو فرمود و وصیّت کرد، «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» که مپرستید بخدایى مگر او را، «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» و نیز بپدر و مادر که نیکویى کنید با ایشان، «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ» اگر چنانست که بپیرى رسند در زندگانى تو، «أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما» یکى از ایشان یا هر دو، «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ» نگر که ایشان را نگویى اف، «وَ لا تَنْهَرْهُما» و بآواز بلند با ایشان سخن نگویى، «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً (۲۳)» و با ایشان سخنى آزاده نیکو گوى
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» و ایشان را بفروتنى و فروترى بر تواضع و خدمتکارى در پاى آر، «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما» و بگوى خداوند من ببخشاى بر ایشان، «کَما رَبَّیانِی صَغِیراً (۲۴)» چنانک مرا بپروردند و من خرد بودم.
«رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ» خداوند شما داناست بآنچ در تنهاى شماست، «إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ» اگر چنانست که از نیکانید، «فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً (۲۵)» او تائبان را و باز گروندگان را با او آمرزگارست.
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» حق خویشاوند از مال خود او را ده، «وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ» و درویش را و راهگذرى را، «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً (۲۶)» و مال خویش بیهوده ضایع مکن ضایع کردنى.
«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ» ضایع کنندگان مال بیهوده، «کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ» برادران و همکاران دیواند، «وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً (۲۷)» و دیو خداوند خویش را ناسپاس است.
«وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ» و اگر روى گردانى هنگامى از خویشاوندان و درویشان و آنچ خواهند ندارى و نتوانى، «ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها» در امید رحمتى از خداوندى خویش که مىبیوسى، «فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُوراً (۲۸)» فرا ایشان سخنى گوى از وعد که دل ایشان را خوش کند.
«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ» و دست خویش با گردن خویش مبند، «وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» و بگزاف فرو مگشاى از همه روى، «فَتَقْعُدَ» که بنشینى و بمانى، «مَلُوماً مَحْسُوراً (۲۹)» نکوهیده در قسمت، درمانده از نفقه.
«إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ» خداوند تو مىگستراند و مىگشاید روزى او را که خواهد، «وَ یَقْدِرُ» و فرو مىگیرد باندازه، «إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً (۳۰)» که اللَّه تعالى از بندگان خویش آگاهست، بایشان دانا و بینا همیشه.
«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ» فرزندان خویش را مکشید، «خَشْیَةَ إِمْلاقٍ» از بیم درویشى، «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» ما روزى دهیم هم ایشان را و هم شما را، «إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً (۳۱)» فرزند کشتن گناهى بزرگست.
«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» و گرد زنا مگردید، «إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً» که زنا زشتست، «وَ ساءَ سَبِیلًا (۳۲)» و بد راهى که آنست.
«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ» و مکشید آن تن که حرام کرد اللَّه تعالى کشتن آن، «إِلَّا بِالْحَقِّ» مگر بفرمان خداى، «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً» و هر کسرا بکشتند به بیداد، «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً» وارث او را کردیم بفرمان خویش در دین خویش دست رسى، «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» تا مردم گزاف نکنند در کشتن، «إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً (۳۳)» که یارى اللَّه تعالى با آن خونست.
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ» و گرد مال یتیم مگردید، «إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» مگر بآن روى که آن نیکوتر، «حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ» تا آن گه که یتیم بنگاهداشت مال خود رسد، «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ» و پیمان خویش را باز آئید، «إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا (۳۴)» که شما را از پیمان بخواهند پرسید.
«وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ» و راست پیمایید و تمام که پیمایید، «وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ» و بترازوى راست سنجید، «ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا (۳۵)» شما را آن به است و نیکو سرانجامتر.
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» و ایشان را بفروتنى و فروترى بر تواضع و خدمتکارى در پاى آر، «وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما» و بگوى خداوند من ببخشاى بر ایشان، «کَما رَبَّیانِی صَغِیراً (۲۴)» چنانک مرا بپروردند و من خرد بودم.
«رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِی نُفُوسِکُمْ» خداوند شما داناست بآنچ در تنهاى شماست، «إِنْ تَکُونُوا صالِحِینَ» اگر چنانست که از نیکانید، «فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوَّابِینَ غَفُوراً (۲۵)» او تائبان را و باز گروندگان را با او آمرزگارست.
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ» حق خویشاوند از مال خود او را ده، «وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ» و درویش را و راهگذرى را، «وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً (۲۶)» و مال خویش بیهوده ضایع مکن ضایع کردنى.
«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ» ضایع کنندگان مال بیهوده، «کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ» برادران و همکاران دیواند، «وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً (۲۷)» و دیو خداوند خویش را ناسپاس است.
«وَ إِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ» و اگر روى گردانى هنگامى از خویشاوندان و درویشان و آنچ خواهند ندارى و نتوانى، «ابْتِغاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّکَ تَرْجُوها» در امید رحمتى از خداوندى خویش که مىبیوسى، «فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَیْسُوراً (۲۸)» فرا ایشان سخنى گوى از وعد که دل ایشان را خوش کند.
«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ» و دست خویش با گردن خویش مبند، «وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» و بگزاف فرو مگشاى از همه روى، «فَتَقْعُدَ» که بنشینى و بمانى، «مَلُوماً مَحْسُوراً (۲۹)» نکوهیده در قسمت، درمانده از نفقه.
«إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ» خداوند تو مىگستراند و مىگشاید روزى او را که خواهد، «وَ یَقْدِرُ» و فرو مىگیرد باندازه، «إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً (۳۰)» که اللَّه تعالى از بندگان خویش آگاهست، بایشان دانا و بینا همیشه.
«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ» فرزندان خویش را مکشید، «خَشْیَةَ إِمْلاقٍ» از بیم درویشى، «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ» ما روزى دهیم هم ایشان را و هم شما را، «إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً (۳۱)» فرزند کشتن گناهى بزرگست.
«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى» و گرد زنا مگردید، «إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً» که زنا زشتست، «وَ ساءَ سَبِیلًا (۳۲)» و بد راهى که آنست.
«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ» و مکشید آن تن که حرام کرد اللَّه تعالى کشتن آن، «إِلَّا بِالْحَقِّ» مگر بفرمان خداى، «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً» و هر کسرا بکشتند به بیداد، «فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً» وارث او را کردیم بفرمان خویش در دین خویش دست رسى، «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» تا مردم گزاف نکنند در کشتن، «إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً (۳۳)» که یارى اللَّه تعالى با آن خونست.
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ» و گرد مال یتیم مگردید، «إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» مگر بآن روى که آن نیکوتر، «حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ» تا آن گه که یتیم بنگاهداشت مال خود رسد، «وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ» و پیمان خویش را باز آئید، «إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلًا (۳۴)» که شما را از پیمان بخواهند پرسید.
«وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ» و راست پیمایید و تمام که پیمایید، «وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ» و بترازوى راست سنجید، «ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا (۳۵)» شما را آن به است و نیکو سرانجامتر.
رشیدالدین میبدی : ۲۴- سورة النّور- مدنیّة
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ» مردان گرویدگان را گوى، «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» تا چشمها فرو گیرند، «وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» و فرجها نگه دارند، «ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ» ایشان را آن بهتر و پاکتر، «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ» (۳۰) و اللَّه آگاه است و دانا بآنچه میکنند.
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ» و زنان گرویدگان را گوى، «یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» تا چشمها فرو گیرند، «وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» و فرجها را گوشند از حرامها، «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» و فرماى تا پیدا نکنند آرایش خویش، «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها» مگر آنچه از آن پیدا شود، «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ» و گوى تا مقنعهها فرو گذارند بجیبها، «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» و فرماى تا پیدا نکنند آرایش خویش، «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» مگر شویان خویش را، «أَوْ آبائِهِنَّ» یا پدران خویش را، «أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ» یا پدران شویان خویش را، «أَوْ أَبْنائِهِنَّ» یا پسران خویش را، «أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ» یا پسران شویان خویش را، «أَوْ إِخْوانِهِنَّ» یا برادران خویش را، «أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ» یا پسران برادران خویش را، «أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ» یا پسران خواهران خویش را، «أَوْ نِسائِهِنَّ» یا زنان همدینان خویش را، «أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ» یا درم خریدان خویش را، «أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ» یا این پسینان مردن که کارى ندارند با زنان، «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ» یا آن کودکان که هنوز چیره نگشتهاند بر زنان، «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ» و فرماى تا پاى بر زمین نزنند «لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» که تا بدانند که خلخال دارند، «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً» و باز گردید با خداى همگان «أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ» اى گرویدگان، «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (۳۱) تا مگر پیروز آئید جاوید.
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ» نکاح کنید بیوگان خویش را، «وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ» و پارسایان بندگان و پرستاران خویش را، «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ» اگر درویش باشند، «یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» بى نیاز کند اللَّه ایشان را از فضل خویش، «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» (۳۲) و اللَّه تواناست بىنیاز بحال خلق دانا.
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ» و ایدون بادا که از زنا باز ایستند و پاک زیند، «الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» ایشان که زن نیاوند و بهاى کنیزک ندارند، «حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» تا آن گه که اللَّه ایشان را بىنیاز کند از فضل خویش، «وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ» و ایشان که مکاتبت جویند و نبشته باز فروخت، «مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» از بردگان شما، «فَکاتِبُوهُمْ» ایشان را مکاتب کنید، «إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً» اگر دانید که داشت خود یاوند و با کار خویش برآیند، «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِی آتاکُمْ» و ایشان را از آن مال که اللَّه شما را داد چیزى دهید، «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ» و پرستاران خویش را بر زنا مدارید، «إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً» چون پاکى و پرهیزگارى میخواهند، «لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» تا چیزى بدست آرید از چیز این جهانى، «وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ» و هر که ایشان را ناکام بر زنا دارد، «فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (۳۳) اللَّه آن پرستاران بناکام بربدى داشته را آمرزگارست و بخشاینده
«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ» و فرو فرستادیم بشما، «آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» پیغامها و سخنان پیدا کرده حق و صواب درو، «وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» و عبرتى و تنبیهى از حال ایشان که پیش از شما بودند، «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» (۳۴) و پندى پرهیزگاران و و آزرم داران را.
«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ» و زنان گرویدگان را گوى، «یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ» تا چشمها فرو گیرند، «وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» و فرجها را گوشند از حرامها، «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» و فرماى تا پیدا نکنند آرایش خویش، «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها» مگر آنچه از آن پیدا شود، «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ» و گوى تا مقنعهها فرو گذارند بجیبها، «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» و فرماى تا پیدا نکنند آرایش خویش، «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» مگر شویان خویش را، «أَوْ آبائِهِنَّ» یا پدران خویش را، «أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ» یا پدران شویان خویش را، «أَوْ أَبْنائِهِنَّ» یا پسران خویش را، «أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ» یا پسران شویان خویش را، «أَوْ إِخْوانِهِنَّ» یا برادران خویش را، «أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ» یا پسران برادران خویش را، «أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ» یا پسران خواهران خویش را، «أَوْ نِسائِهِنَّ» یا زنان همدینان خویش را، «أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ» یا درم خریدان خویش را، «أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ» یا این پسینان مردن که کارى ندارند با زنان، «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ» یا آن کودکان که هنوز چیره نگشتهاند بر زنان، «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ» و فرماى تا پاى بر زمین نزنند «لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» که تا بدانند که خلخال دارند، «وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً» و باز گردید با خداى همگان «أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ» اى گرویدگان، «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (۳۱) تا مگر پیروز آئید جاوید.
«وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ» نکاح کنید بیوگان خویش را، «وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ» و پارسایان بندگان و پرستاران خویش را، «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ» اگر درویش باشند، «یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» بى نیاز کند اللَّه ایشان را از فضل خویش، «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ» (۳۲) و اللَّه تواناست بىنیاز بحال خلق دانا.
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ» و ایدون بادا که از زنا باز ایستند و پاک زیند، «الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» ایشان که زن نیاوند و بهاى کنیزک ندارند، «حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» تا آن گه که اللَّه ایشان را بىنیاز کند از فضل خویش، «وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ» و ایشان که مکاتبت جویند و نبشته باز فروخت، «مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» از بردگان شما، «فَکاتِبُوهُمْ» ایشان را مکاتب کنید، «إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً» اگر دانید که داشت خود یاوند و با کار خویش برآیند، «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِی آتاکُمْ» و ایشان را از آن مال که اللَّه شما را داد چیزى دهید، «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَى الْبِغاءِ» و پرستاران خویش را بر زنا مدارید، «إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً» چون پاکى و پرهیزگارى میخواهند، «لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» تا چیزى بدست آرید از چیز این جهانى، «وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ» و هر که ایشان را ناکام بر زنا دارد، «فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (۳۳) اللَّه آن پرستاران بناکام بربدى داشته را آمرزگارست و بخشاینده
«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ» و فرو فرستادیم بشما، «آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» پیغامها و سخنان پیدا کرده حق و صواب درو، «وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» و عبرتى و تنبیهى از حال ایشان که پیش از شما بودند، «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ» (۳۴) و پندى پرهیزگاران و و آزرم داران را.
رشیدالدین میبدی : ۲۴- سورة النّور- مدنیّة
۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «أَ لَمْ تَرَ» نمىبینى، «أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحاباً» که اللَّه چون آسان و خوش میراند میغ، «ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ» آن گه پس فراهم مىپیوندد پارههاى آن، «ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً» آن گه آن را توى بر توى مىافکند، «فَتَرَى الْوَدْقَ» رگهاى باران مىبینى، «یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ» که مىبیرون آید از رشحههاى آن، «وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ» و مىفرو فرستد از آسمان، «مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» از آن کوهها تگرگ که در آنست، «فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ» میرساند آن را باو که خواهد، «وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ» و مىگرداند آن را ازو که خواهد، «یَکادُ سَنا بَرْقِهِ» کامید و نزدیک بید که باریدن آن میغ، «یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ» (۴۳) دیدهها از سرها ربایید.
«یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» اللَّه شبانروز میبرد و میآرد «إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ» (۴۴) در آنچه مىنماید و میکند دیدور کردنى است خردمندان را.
«وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ» اللَّه بیافرید هر جنبندهاى از آب، «فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى بَطْنِهِ» هست از آن که بر شکم خویش میرود، «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى رِجْلَیْنِ» و هست از آن که بر دو پاى میرود، «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى أَرْبَعٍ» و هست از آن که بر چهار پاى میرود، «یَخْلُقُ اللَّهُ ما یَشاءُ» مىآفریند اللَّه هر چه خواهد چنان که خواهد، «إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (۴۵) که اللَّه تواناست بر همه چیز.
«لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» فرو فرستادیم سخنان و پیغامهاى روشن کرده و پیدا، «وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» (۴۶) و اللَّه راه مىنماید او را که خواهد براه راست درست.
«وَ یَقُولُونَ» و میگویند «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ» ایمان آوردیم و گرویدیم بخداى و به پیغامبر، «وَ أَطَعْنا» و فرمان برداریم، «ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ» آن گه برگردد از فرمانبردارى گروهى ازیشان، «مِنْ بَعْدِ ذلِکَ» از پس آن،، «وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ» (۴۷) و هرگز ایشان گرونده نهاند.
«وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» و هر گه که ایشان را باز خوانند با حکم خداى و حکم رسول او، «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» تا رسول خداى داورى برد میان ایشان، «إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ» (۴۸) گروهى ازیشان روى میگردانند.
«وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ» و اگر ایشان را چیزى ناحق یا دعویى مىپیش شود و مىواجب آید، «یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ» (۴۹) بحکم رسول خدا آیند شتابان فرمانبردار بکام.
«أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» در دلهاى ایشان بیماریى گمان است، «أَمِ ارْتابُوا» یا در دستورى تو میشورند و دلهاى ایشان نمىآرامد، «أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ» یا مىترسند که ستم کند اللَّه بر ایشان و رسول او و داورى گر، «بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (۵۰) آن همه نه که ایشان ستمکارانند.
«إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ» اینست جز زین نه گفتار و پاسخ گرویدگان، «إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» آن گه که ایشان را باز خوانند با خداى و رسول او، «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» تا داورى کند میان ایشان، «أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» آنست که گویند شنیدیم و فرمانبرداریم، «وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (۵۱) و ایشانند پیروز آمدگان جاویدان.
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و هر که فرمان برد خداى را و رسول او را، «وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ» و بترسد از خداى و بپرهیزد از خشم او، «فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» (۵۲) رستگاران ایشانند.
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» سوگندان میخورند بخدا چندان که توانند، «لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ» اگر ایشان را فرمایى «لَیَخْرُجُنَّ» لا بد بیرون آیند، «قُلْ لا تُقْسِمُوا» گوى سوگند نخورید، «طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ» فرمانبردارى باید بچم، «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (۵۳) اللَّه آگاه و داناست بآنچه کنید.
«قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» گوى فرمان برید اللَّه را و فرستاده او را، «فَإِنْ تَوَلَّوْا» پس اگر برگردند، «فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ» برو آنست که برو نهادند از بار و واجب، «وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ» و بر شما آنست که بر شما نهادند از بار و واجب، «وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا» و اگر فرمان برید رسول را بر راه راست افتید، «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ» (۵۴) و نیست بر رساننده مگر رسانیدن آشکارا.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» وعده داد اللَّه ایشان را که که بگرویدند از شما و نیکیها کردند، «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ» که لا بد ایشان را خلیفت نشاند در زمین، «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» چنان که خلیفت نشاند ایشان را که پیش ازین بودند، «وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ» و دین ایشان ایشان را باز گستراند و دست دهد و کار و بار سازد، «الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ» آن دین ایشان که ایشان را بپسندید، «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» و ایشان را بجاى بیم ایشان از دشمن بى بیمى دهد و آمنى، «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» چنین بود تا آن گه که مرا مىپرستند و انباز نگیرند با من هیچ چیز، «وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ» و هر که کافر شود پس از آن، «فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (۵۵) ایشان آنند که از دین بیرونند.
«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» بپاى دارید نماز و بدهید زکاة مال، «وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» و فرمان برید رسول را، «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (۵۶) تا مگر ببخشایند بر شما.
«لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ» و نپندارید که ناگرویدگان که در زمینند، با من بر آیند یا توانند که با من کاوند و مرا کم آرند یا در زمین توانند که از دست بشوند، «وَ مَأْواهُمُ النَّارُ» و جایگاه ایشان آتش، «وَ لَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (۵۷) و براستى که بد جایگاه است.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» اى ایشان که بگرویدند، «لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» فرمود تا دستورى خواهند از شما بردگان شما، «وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ» و ایشان که بجاى مردى نرسیدهاند از شما، «ثَلاثَ مَرَّاتٍ» سه هنگام «مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ» پیش از تمام بام، «وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ» و آن گه که جامه خویش از تن بیرون کنید نیم روز، «مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ» و از پس نماز خفتن، «ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ» که آن سه هنگام عورتند شما را، «لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ» نیست بر شما تنگى و نه بر ایشان پس آن سه ساعت، «طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ» بیرون از آن سه هنگام بستاخ با هم مىزییید و بىبار بر هم میگردید، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ» همچنین پیدا میکند اللَّه شما را سخنان خویش، «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (۵۸) و اللَّه دانائیست راست دان راستکار.
«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ» و آن گه که کودکان شما بمردى رسند، «فَلْیَسْتَأْذِنُوا» فرمودم که دستورى خواهند در آمد را بر شما، «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» چنان که ایشان که کودک بودند پیش از این دستورى خواستند آن گه که مرد شدند، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (۵۹)
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ» و بازماندگان و نشستگان از حیض و حبل، «اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً» ایشان که کدبانویى و شویدارى نمىبیوسند، «فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ» نیست بر ایشان تنگى، «أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ» که چادرها بنهند «غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ» آن گه که آرایش خود پیدا نکند، «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ» و اگر با چادر روند هم بهشت ایشان را، «وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (۶۰) و اللَّه شنوائیست دانا.
«لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ» نیست بر نابینا تنگى. «وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ» و نه بر لنگ و نه بر بیمار تنگى از همخورد بودن با مردمان، «وَ لا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ» و نیست تنگى بر شما که چیزى خورید از خانه عیال و فرزندان خویش، «أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ» یا خانههاى پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ» یا خانههاى مادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا خانههاى برادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا خانههاى خواهران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ» یا خانههاى برادران پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ» یا خانههاى خواهران پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ» یا خانههاى برادران مادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ» یا خانههاى خواهران مادران خویش، «أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» یا خانههاى بردگان خویش، «أَوْ صَدِیقِکُمْ» با چیزى خورید از خانه دوست خویش، «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ» نیست بر شما تنگى، «أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً» که با هم نان خورید یا پراکنده، «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً» زمانى که در خانهها شوید «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ» سلام کنید بر کسان خویش، «تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» این سلام نواختى است از نزدیک خداى، «مُبارَکَةً طَیِّبَةً» برکت کرده در آن سخن پاک نیکو خوش، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ» چنین پیدا میکند اللَّه شما را سخنان خویش، «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (۶۱) تا مگر شما دریابید.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» گرویدگان ایشانند که بگرویدند بخداى و رسول او، «وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ» و آن گه که با او باشند بر کارى که ایشان را بهم آورد، «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ» نروند از نزدیک او تا دستورى خواهند از او، «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ» ایشان که دستورى میخواهند از تو پس بروند، «أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ایشانند که گرویدهاند بخداى و رسول او «فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ» هر گه که دستورى خواهند از تو. «لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ» کارى را از کارهاى خویش، «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» دستورى ده آن کس را که خواهى از ایشان، «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ» و آمرزش خواه ایشان را از خداى، «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (۶۲) که خداى آمرزگارست و مهربان.
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ» مکنید باز خواندن پیغامبر در میان خویش، «کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً» چون باز خواندن یکدیگر، «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً» میداند اللَّه ایشان را که در میان شما بیرون مىفراز شوند و بیکدیگر باز مىنشینند و پیش یکدیگر بر مىایستند، «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» فرمانست تا حذر کنند ایشان که مىخلاف روند از رسول و جدا مىکنند «أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ» که بایشان رسد فتنهاى، «أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (۶۳) یا بایشان رسد عذابى دردنماى.
«أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و آگاه باشید و بدانید که اللَّه راست هر چه در آسمانها و زمینها، «قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ» میداند که شما بر چهاید، «وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ» و آن روز که ایشان را با او برند، «فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا» ایشان را خبر کند بآنچه میکردند، «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (۶۴) و اللَّه بهمه چیز داناست.
«یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» اللَّه شبانروز میبرد و میآرد «إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ» (۴۴) در آنچه مىنماید و میکند دیدور کردنى است خردمندان را.
«وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ» اللَّه بیافرید هر جنبندهاى از آب، «فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى بَطْنِهِ» هست از آن که بر شکم خویش میرود، «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى رِجْلَیْنِ» و هست از آن که بر دو پاى میرود، «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلى أَرْبَعٍ» و هست از آن که بر چهار پاى میرود، «یَخْلُقُ اللَّهُ ما یَشاءُ» مىآفریند اللَّه هر چه خواهد چنان که خواهد، «إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (۴۵) که اللَّه تواناست بر همه چیز.
«لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» فرو فرستادیم سخنان و پیغامهاى روشن کرده و پیدا، «وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» (۴۶) و اللَّه راه مىنماید او را که خواهد براه راست درست.
«وَ یَقُولُونَ» و میگویند «آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ» ایمان آوردیم و گرویدیم بخداى و به پیغامبر، «وَ أَطَعْنا» و فرمان برداریم، «ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ» آن گه برگردد از فرمانبردارى گروهى ازیشان، «مِنْ بَعْدِ ذلِکَ» از پس آن،، «وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ» (۴۷) و هرگز ایشان گرونده نهاند.
«وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» و هر گه که ایشان را باز خوانند با حکم خداى و حکم رسول او، «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» تا رسول خداى داورى برد میان ایشان، «إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ» (۴۸) گروهى ازیشان روى میگردانند.
«وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ» و اگر ایشان را چیزى ناحق یا دعویى مىپیش شود و مىواجب آید، «یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ» (۴۹) بحکم رسول خدا آیند شتابان فرمانبردار بکام.
«أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» در دلهاى ایشان بیماریى گمان است، «أَمِ ارْتابُوا» یا در دستورى تو میشورند و دلهاى ایشان نمىآرامد، «أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ» یا مىترسند که ستم کند اللَّه بر ایشان و رسول او و داورى گر، «بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (۵۰) آن همه نه که ایشان ستمکارانند.
«إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ» اینست جز زین نه گفتار و پاسخ گرویدگان، «إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» آن گه که ایشان را باز خوانند با خداى و رسول او، «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» تا داورى کند میان ایشان، «أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» آنست که گویند شنیدیم و فرمانبرداریم، «وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (۵۱) و ایشانند پیروز آمدگان جاویدان.
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و هر که فرمان برد خداى را و رسول او را، «وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ» و بترسد از خداى و بپرهیزد از خشم او، «فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» (۵۲) رستگاران ایشانند.
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» سوگندان میخورند بخدا چندان که توانند، «لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ» اگر ایشان را فرمایى «لَیَخْرُجُنَّ» لا بد بیرون آیند، «قُلْ لا تُقْسِمُوا» گوى سوگند نخورید، «طاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ» فرمانبردارى باید بچم، «إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (۵۳) اللَّه آگاه و داناست بآنچه کنید.
«قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» گوى فرمان برید اللَّه را و فرستاده او را، «فَإِنْ تَوَلَّوْا» پس اگر برگردند، «فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ» برو آنست که برو نهادند از بار و واجب، «وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ» و بر شما آنست که بر شما نهادند از بار و واجب، «وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا» و اگر فرمان برید رسول را بر راه راست افتید، «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ» (۵۴) و نیست بر رساننده مگر رسانیدن آشکارا.
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» وعده داد اللَّه ایشان را که که بگرویدند از شما و نیکیها کردند، «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ» که لا بد ایشان را خلیفت نشاند در زمین، «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» چنان که خلیفت نشاند ایشان را که پیش ازین بودند، «وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ» و دین ایشان ایشان را باز گستراند و دست دهد و کار و بار سازد، «الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ» آن دین ایشان که ایشان را بپسندید، «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» و ایشان را بجاى بیم ایشان از دشمن بى بیمى دهد و آمنى، «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» چنین بود تا آن گه که مرا مىپرستند و انباز نگیرند با من هیچ چیز، «وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ» و هر که کافر شود پس از آن، «فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (۵۵) ایشان آنند که از دین بیرونند.
«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ» بپاى دارید نماز و بدهید زکاة مال، «وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» و فرمان برید رسول را، «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (۵۶) تا مگر ببخشایند بر شما.
«لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ» و نپندارید که ناگرویدگان که در زمینند، با من بر آیند یا توانند که با من کاوند و مرا کم آرند یا در زمین توانند که از دست بشوند، «وَ مَأْواهُمُ النَّارُ» و جایگاه ایشان آتش، «وَ لَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (۵۷) و براستى که بد جایگاه است.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» اى ایشان که بگرویدند، «لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ» فرمود تا دستورى خواهند از شما بردگان شما، «وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ» و ایشان که بجاى مردى نرسیدهاند از شما، «ثَلاثَ مَرَّاتٍ» سه هنگام «مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ» پیش از تمام بام، «وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ» و آن گه که جامه خویش از تن بیرون کنید نیم روز، «مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ» و از پس نماز خفتن، «ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ» که آن سه هنگام عورتند شما را، «لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ» نیست بر شما تنگى و نه بر ایشان پس آن سه ساعت، «طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ» بیرون از آن سه هنگام بستاخ با هم مىزییید و بىبار بر هم میگردید، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ» همچنین پیدا میکند اللَّه شما را سخنان خویش، «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (۵۸) و اللَّه دانائیست راست دان راستکار.
«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ» و آن گه که کودکان شما بمردى رسند، «فَلْیَسْتَأْذِنُوا» فرمودم که دستورى خواهند در آمد را بر شما، «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» چنان که ایشان که کودک بودند پیش از این دستورى خواستند آن گه که مرد شدند، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (۵۹)
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ» و بازماندگان و نشستگان از حیض و حبل، «اللَّاتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً» ایشان که کدبانویى و شویدارى نمىبیوسند، «فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ» نیست بر ایشان تنگى، «أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ» که چادرها بنهند «غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ» آن گه که آرایش خود پیدا نکند، «وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ» و اگر با چادر روند هم بهشت ایشان را، «وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (۶۰) و اللَّه شنوائیست دانا.
«لَیْسَ عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ» نیست بر نابینا تنگى. «وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ» و نه بر لنگ و نه بر بیمار تنگى از همخورد بودن با مردمان، «وَ لا عَلى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ» و نیست تنگى بر شما که چیزى خورید از خانه عیال و فرزندان خویش، «أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ» یا خانههاى پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ» یا خانههاى مادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا خانههاى برادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ» یا خانههاى خواهران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ» یا خانههاى برادران پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ» یا خانههاى خواهران پدران خویش، «أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ» یا خانههاى برادران مادران خویش، «أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ» یا خانههاى خواهران مادران خویش، «أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ» یا خانههاى بردگان خویش، «أَوْ صَدِیقِکُمْ» با چیزى خورید از خانه دوست خویش، «لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ» نیست بر شما تنگى، «أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً» که با هم نان خورید یا پراکنده، «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً» زمانى که در خانهها شوید «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِکُمْ» سلام کنید بر کسان خویش، «تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» این سلام نواختى است از نزدیک خداى، «مُبارَکَةً طَیِّبَةً» برکت کرده در آن سخن پاک نیکو خوش، «کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ» چنین پیدا میکند اللَّه شما را سخنان خویش، «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ» (۶۱) تا مگر شما دریابید.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» گرویدگان ایشانند که بگرویدند بخداى و رسول او، «وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى أَمْرٍ جامِعٍ» و آن گه که با او باشند بر کارى که ایشان را بهم آورد، «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ» نروند از نزدیک او تا دستورى خواهند از او، «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ» ایشان که دستورى میخواهند از تو پس بروند، «أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» ایشانند که گرویدهاند بخداى و رسول او «فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ» هر گه که دستورى خواهند از تو. «لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ» کارى را از کارهاى خویش، «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» دستورى ده آن کس را که خواهى از ایشان، «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ» و آمرزش خواه ایشان را از خداى، «إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (۶۲) که خداى آمرزگارست و مهربان.
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ» مکنید باز خواندن پیغامبر در میان خویش، «کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً» چون باز خواندن یکدیگر، «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً» میداند اللَّه ایشان را که در میان شما بیرون مىفراز شوند و بیکدیگر باز مىنشینند و پیش یکدیگر بر مىایستند، «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ» فرمانست تا حذر کنند ایشان که مىخلاف روند از رسول و جدا مىکنند «أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ» که بایشان رسد فتنهاى، «أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ» (۶۳) یا بایشان رسد عذابى دردنماى.
«أَلا إِنَّ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» و آگاه باشید و بدانید که اللَّه راست هر چه در آسمانها و زمینها، «قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ» میداند که شما بر چهاید، «وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ» و آن روز که ایشان را با او برند، «فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا» ایشان را خبر کند بآنچه میکردند، «وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (۶۴) و اللَّه بهمه چیز داناست.
رشیدالدین میبدی : ۳۰- سورة الرّوم مکّیة
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ حق خویشاوند او را ده وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ و درویش را و راهگذرى را ذلِکَ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ آن به است ایشان را که خداى را میخواهند و پاداش او میجویند وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۳۸) و ایشانند که پیروز آمدگان جاویداند.
وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً چیزى که دهید از ربا لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ تا بیفزاید در مال مردمان فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ آن بنزدیک خداى بنفزاید وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ و آنچه بخشید و دهید از زکاة تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ که بآن خداى را خواهید و پاداش او فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (۳۹) ایشاناند که بیکىاند باو نایند.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ اللَّه اوست که بیافرید شما را ثُمَّ رَزَقَکُمْ و پس روزى داد شما را ثُمَّ یُمِیتُکُمْ و پس میراند شما را ثُمَّ یُحْیِیکُمْ و پس زنده کند شما را هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ کس هست از این که انبازان خوانید شما؟ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ که ازین هیچ چیز کند سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ (۴۰) پاکى و بىعیبى او را و برترى از آن انبازى که وى را میگویند.
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ آشکارا گشت و فراوان تباهى در دشتها و شهرها بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ ببد کرد دستهاى مردمان لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا تا بچشاند ایشان را پاداش لختى از آنچه کردند لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۴۱) تا مگر بازگردند.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ گوى بروید در زمین فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ درنگرید چون بود سرانجام ایشان که ازین پیش بودند کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ (۴۲) که باللّه مىانبازان گرفتند.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ پس آهنگ و روى خود راست دار لِلدِّینِ الْقَیِّمِ این دین درست راست پاینده را مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ پیش از آن که روزى آید، لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ روزى که چون اللَّه آن را آورده بود با پس نبرد یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ (۴۳) آن روز مىباز پراکنند در دو راه.
مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ هر که کافر شود گزند کفر او برو وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً و هر که نیکى کند فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ (۴۴) خویشتن را مىنشستگاه سازد و مى بساط گستراند.
لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ تا پاداش دهد ایشان را که بگرویدند و نیکها کردند مِنْ فَضْلِهِ از بخشیده خویش إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ (۴۵) که او دوست ندارد ناگرویدگان را.
وَ مِنْ آیاتِهِ و از نشانهاى اوست أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ که میفروگشاید از هوا بادهایى بشارت ده وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ و تا بچشاند شما را از بخشایش خویش وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ و تا بآن باد کشتى رود بفرمان او وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ و بآن بجوئید روزى او وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۴۶) تا مگر شکر کنید.
لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ و فرستادیم پیش از توسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فرستادگانى بقوم ایشانجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بایشان آوردند پیغامهاى روشنانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا ما کین ستدیم از ایشان که کافر شدند کانَ حَقًّا عَلَیْنا و بر ما حق بود صْرُ الْمُؤْمِنِینَ (۴۷) یارى دادن گرویدگان.
اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ اللَّه اوست که فرو مىگشاید بادها فَتُثِیرُ سَحاباً تا مىانگیزاند و فراهم میآرد میغ فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ و مىگستراند آن را در هوا چنان که میخواهد و وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً و آن را پاره پاره طبق طبق میکند، فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ تا باران بینى رگها که مىبیرون آید از رشحههاى آن فَإِذا أَصابَ بِهِ چون رساند آن را، مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ بآن که خواهد از بندگان خویش، إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (۴۸) ایشان بآن رامش مىبرند و شاد مىباشند.
وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ و هر چند که پیش از آنکه بر ایشان فرو فرستادند باران مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ (۴۹) از پیش هنگام باران فرو مانده بودند نومید.
فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ در نگر درین نشانهاى مهربانى اللَّه. کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها که چون زنده میکند زمین را پس مرگ آن إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتى او که آن میفرستد زنده کننده مردگان است وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۵۰) و او بر همه چیز تواناست.
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِیحاً و اگر بادى گشائیم فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا تا آن را زرد گشته بینند لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ (۵۱) پس آن که آن چنان دیدند به نسپاسى و بد اندیشى کافر میشوند.
فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى پس میدان که تو نتوانى مردگان را شنوایى، وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ و نتوانى که کران را شنوانى إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (۵۲) آن گه که برگردند از خواننده و پشت کنند بر پیغام.
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ و تو نابینایان را راه نماینده نیستى عَنْ ضَلالَتِهِمْ تا ایشان را از گمراهى بازدارى إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا نشنوانى تو مگر آن کس که بگرود به پیغام و سخنان ما فَهُمْ مُسْلِمُونَ (۵۳) ایشاناند که گردن نهاد گاناند ما را.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ اللَّه اوست که بیافرید شما را از چیزى سست ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً پس بعد آن جوانى داد و نیروى آفرید و کرد ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً پس بعد آن جوانى و نیروى سستى و پیرى آفرید و کرد یَخْلُقُ ما یَشاءُ مىآفریند چنان که خواهد وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ (۵۴) اوست آن تواناى دانا.
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ و آن روز که رستاخیز بپاى شود یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ سوگند خورند ناگرویدگان ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ جز از ساعتى نبودند کَذلِکَ هم چنان کانُوا یُؤْفَکُونَ (۵۵) در دروغ مىافکندند.
وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ و ایشان گویند، که اللَّه ایشان را دانش داد و ایمان، لَقَدْ لَبِثْتُمْ بودید در درنگ خویش فِی کِتابِ اللَّهِ در حکم و دانش و خواست خداى إِلى یَوْمِ الْبَعْثِ تا روز انگیخت فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ اینک امروز روز انگیخت وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۵۶) لکن شما قومى بودید که ندانستید.
فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا آن روزى است سود ندارد ایشان را که کافر شدند مَعْذِرَتُهُمْ عذر گفتن ایشان وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ (۵۷) و از ایشان خشنود نشوند و عذر نپذیرند.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ و زدیم مردمان را درین قرآن از هر سانى وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَةٍ و اگر آرى بایشان پیغامى و نشانى، لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ناچاره کافران گویند إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ (۵۸) نیستید شما مگر کژ سخنان و دروغسازان.
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ هم چنین مهر بر نهد اللَّه عَلى قُلُوبِ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (۵۹) بر دلهاى ایشان که نمیدانند.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ پس شکیبایى کن که وعده اللَّه راست است وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ و تراست خرد و نادان نیابند الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ (۶۰) ایشان که ناگرویدگاناند و بر پى گمانى نمىافتند.
وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ رِباً چیزى که دهید از ربا لِیَرْبُوَا فِی أَمْوالِ النَّاسِ تا بیفزاید در مال مردمان فَلا یَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ آن بنزدیک خداى بنفزاید وَ ما آتَیْتُمْ مِنْ زَکاةٍ و آنچه بخشید و دهید از زکاة تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ که بآن خداى را خواهید و پاداش او فَأُولئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ (۳۹) ایشاناند که بیکىاند باو نایند.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ اللَّه اوست که بیافرید شما را ثُمَّ رَزَقَکُمْ و پس روزى داد شما را ثُمَّ یُمِیتُکُمْ و پس میراند شما را ثُمَّ یُحْیِیکُمْ و پس زنده کند شما را هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ کس هست از این که انبازان خوانید شما؟ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ که ازین هیچ چیز کند سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا یُشْرِکُونَ (۴۰) پاکى و بىعیبى او را و برترى از آن انبازى که وى را میگویند.
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ آشکارا گشت و فراوان تباهى در دشتها و شهرها بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ ببد کرد دستهاى مردمان لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا تا بچشاند ایشان را پاداش لختى از آنچه کردند لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (۴۱) تا مگر بازگردند.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ گوى بروید در زمین فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ درنگرید چون بود سرانجام ایشان که ازین پیش بودند کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ (۴۲) که باللّه مىانبازان گرفتند.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ پس آهنگ و روى خود راست دار لِلدِّینِ الْقَیِّمِ این دین درست راست پاینده را مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ پیش از آن که روزى آید، لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ روزى که چون اللَّه آن را آورده بود با پس نبرد یَوْمَئِذٍ یَصَّدَّعُونَ (۴۳) آن روز مىباز پراکنند در دو راه.
مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ هر که کافر شود گزند کفر او برو وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً و هر که نیکى کند فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ (۴۴) خویشتن را مىنشستگاه سازد و مى بساط گستراند.
لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ تا پاداش دهد ایشان را که بگرویدند و نیکها کردند مِنْ فَضْلِهِ از بخشیده خویش إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ (۴۵) که او دوست ندارد ناگرویدگان را.
وَ مِنْ آیاتِهِ و از نشانهاى اوست أَنْ یُرْسِلَ الرِّیاحَ مُبَشِّراتٍ که میفروگشاید از هوا بادهایى بشارت ده وَ لِیُذِیقَکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ و تا بچشاند شما را از بخشایش خویش وَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ و تا بآن باد کشتى رود بفرمان او وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ و بآن بجوئید روزى او وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (۴۶) تا مگر شکر کنید.
لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ و فرستادیم پیش از توسُلًا إِلى قَوْمِهِمْ فرستادگانى بقوم ایشانجاؤُهُمْ بِالْبَیِّناتِ بایشان آوردند پیغامهاى روشنانْتَقَمْنا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا ما کین ستدیم از ایشان که کافر شدند کانَ حَقًّا عَلَیْنا و بر ما حق بود صْرُ الْمُؤْمِنِینَ (۴۷) یارى دادن گرویدگان.
اللَّهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ اللَّه اوست که فرو مىگشاید بادها فَتُثِیرُ سَحاباً تا مىانگیزاند و فراهم میآرد میغ فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ و مىگستراند آن را در هوا چنان که میخواهد و وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً و آن را پاره پاره طبق طبق میکند، فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ تا باران بینى رگها که مىبیرون آید از رشحههاى آن فَإِذا أَصابَ بِهِ چون رساند آن را، مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ بآن که خواهد از بندگان خویش، إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ (۴۸) ایشان بآن رامش مىبرند و شاد مىباشند.
وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ و هر چند که پیش از آنکه بر ایشان فرو فرستادند باران مِنْ قَبْلِهِ لَمُبْلِسِینَ (۴۹) از پیش هنگام باران فرو مانده بودند نومید.
فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ در نگر درین نشانهاى مهربانى اللَّه. کَیْفَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها که چون زنده میکند زمین را پس مرگ آن إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ الْمَوْتى او که آن میفرستد زنده کننده مردگان است وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۵۰) و او بر همه چیز تواناست.
وَ لَئِنْ أَرْسَلْنا رِیحاً و اگر بادى گشائیم فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا تا آن را زرد گشته بینند لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ (۵۱) پس آن که آن چنان دیدند به نسپاسى و بد اندیشى کافر میشوند.
فَإِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى پس میدان که تو نتوانى مردگان را شنوایى، وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ و نتوانى که کران را شنوانى إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (۵۲) آن گه که برگردند از خواننده و پشت کنند بر پیغام.
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ و تو نابینایان را راه نماینده نیستى عَنْ ضَلالَتِهِمْ تا ایشان را از گمراهى بازدارى إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا نشنوانى تو مگر آن کس که بگرود به پیغام و سخنان ما فَهُمْ مُسْلِمُونَ (۵۳) ایشاناند که گردن نهاد گاناند ما را.
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ اللَّه اوست که بیافرید شما را از چیزى سست ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً پس بعد آن جوانى داد و نیروى آفرید و کرد ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفاً وَ شَیْبَةً پس بعد آن جوانى و نیروى سستى و پیرى آفرید و کرد یَخْلُقُ ما یَشاءُ مىآفریند چنان که خواهد وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ (۵۴) اوست آن تواناى دانا.
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ و آن روز که رستاخیز بپاى شود یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ سوگند خورند ناگرویدگان ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ جز از ساعتى نبودند کَذلِکَ هم چنان کانُوا یُؤْفَکُونَ (۵۵) در دروغ مىافکندند.
وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ و ایشان گویند، که اللَّه ایشان را دانش داد و ایمان، لَقَدْ لَبِثْتُمْ بودید در درنگ خویش فِی کِتابِ اللَّهِ در حکم و دانش و خواست خداى إِلى یَوْمِ الْبَعْثِ تا روز انگیخت فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ اینک امروز روز انگیخت وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۵۶) لکن شما قومى بودید که ندانستید.
فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا آن روزى است سود ندارد ایشان را که کافر شدند مَعْذِرَتُهُمْ عذر گفتن ایشان وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ (۵۷) و از ایشان خشنود نشوند و عذر نپذیرند.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ و زدیم مردمان را درین قرآن از هر سانى وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَةٍ و اگر آرى بایشان پیغامى و نشانى، لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا ناچاره کافران گویند إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ (۵۸) نیستید شما مگر کژ سخنان و دروغسازان.
کَذلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ هم چنین مهر بر نهد اللَّه عَلى قُلُوبِ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ (۵۹) بر دلهاى ایشان که نمیدانند.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ پس شکیبایى کن که وعده اللَّه راست است وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ و تراست خرد و نادان نیابند الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ (۶۰) ایشان که ناگرویدگاناند و بر پى گمانى نمىافتند.
رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر، اتَّقِ اللَّهَ بر پرهیز باش از ناخشنودى خداوند خویش، وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ و نگر فرمان نبرى ناگرویدگان و دو رویان را، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۱) اللَّه داناى است، راست دانش از همیشه
وَ اتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ و بر پى آن مىرو که پیغام میکنند بتو از خداوند تو، إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۲) اللَّه تعالى بآنچه میکنید داناست
وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ و پشت بخدا باز کن، وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلًا (۳) و چون بسنده است اللَّه کارسازى را.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ اللَّه هیچ مرد را دو دل نیافرید در اندرون وى، وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللَّائِی تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ و اللَّه زنان شما را که از ایشان ظهار میکنید مادران شما نکرد، وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ و اللَّه پسر خواندگان شما را پسر شما نکرد، ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ این پسر خواندن سخن شما است که بزبان خویش مىگویید، وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ و اللَّه گفتنى گوید و سخن راست و بسزا، وَ هُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ (۴) و اوست که راه مینماید و پسندیده پیدا میکند.
ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ مردان را بپدران باز خوانید، هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ آن راستتر است و دادتر است نزدیک اللَّه، فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ اگر پدران ایشان نشناسید، فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ برادران شمااند در دین وَ مَوالِیکُمْ و اگر شما را مولاست مولا میخوانید آزاد کرده وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ و بر شما تنگى نیست در خطا که پیش رفت از شما، وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ لکن تنگى در آن است که اکنون بقصد دل کنید و گوئید، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۵) و اللَّه آمرزگارى بخشاینده است از همیشه.
النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ پیغامبر سزاتر است بگروندگان ازیشان بخویشتن، وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ و زنان او مادران ایشانند وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ و خویشاوندان سزاوارتراند بیکدیگر فِی کِتابِ اللَّهِ در دین خداى، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ از همه گرویدگان هجرت کرده و هجرت ناکرده، إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً مگر که با کسان خویش از ناگرویدگان نیکویى کنید در وصیت خویش که کنید کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً (۶) این حکم در دین خداى نبشته است بر خلق.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ گرفتیم از پیغامبران پیمان ایشان وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ و از تو اى محمّد و از نوح وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ، وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً (۷) و پیمان ستدیم ازیشان پیمانى بزرگ استوار.
لِیَسْئَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ پیمان از بهر آن ستد تا فردا راستگویان را از راستى بپرسند، وَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً أَلِیماً (۸) و ناگرویدگان را عذابى ساخت درد نماى سخت.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر، اتَّقِ اللَّهَ بر پرهیز باش از ناخشنودى خداوند خویش، وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ و نگر فرمان نبرى ناگرویدگان و دو رویان را، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً (۱) اللَّه داناى است، راست دانش از همیشه
وَ اتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ و بر پى آن مىرو که پیغام میکنند بتو از خداوند تو، إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیراً (۲) اللَّه تعالى بآنچه میکنید داناست
وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ و پشت بخدا باز کن، وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلًا (۳) و چون بسنده است اللَّه کارسازى را.
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ اللَّه هیچ مرد را دو دل نیافرید در اندرون وى، وَ ما جَعَلَ أَزْواجَکُمُ اللَّائِی تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِکُمْ و اللَّه زنان شما را که از ایشان ظهار میکنید مادران شما نکرد، وَ ما جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْناءَکُمْ و اللَّه پسر خواندگان شما را پسر شما نکرد، ذلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْواهِکُمْ این پسر خواندن سخن شما است که بزبان خویش مىگویید، وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ و اللَّه گفتنى گوید و سخن راست و بسزا، وَ هُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ (۴) و اوست که راه مینماید و پسندیده پیدا میکند.
ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ مردان را بپدران باز خوانید، هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ آن راستتر است و دادتر است نزدیک اللَّه، فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آباءَهُمْ اگر پدران ایشان نشناسید، فَإِخْوانُکُمْ فِی الدِّینِ برادران شمااند در دین وَ مَوالِیکُمْ و اگر شما را مولاست مولا میخوانید آزاد کرده وَ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ فِیما أَخْطَأْتُمْ بِهِ و بر شما تنگى نیست در خطا که پیش رفت از شما، وَ لکِنْ ما تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ لکن تنگى در آن است که اکنون بقصد دل کنید و گوئید، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۵) و اللَّه آمرزگارى بخشاینده است از همیشه.
النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ پیغامبر سزاتر است بگروندگان ازیشان بخویشتن، وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ و زنان او مادران ایشانند وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ و خویشاوندان سزاوارتراند بیکدیگر فِی کِتابِ اللَّهِ در دین خداى، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ از همه گرویدگان هجرت کرده و هجرت ناکرده، إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً مگر که با کسان خویش از ناگرویدگان نیکویى کنید در وصیت خویش که کنید کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً (۶) این حکم در دین خداى نبشته است بر خلق.
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ گرفتیم از پیغامبران پیمان ایشان وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ و از تو اى محمّد و از نوح وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ، وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً (۷) و پیمان ستدیم ازیشان پیمانى بزرگ استوار.
لِیَسْئَلَ الصَّادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ پیمان از بهر آن ستد تا فردا راستگویان را از راستى بپرسند، وَ أَعَدَّ لِلْکافِرِینَ عَذاباً أَلِیماً (۸) و ناگرویدگان را عذابى ساخت درد نماى سخت.
رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۳ - النوبة الاولى
قوله تعالى: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ از گرویدگان مردانىاند، صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ که راست آمدند در آنچه پیمان کردند با خداى بر آن، فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ ازیشان هست که بر وفاى خود برفت از دنیا، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ و از ایشان هست که چشم میدارد، وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (۲۳) و پیمان به بیوفایى بدل نکردند.
لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ آن همه آن راست تا پاداش دهد اللَّه راستان را براستى ایشان، وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ إِنْ شاءَ و عذاب کند دورویان را اگر خواهد، أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ یا توبت دهد ایشان را، إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً (۲۴) که اللَّه تعالى آمرزگار است و بخشاینده.
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا و باز برد اللَّه کافران را با پس، بِغَیْظِهِمْ با درد دل ایشان، لَمْ یَنالُوا خَیْراً دست بهیچ کام نرسیده، وَ کَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ و بسر برد اللَّه مؤمنانرا جنگ، وَ کانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً (۲۵) و اللَّه تاونده است بىهمتا از همیشه.
وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ آورد ایشان را که هم پشت گشتند، مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ از توریة خوانان، مِنْ صَیاصِیهِمْ از حصارهاى ایشان، وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ و در دلهاى ایشان افکند بیم، فَرِیقاً تَقْتُلُونَ گروهى را میکشید، وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً (۲۶) و گروهى را میگیرید
وَ أَوْرَثَکُمْ و شما را میراث داد ازیشان، أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ زمین ایشان و خان و مان ایشان و مالهاى ایشان، وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها و زمینى که هرگز درو نرفتید، وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً (۲۷). و اللَّه بر همه چیز تواناست همیشه.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ پیغامبر من گوى زنان خویش را، إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها اگر چنانست که شما را این جهان مىباید و آرایش آن، فَتَعالَیْنَ پس بیائید، أُمَتِّعْکُنَّ تا شما را چیزى دهم، وَ أُسَرِّحْکُنَّ و شما را گسیل کنم و رها کنم، سَراحاً جَمِیلًا (۲۸) رها کردنى نیکو.
وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ اگر چنانست که شما خداى را میخواهید و رسول او، وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ و سراى آن جهانى، فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً (۲۹) اللَّه بساخت نیکوکاران را از شما مزدى بزرگوار.
یا نِساءَ النَّبِیِّ اى زنان پیغامبر، مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ هر که از شما کارى زشت کند و ناپسندى، پیدا کننده عقوبت، یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ دوباره او را عذاب کنند در ان جهان، وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً (۳۰) و آن بر خداى آسانست.
وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ و هر که بر ایستاد کند از شما بفرمان بردارى خداى را و رسول او را، وَ تَعْمَلْ صالِحاً و کردار نیک کند، نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ او را دهیم مزد او دوباره، وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً (۳۱) و ساختیم او را در بهشت مزدى نیکو کریم آزاده آسان.
یا نِساءَ النَّبِیِّ اى زنان پیغامبر، لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ شما چون هیچکس از زنان دیگر نیستید، إِنِ اتَّقَیْتُنَّ اگر چنان است که از خداى مىترسید، فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ پس سخن بناز مگویید فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ که آن گه طمع کند در شما مردى که در دل او بیمارى است، وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً (۳۲) و سخن بآزرم گوئید و پسندیده.
وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ و در خانهاى خویش آرام گیرید، وَ لا تَبَرَّجْنَ و نیز اظهار زینت و محاسن خویش مکنید، تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى چنانک اهل جاهلیت پیشین کردند در روزگار نادانان نخستین، وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ و نماز بپاى دارید، وَ آتِینَ الزَّکاةَ و از مال بدهید، وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خداى را و رسول او را، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ میخواهد اللَّه، لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ که از شما ببرد همه تاشها و ناخوشها، أَهْلَ الْبَیْتِ اى خاندان رسول، وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (۳۳) و پاک کند شما را پاک کردنى.
وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ و یاد کنید آنچه میخوانند در خانهاى شما، مِنْ آیاتِ اللَّهِ از سخنان خداى، وَ الْحِکْمَةِ و از سنت رسول او، إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیراً (۳۴) که اللَّه باریکدان است دور بین در مغز، کار آگاه، از همه چیز، إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ گردن نهادگان مردان و زنان، وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ و راستگویان مردان و زنان، وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ و شکیبایان مردان و زنان، وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ و فروتنان، مردان و زنان، وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ و صدقه دهان مردان و زنان، وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ و روزهداران مردان و زنان، وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ و فرجها را گوشوانان مردان و زنان، وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ و یاد کنندگان اللَّه مردان و زنان، أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (۳۵) بساخت اللَّه ایشان را آمرزش و مزد بزرگوار.
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ نیست و نبود و نیاید هیچ گرویده را نه مرد و نه زن، إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً که اللَّه فرمانى دهد و رسول او کارى گزارد ایشان را، أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ که ایشان را گزین بود خود را و اختیار از کار و بار ایشان، وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که سر کشد از فرمان خداى و رسول او، فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً (۳۶) او گمراه گشت گم گشتنى آشکارا.
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ یاد کن آنکه میگفتى آن مرد را که نیکویى کرد اللَّه با او، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ و نیکویى کردى تو با او، أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ که اهل خویش نگاه دار وَ اتَّقِ اللَّهَ و از خداى بترس، وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ و نهان میداشتى چیزى در دل که اللَّه آن را پیدا خواست کرد، وَ تَخْشَى النَّاسَ و از مردمان میترسیدى، وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ و اللَّه سزاتر بود که ازو ترسى، فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً اکنون که زید کام خویش از ان زن برآورد، زَوَّجْناکَها او را بزنى بتو دادیم، لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ از بهر آن تا بر مؤمنان هیچ تنگى نبود، فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ در بزنى کردن زنان پسرخواندگان ایشان، إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً که بزنى کنند ایشان را و کام حلال خویش ازیشان برآرند، وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (۳۷) و کار خداى کردنى است و بفرمان او کار کردنى.
ما کانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ نیست بر پیغامبر هیچ تنگى، فِیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ در آن که اللَّه برید او را و کرد و شریعت ساخت، سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ سنت اللَّه است در پیغامبران که گذشتند از پیش، وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً (۳۸) و همه کارهاى اللَّه باندازه است و بتقدیر باز انداخته چنانک باید.
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ ایشان که مىرسانند پیغامهاى اللَّه، وَ یَخْشَوْنَهُ و ازو مىترسند، وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ و بنه ترسند از هیچ کس جز از اللَّه، وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً (۳۹)، و بسنده است اللَّه بکار سازى و نگهبانى همه.
لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ آن همه آن راست تا پاداش دهد اللَّه راستان را براستى ایشان، وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ إِنْ شاءَ و عذاب کند دورویان را اگر خواهد، أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ یا توبت دهد ایشان را، إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً (۲۴) که اللَّه تعالى آمرزگار است و بخشاینده.
وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا و باز برد اللَّه کافران را با پس، بِغَیْظِهِمْ با درد دل ایشان، لَمْ یَنالُوا خَیْراً دست بهیچ کام نرسیده، وَ کَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتالَ و بسر برد اللَّه مؤمنانرا جنگ، وَ کانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزاً (۲۵) و اللَّه تاونده است بىهمتا از همیشه.
وَ أَنْزَلَ الَّذِینَ ظاهَرُوهُمْ آورد ایشان را که هم پشت گشتند، مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ از توریة خوانان، مِنْ صَیاصِیهِمْ از حصارهاى ایشان، وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ و در دلهاى ایشان افکند بیم، فَرِیقاً تَقْتُلُونَ گروهى را میکشید، وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً (۲۶) و گروهى را میگیرید
وَ أَوْرَثَکُمْ و شما را میراث داد ازیشان، أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ زمین ایشان و خان و مان ایشان و مالهاى ایشان، وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها و زمینى که هرگز درو نرفتید، وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً (۲۷). و اللَّه بر همه چیز تواناست همیشه.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ پیغامبر من گوى زنان خویش را، إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها اگر چنانست که شما را این جهان مىباید و آرایش آن، فَتَعالَیْنَ پس بیائید، أُمَتِّعْکُنَّ تا شما را چیزى دهم، وَ أُسَرِّحْکُنَّ و شما را گسیل کنم و رها کنم، سَراحاً جَمِیلًا (۲۸) رها کردنى نیکو.
وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ اگر چنانست که شما خداى را میخواهید و رسول او، وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ و سراى آن جهانى، فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِیماً (۲۹) اللَّه بساخت نیکوکاران را از شما مزدى بزرگوار.
یا نِساءَ النَّبِیِّ اى زنان پیغامبر، مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ هر که از شما کارى زشت کند و ناپسندى، پیدا کننده عقوبت، یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ دوباره او را عذاب کنند در ان جهان، وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً (۳۰) و آن بر خداى آسانست.
وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ و هر که بر ایستاد کند از شما بفرمان بردارى خداى را و رسول او را، وَ تَعْمَلْ صالِحاً و کردار نیک کند، نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ او را دهیم مزد او دوباره، وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً (۳۱) و ساختیم او را در بهشت مزدى نیکو کریم آزاده آسان.
یا نِساءَ النَّبِیِّ اى زنان پیغامبر، لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ شما چون هیچکس از زنان دیگر نیستید، إِنِ اتَّقَیْتُنَّ اگر چنان است که از خداى مىترسید، فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ پس سخن بناز مگویید فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ که آن گه طمع کند در شما مردى که در دل او بیمارى است، وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً (۳۲) و سخن بآزرم گوئید و پسندیده.
وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ و در خانهاى خویش آرام گیرید، وَ لا تَبَرَّجْنَ و نیز اظهار زینت و محاسن خویش مکنید، تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى چنانک اهل جاهلیت پیشین کردند در روزگار نادانان نخستین، وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ و نماز بپاى دارید، وَ آتِینَ الزَّکاةَ و از مال بدهید، وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خداى را و رسول او را، إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ میخواهد اللَّه، لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ که از شما ببرد همه تاشها و ناخوشها، أَهْلَ الْبَیْتِ اى خاندان رسول، وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (۳۳) و پاک کند شما را پاک کردنى.
وَ اذْکُرْنَ ما یُتْلى فِی بُیُوتِکُنَّ و یاد کنید آنچه میخوانند در خانهاى شما، مِنْ آیاتِ اللَّهِ از سخنان خداى، وَ الْحِکْمَةِ و از سنت رسول او، إِنَّ اللَّهَ کانَ لَطِیفاً خَبِیراً (۳۴) که اللَّه باریکدان است دور بین در مغز، کار آگاه، از همه چیز، إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ گردن نهادگان مردان و زنان، وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ و راستگویان مردان و زنان، وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ و شکیبایان مردان و زنان، وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ و فروتنان، مردان و زنان، وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ و صدقه دهان مردان و زنان، وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ و روزهداران مردان و زنان، وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ و فرجها را گوشوانان مردان و زنان، وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ و یاد کنندگان اللَّه مردان و زنان، أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (۳۵) بساخت اللَّه ایشان را آمرزش و مزد بزرگوار.
وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ نیست و نبود و نیاید هیچ گرویده را نه مرد و نه زن، إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً که اللَّه فرمانى دهد و رسول او کارى گزارد ایشان را، أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ که ایشان را گزین بود خود را و اختیار از کار و بار ایشان، وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که سر کشد از فرمان خداى و رسول او، فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِیناً (۳۶) او گمراه گشت گم گشتنى آشکارا.
وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ یاد کن آنکه میگفتى آن مرد را که نیکویى کرد اللَّه با او، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ و نیکویى کردى تو با او، أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ که اهل خویش نگاه دار وَ اتَّقِ اللَّهَ و از خداى بترس، وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ و نهان میداشتى چیزى در دل که اللَّه آن را پیدا خواست کرد، وَ تَخْشَى النَّاسَ و از مردمان میترسیدى، وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ و اللَّه سزاتر بود که ازو ترسى، فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً اکنون که زید کام خویش از ان زن برآورد، زَوَّجْناکَها او را بزنى بتو دادیم، لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ از بهر آن تا بر مؤمنان هیچ تنگى نبود، فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ در بزنى کردن زنان پسرخواندگان ایشان، إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً که بزنى کنند ایشان را و کام حلال خویش ازیشان برآرند، وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا (۳۷) و کار خداى کردنى است و بفرمان او کار کردنى.
ما کانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ نیست بر پیغامبر هیچ تنگى، فِیما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ در آن که اللَّه برید او را و کرد و شریعت ساخت، سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ سنت اللَّه است در پیغامبران که گذشتند از پیش، وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً (۳۸) و همه کارهاى اللَّه باندازه است و بتقدیر باز انداخته چنانک باید.
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ ایشان که مىرسانند پیغامهاى اللَّه، وَ یَخْشَوْنَهُ و ازو مىترسند، وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ و بنه ترسند از هیچ کس جز از اللَّه، وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً (۳۹)، و بسنده است اللَّه بکار سازى و نگهبانى همه.
رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى شما که گرویدگاناید، لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ در خانهاى پیغامبر مشوید، إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ مگر که شما را با خوردنى خوانند، غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ نه چنان که شوید و نشینید تا طعام فرا رسد، وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا لکن چون شما را با خوردنى خوانند در شوید، فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا و چون طعام بخورید بپراکنید وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ و نه چنان که از سخنان مىبررسید، إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ که آن پیغامبر را مىبرنجاند، فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ و او را شرم مىبود از شما، وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ و اللَّه از گفتنى گفتن شرم ندارد، وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً و هر گه که ازیشان چیزى خواهید، فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ از پس پرده خواهید، ذلِکُمْ أَطْهَرُ این شما را پاک دارندهتر است، لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ دلهاى شما را و دلهاى ایشان را، وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ و روا نیست شما را که رسول خداى را رنج دل نمائید، وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً و نه زنان او را بزنى خواهید بعد از وى هرگز، إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیماً (۵۳) آن بنزدیک خداى کارى بزرگ است.
إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ اگر پیدا کنید چیزى یا در دل دارید، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً (۵۴) اللَّه بهمه چیز داناست همیشه.
لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ تنگى نیست بر زنان، فِی آبائِهِنَّ پدران خویش را، وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ و پسران خویش یا برادران خویش را، وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ و نه برادرزادگان خویش یا خواهرزادگان خویش را، وَ لا نِسائِهِنَّ و نه زنان هم دین «۳» خویش را، وَ لا ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ و نه بردگان خویش را، وَ اتَّقِینَ اللَّهَ و از خشم و عذاب خداى بپرهیزید، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً (۵۵) که اللَّه بر همه چیز گواهست و بآن دانا.
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ خداى و فرشتگان او درود مىدهند بر پیغامبر، یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى شما که مؤمناناید، صَلُّوا عَلَیْهِ درود دهید بر او، وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً (۵۶) و سلام کنید سلام کردنى.
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ایشان که مىرنجانند خداى را و رسول او را، لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ لعنت کرد اللَّه بر ایشان درین جهان و در آن جهان، وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً (۵۷) و ایشان را ساخت عذابى خوارکننده.
وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ و ایشان که مىرنجانند مردان مؤمنان و زنان ایشان را بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا بىگناهى که کردند، فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً (۵۸) در گردن خویش کردند دروغى بزرگ و بزهاى آشکارا.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر، قُلْ لِأَزْواجِکَ بگو فرازنان خویش، وَ بَناتِکَ و دختران خویش، وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ و زنان مؤمنان، یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ تا تنگ فراز آرند و نزدیک برویهاى خویش چادرهاى خویش، ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ آن نزدیکتر است بآن که ایشان را بشناسند، فَلا یُؤْذَیْنَ و ایشان را نرنجانند، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۵۹) و اللَّه آمرزگار است همیشه.
لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ اگر باز نشود دورویان، وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و ایشان که در دلهاى ایشان بیمارى است، وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ و و دروغ زنان در مدینه، لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ترا بر ایشان آغالیم و بر ایشان انگیزانیم، ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها و آن گه ترا همشهرى نباشند در مدینه، إِلَّا قَلِیلًا (۶۰) مَلْعُونِینَ مگر اندکى نکوهیده و نفریده.
أَیْنَما ثُقِفُوا هر جا که یابند ایشان را، أُخِذُوا بگیرندشان، وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا (۶۱) و بکشند کشتنى نهمار.
سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ نهاد اللَّه است در ایشان که ازین پیش بودند، و لن تجد لسنة اللَّه تبدیلا (۶۲) و نهاد اللَّه را تبدیل کردن نیابى.
یَسْئَلُکَ النَّاسُ مردمان ترا مىپرسند، عَنِ السَّاعَةِ از رستاخیز، قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ گوى دانستن هنگام آن بنزدیک اللَّه است وَ ما یُدْرِیکَ و چه چیز ترا دانا کرد، لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً (۶۳) مگر که رستاخیز نزدیک است.
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرِینَ اللَّه بنفرید و دور کرد کافران را، وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً (۶۴) و ساخت ایشان را آتش جاویدى.
خالِدِینَ فِیها أَبَداً ایشان در ان جاوید باشند، لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً (۶۵) که نه هیچ کس یاوند مهربان و نه یارى دهندهاى.
یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ آن روز که رویهاى ایشان مىگردانند در آتش، یَقُولُونَ میگویند: یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ کاشک ما فرمان بردیمى اللَّه را، وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا (۶۶) و فرمان بردیمى فرستاده او را.
وَ قالُوا رَبَّنا و میگویند: خداوند ما، إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا ما فرمان بردیم مهتران و بزرگان خویش را، فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا (۶۷) و ما را از راه ببردند و از راه گم کردند.
رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ خداوند ما ایشان را عذاب دو توى ده، وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً (۶۸) و بریشان لعنت کن لعنتى بزرگ.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسى مباشید چون ایشان که موسى را رنجانیدند، فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا تا اللَّه او را پاک کرد از آنچه گفتند، وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً (۶۹) و بنزدیک اللَّه موسى روىشناس بود بشکوه.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم و عذاب خداى، وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً (۷۰) و مىگویید آن سخن راست پاک درست.
یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ تا کارهاى شما باز سازد و باصلاح آرد، وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ و گناهان شما را بیامرزد، وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که فرمان برد خداى را و رسول او را، فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً (۷۱) وى رست رستنى بزرگ و پیروز آمد پیروزى بزرگوار.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ ما عرضه کردیم امانت دین، عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ بر آسمانها و زمینها و کوهها، فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها باز نشستند از برداشت آن، وَ أَشْفَقْنَ مِنْها و ترسیدند از آن، وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ و آدم فرا ایستاد و در گردن خویش کرد، إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا (۷۲) که این آدمى ستمکار و نادان است تا بود.
لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ تا عذاب کند اللَّه منافقان را مردان و زنان، وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُشْرِکاتِ و انباز گیران را مردان و زنان، وَ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ و با خود آرد و بپذیرد مؤمنان مردان و زنان، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۷۳) و اللَّه آمرزگار است بخشاینده همیشه.
إِنْ تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ اگر پیدا کنید چیزى یا در دل دارید، فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً (۵۴) اللَّه بهمه چیز داناست همیشه.
لا جُناحَ عَلَیْهِنَّ تنگى نیست بر زنان، فِی آبائِهِنَّ پدران خویش را، وَ لا أَبْنائِهِنَّ وَ لا إِخْوانِهِنَّ و پسران خویش یا برادران خویش را، وَ لا أَبْناءِ إِخْوانِهِنَّ وَ لا أَبْناءِ أَخَواتِهِنَّ و نه برادرزادگان خویش یا خواهرزادگان خویش را، وَ لا نِسائِهِنَّ و نه زنان هم دین «۳» خویش را، وَ لا ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ و نه بردگان خویش را، وَ اتَّقِینَ اللَّهَ و از خشم و عذاب خداى بپرهیزید، إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً (۵۵) که اللَّه بر همه چیز گواهست و بآن دانا.
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ خداى و فرشتگان او درود مىدهند بر پیغامبر، یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى شما که مؤمناناید، صَلُّوا عَلَیْهِ درود دهید بر او، وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً (۵۶) و سلام کنید سلام کردنى.
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ایشان که مىرنجانند خداى را و رسول او را، لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ لعنت کرد اللَّه بر ایشان درین جهان و در آن جهان، وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً (۵۷) و ایشان را ساخت عذابى خوارکننده.
وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ و ایشان که مىرنجانند مردان مؤمنان و زنان ایشان را بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا بىگناهى که کردند، فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً (۵۸) در گردن خویش کردند دروغى بزرگ و بزهاى آشکارا.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر، قُلْ لِأَزْواجِکَ بگو فرازنان خویش، وَ بَناتِکَ و دختران خویش، وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ و زنان مؤمنان، یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ تا تنگ فراز آرند و نزدیک برویهاى خویش چادرهاى خویش، ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ آن نزدیکتر است بآن که ایشان را بشناسند، فَلا یُؤْذَیْنَ و ایشان را نرنجانند، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۵۹) و اللَّه آمرزگار است همیشه.
لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ اگر باز نشود دورویان، وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ و ایشان که در دلهاى ایشان بیمارى است، وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ و و دروغ زنان در مدینه، لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ترا بر ایشان آغالیم و بر ایشان انگیزانیم، ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فِیها و آن گه ترا همشهرى نباشند در مدینه، إِلَّا قَلِیلًا (۶۰) مَلْعُونِینَ مگر اندکى نکوهیده و نفریده.
أَیْنَما ثُقِفُوا هر جا که یابند ایشان را، أُخِذُوا بگیرندشان، وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلًا (۶۱) و بکشند کشتنى نهمار.
سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ نهاد اللَّه است در ایشان که ازین پیش بودند، و لن تجد لسنة اللَّه تبدیلا (۶۲) و نهاد اللَّه را تبدیل کردن نیابى.
یَسْئَلُکَ النَّاسُ مردمان ترا مىپرسند، عَنِ السَّاعَةِ از رستاخیز، قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ گوى دانستن هنگام آن بنزدیک اللَّه است وَ ما یُدْرِیکَ و چه چیز ترا دانا کرد، لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً (۶۳) مگر که رستاخیز نزدیک است.
إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرِینَ اللَّه بنفرید و دور کرد کافران را، وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً (۶۴) و ساخت ایشان را آتش جاویدى.
خالِدِینَ فِیها أَبَداً ایشان در ان جاوید باشند، لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً (۶۵) که نه هیچ کس یاوند مهربان و نه یارى دهندهاى.
یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ آن روز که رویهاى ایشان مىگردانند در آتش، یَقُولُونَ میگویند: یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ کاشک ما فرمان بردیمى اللَّه را، وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا (۶۶) و فرمان بردیمى فرستاده او را.
وَ قالُوا رَبَّنا و میگویند: خداوند ما، إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا ما فرمان بردیم مهتران و بزرگان خویش را، فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا (۶۷) و ما را از راه ببردند و از راه گم کردند.
رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ خداوند ما ایشان را عذاب دو توى ده، وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً (۶۸) و بریشان لعنت کن لعنتى بزرگ.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسى مباشید چون ایشان که موسى را رنجانیدند، فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا تا اللَّه او را پاک کرد از آنچه گفتند، وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً (۶۹) و بنزدیک اللَّه موسى روىشناس بود بشکوه.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم و عذاب خداى، وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً (۷۰) و مىگویید آن سخن راست پاک درست.
یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ تا کارهاى شما باز سازد و باصلاح آرد، وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ و گناهان شما را بیامرزد، وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و هر که فرمان برد خداى را و رسول او را، فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً (۷۱) وى رست رستنى بزرگ و پیروز آمد پیروزى بزرگوار.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ ما عرضه کردیم امانت دین، عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ بر آسمانها و زمینها و کوهها، فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها باز نشستند از برداشت آن، وَ أَشْفَقْنَ مِنْها و ترسیدند از آن، وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ و آدم فرا ایستاد و در گردن خویش کرد، إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا (۷۲) که این آدمى ستمکار و نادان است تا بود.
لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ تا عذاب کند اللَّه منافقان را مردان و زنان، وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُشْرِکاتِ و انباز گیران را مردان و زنان، وَ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ و با خود آرد و بپذیرد مؤمنان مردان و زنان، وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (۷۳) و اللَّه آمرزگار است بخشاینده همیشه.
رشیدالدین میبدی : ۳۴- سورة سبا- مکیة
۳ - النوبة الثانیة
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ کفار قریش هر چند که شرک آوردند حوالت آفریدن و روزى دادن با هیچ کس نکردند جز اللَّه قال اللَّه تعالى: وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ. اى محمد ایشان را بگوى: روزى گمار بندگان و روزى رسان از آسمان بباران و از زمین به نبات کیست؟ ناچار که گویند اللَّه؟ امّا تو بگوى که اللَّه که از تو دوستر دارم که شنوم. اکنون ایشان را گوى: چون میدانید که او را در خلق و در رزق شریک نیست، بدانید که در استحقاق عبادت و تعظیم او را هم شریک نیست.
وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ این سخن چنانست که دو کس در خصومت باشند یکى محقّ و یکى مبطل، محقّ گوید: احدنا کاذب از ما یکى دروغ زن است ناچار، و مقصود وى ازین سخن تکذیب مبطل باشد و تصدیق خویش، همانست که رسول اللَّه (ص) گفت متلاعنین که: اللَّه یعلم انّ احد کما کاذب فهل منکما تائب؟
معنى آیت آنست که از ما دو گروه یکى راست راهست و یکى گمراه، و شک نیست که پیغامبر و پس روان او بر راست راهىاند و مخالف وى در گمراهى و قیل: هذا على جهة الاستهزاء بهم و هو غیر شاک فى دینه و هداه کقول ابى الاسود:
بنو عمّ الرسول و اقربوه
احبّ الناس کلهم الیّا
فان یک حبّهم رشدا اصبه
و لست بمخطى ان کان غیّا
و روا باشد که او بمعنى و او نهند یعنى: انّا و ایّاکم لعلى هدى و فى ضلال مبین اى انّا لعلى هدى و انّکم فى ضلال مبین.
قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ هذا جواب نسبتهم رسول اللَّه و المسلمین الى الکذب و الفریة و قطیعة الرحم. و قیل: هو منسوخ بآیة السیف.
قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا یعنى یوم القیامة کقوله: وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً. و فى الخبر: یحشر الناس یوم القیامة حفاة عراة غرلا، قالت عائشة: یا رسول اللَّه النساء و الرّجال ینظر بعضهم الى بعض، فقال: یا عائشة الامر اشدّ من ان ینظر بعضهم الى بعض.
و روى انّ رجلا قال: یا نبى اللَّه یحشر الکافر على وجهه یوم القیامة؟ قال: أ لیس الذى امشاه على الرجلین فى الدنیا قادر على ان یمشیه على وجهه یوم القیامة؟!
ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنا اى یقضى و یحکم بیننا، وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ الفتّاح عند العرب هو القاضى و منه قوله: رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً، و قال اهل المعانى: الفتّاح الذى بعنایته ینفتح کلّ منغلق و بهدایته ینکشف کل مشکل فتارة یفتح الممالک لأنبیائه و یخرجها من ایدى اعدائه و بقول: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً، و تارة یرفع الحجاب عن قلوب اولیائه و یفتح لهم الأبواب الى ملکوت سمائه و جمال کبریائه و یقول: ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها. و قیل: الفتّاح الذى بیده مفاتیح الغیب و بیده مفاتیح الرزق کقوله تعالى: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ.
قُلْ أَرُونِیَ الَّذِینَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَکاءَ یعنى الملائکة، و قیل: یعنى الاصنام. معنى آنست که اى محمد این انباز گیران را گوى که بتان را بانبازى در ما بستهاند بمن نمائید که این بتان هیچیز آفریدند در زمین یا در آسمان، همانست که جاى دیگر فرمود: ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ؟ آن گه گفت: کَلَّا نیست انبازى و دعوى که میکنند باطل است و دروغ، بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِیزُ المنتقم ممّن کفر به و خالفه الْحَکِیمُ فى تدبیره لخلقه فانّى یکون له شریک فى ملکه؟
وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً هى الجامعة للشىء المانعة عن التفرّق له و منه الکفاف من العیش و قولک: کف یدک، اى اجمعها الیک، و المعنى: و ما ارسلناک الا عامة للنّاس کلّهم العرب و العجم و الاحمر و الاسود و الجنّ و الانس و تقدیره: و ما ارسلناک الّا للنّاس کافّة،کقول النبى (ص): ختم بى النبیون و ارسلت الى الناس کافة عن ابن عباس عن النبى (ص) قال: «اعطیت خمسا و لا اقول فخرا: بعثت الى الاحمر و الاسود و جعلت لى الارض طهورا و مسجدا و احلّ لى المغنم و لم یحلّ لاحد کان قبلى و نصرت بالرّعب فهو یسیر من امامى مسیرة شهر و اعطیت الشّفاعة فادّخرتها لامّتى یوم القیامة و هى ان شاء اللَّه نائلة من لا یشرک باللّه شیئا».
و قیل: معناه کافّا للنّاس تکفّهم عمّا علیه من الکفر و تدعوهم الى الاسلام و الهاء فیه للمبالغة، بَشِیراً بالجنّة لمن آمن، «و نذیرا من النار لمن کفر، وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ یعنى اهل مکة لا یَعْلَمُونَ لا یصدّقون.
وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ هذا حکایة عن منکرى البعث و معنى الْوَعْدُ القیامة، قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ الوعد و المیعاد و الموعدة واحد.
قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنى کفّار مکة: لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ من الکتب ثمّ اخبر عن حالهم فى مآلهم فقال تعالى: وَ لَوْ تَرى یا محمد إِذِ الظَّالِمُونَ اى الکافرون مَوْقُوفُونَ محبوسون عِنْدَ رَبِّهِمْ جواب «لو» محذوف، التأویل.
لَوْ تَرى لترى امرا فظیعا هائلا، «یرجع بعضهم الى بعض القول» اى یجیب بعضهم بعضا و یردّ بعضهم بعضا یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا اى قهروا و هم السفلة، لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا یعنى تعظّموا عن الایمان و هم القادة: لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ بمحمد و القرآن.
قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدى اى عن الایمان، بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ محمد بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ مشرکین قبل مجىء محمد.
وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ معناه: بل مکرکم باللیل و النهار اذ تأمروننا ان نکفر باللّه و نجعل له اندادا « مفسران گفتند: معنى آیت آنست که سفله و پس روان گفتند: مهتران خویش را و سروران کفر را که: ساز بد شما بود و کوشش کژ شما که ما را بکفر و شرک میفرمودید. قومى گفتند که: این سخنى است که ایشان بر عادت دنیا گویند چنانک مردم از روزگار بد شکایت کند و ذمّ دهر گوید و برین قول معنى آنست که: بد سازى جهان بود با ما و بدنهادى شبانروز ما را و در شواذّ خواندهاند: بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ من الکرور بلکه روزگار میگذشت و شبانروز مىپیوست بر فرمودن شما ما را که تا باللّه کافر شویم و او را همتایان گوئیم.
الندّ و النّدید المثل. وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ الاسرار من الاضداد یکون بمعنى الاخفاء و یکون بمعنى الاظهار، یعنى: و اظهروا الندامة لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ کافران آن روز که عذاب بینند هم تابع و هم متبوع هم سفله و هم قاده پشیمانى نمایند چه آشکارا و چه نهان بآنچه کردند و گفتند، لکن سود ندارد پشیمانى آن روز، این هم چنان است که بگناه خویش معترف آیند کقوله: فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ لکن اعتراف آن روز سود ندارد و ایشان را جواب دهند که: فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ، وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُوا جایى دیگر گفت: إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا اى جعلنا فى ایدیهم اغلالا الى اعناقهم لان لا یکون فى العنق دون الید، هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ؟
وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ القریة المصر تقرى اهلها و تجمعهم إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها رؤساؤها و اغنیاؤها، التّرف الثراء و النعمة و فلان لا یزال فى ترفه من العیش اى فى رغد و ثروة. و قیل: المترف الموسع علیه عیشه القلیل فیه همّه و هو فى ذلک بطر، إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ جاهدون.
وَ قالُوا لرسلهم: نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً منکم و لو لم یکن راضیا بما نحن علیه من الدّبن و العمل لم یخوّلنا الاموال و الاولاد کافران پنداشتند و بباطل گمان بردند که مال و نعمت فراوان که ایشان را دادند و فرزندان بسیار دلیل رضاى خداست و نشان پسند وى، مىگفتند اگر از ما خشنود نبودى و دین و عمل ما نپسندیدى ما را در دنیا مال و فرزند ندادى و آن گه قیاس کردند که فرداى ما در عقبى همچون امروز بود نه ما را عذاب کنند نه نعمت از ما باز گیرند وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ فى الآخرة بذنبنا، همانست که جاى دیگر فرمود: وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً «وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْنى».
ربّ العالمین بجواب ایشان فرمود: قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ و لیس یدلّ ذلک على العواقب و المنقلب اى محمد بگوى خداوند من در دنیا روزى میگستراند فراخ برو که خواهد و باندازه مىبخشد او را که خواهد و این دلیل نیست که فردا همچنین خواهد بود، دنیا خواستهایست که از دوست و دشمن دریغ نیست برخورداریى اندک است آشنا و بیگانه از ان میخورد، مصطفى (ص) فرمود: «الدنیا عرض حاضر یأکل منها البرّ و الفاجر و الآخرة وعد صادق یحکم فیها ملک قاهر».
و قال (ص): «لو کانت الدنیا تعدل عند اللَّه جناح بعوضة ما سقى کافرا منها شربة».
آن گه گفت هم بجواب ایشان: وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفى جایى دیگر فرمود یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ روز قیامت نه مال بکار آید نه فرزند نه خویش و نه پیوند، إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً. تاویله: الا ایمان من آمن و عمل من عمل صالحا»، هذا کقوله: وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ یعنى: و لکنّ البرّ برّ من آمن باللّه و کقوله: أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ اى کفعل من آمن باللّه میگوید: نه مال شما را بما نزدیک کند و نه فرزند مگر کسى که ایمان آرد و کار نیک کند تا ایمان او و کردار نیک وى او را بما نزدیک کند، «فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ» من الثواب بالواحد عشرة، قرأ یعقوب جزاء منصوبا منوّنا الضعف رفع مجازه فاولئک لهم الضعف جزاء على التقدیم و التأخیر، وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ اى فى الدرجات آمِنُونَ من الموت. قرأ حمزة: «فى الغرفة» على الوحدة.
«وَ الَّذِینَ یَسْعَوْنَ فِی آیاتِنا» اى یعملون فى ابطال حجّتنا و کتابنا، مُعاجِزِینَ معاونین معاندین یحسبون انّهم یفوتوننا بانفسهم و یعجزوننا، أُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ.
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ یبسطه على من یشاء و هو مکر منه و یقدره على من یشاء و هو نظر منه. و فى الخبر یقول اللَّه عزّ و جلّ: ا یفرح عبدى اذا بسطت له رزقى و صببت علیه الدنیا صبّا او ما یعلم عبدى انّ ذلک منّى قطع و بعد أ یحزن عبدى اذا منعت عنه الدنیا و رزقته قوت الوقت او ما یعلم عبدى انّ ذلک منّى قرب و وصل و ذلک من غیرتى على عبدى».
«وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ» قال سعید: ما کان فى غیر اسراف و لا تقتیر فهو یخلفه. و قال الکلبى: ما تصدّقتم من صدقة و انفقتم فى الخیر و البرّ من نفقة فهو یخلفه امّا ان یعجّله فى الدّنیا و امّا ان یؤخّر له فى الآخرة.
قال رسول اللَّه (ص): «انّ اللَّه عزّ و جلّ قال لى انفق علیک».
و عن انس عن النبى (ص) قال: «ینادى مناد کلّ لیلة: لدوا للموت و ینادى آخر: ابنوا للحزاب، و ینادى مناد: اللّهم هب للمنفق خلفا و ینادى مناد: اللّهم هب للممسک تلفا و ینادى مناد: لیت الناس لم یخلقوا و ینادى مناد: لیتهم اذ خلقوا فکّروا فیما له خلقوا».
و قال عمر لصهیب: انّک رجل لا تمسک شیئا، قال انّى سمعت اللَّه عزّ و جلّ یقول: وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ. و عن جابر قال قال رسول اللَّه (ص): «کلّ معروف صدقة و کلّ ما انفق الرّجل على نفسه و اهله کتب له صدقة و ما وقى الرّجل به عرضه فهو صدقة و ما انفق المؤمن من نفقة فعلى اللَّه خلفها ضامنا الّا ما کان من نفقة فى بنیان او معصیة»
، قال بعض رواة هذا الحدیث: ما وقى به عرضه یعنى: ما اعطى الشاعر و ذا اللسان المتّقى. قال مجاهد اذا کان فى ید احدکم شىء فلیقتصد و لا تحملنّه هذه الایة على ترک الاقتصاد فى النّفقة فانّ الرّزق مقسوم فلعلّ رزقه قلیل و هو ینفق نفقة الموسّع علیه، و معنى الایة: ما کان من خلف فهو منه و دلیل هذا التّأویل
قول النبى (ص): «ایّاکم و السرف فى المال و النفقة و علیکم بالاقتصاد فما افتقر قوم قطّ اقتصدوا».
و قال (ص): «ما عال من اقتصد و قال من فقه المرء رفقه فى معیشته»، وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ انّما جاز الجمع لانه یقال رزق السلطان الجند و فلان یرزق عیاله کأنّه قال و هو خیر المعطین.
و یوم نحشرهم جمیعا قرأ حفص: یَحْشُرُهُمْ بالیاء ثمّ یقول بالیاء کذلک یعنى یحشرهم اللَّه جمیعا و هؤلاء المحشورون هم قبائل من العرب کانوا یعبدون الملائکة و هم یزعمون انهم بنات اللَّه لذلک سترهم و هو قوله عزّ و جلّ: وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً ثمّ یقول اللَّه للملائکة: أَ هؤُلاءِ إِیَّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ فى الدّنیا، هذا استفهام تقریر کقوله عزّ و جلّ لعیسى: أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ فتتبّرء منهم الملائکة و یقولون: سُبْحانَکَ تنزیها لک أَنْتَ وَلِیُّنا ربنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ اى یطیعون ابلیس و ذرّیته و اعوانه فى معصیتک أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مصدّقون.
فَالْیَوْمَ لا یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً اى شفاعة وَ لا ضَرًّا اى عذابا، وَ نَقُولُ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا اشرکوا: ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِی کُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ فى الدّنیا فقد وردتموها.
وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ بالامر و النّهى قالُوا ما هذا إِلَّا رَجُلٌ یعنون محمدا (ص) یُرِیدُ أَنْ یَصُدَّکُمْ اى یصرفکم، عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُکُمْ من الآلهة، وَ قالُوا ما هذا الّذى یقول إِلَّا إِفْکٌ مُفْتَرىً اى کذّب مختلق یعنون القرآن وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنى کفار مکة لِلْحَقِّ اى للقرآن لَمَّا جاءَهُمْ اى حین جاءهم محمد: إِنْ هذا اى ما هذا سِحْرٌ مُبِینٌ.
وَ ما آتَیْناهُمْ مِنْ کُتُبٍ یعنى به العرب کلّها یَدْرُسُونَها اى یقرءونها فیما یقولون وَ ما أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ قَبْلَکَ یا محمد مِنْ نَذِیرٍ رسول مخوّف.
وَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ اى من قبل قریش کذبت الامم رسلنا و تنزیلنا وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ اى ما بلغت قریش عشر ما بلغت الامم الخالیة من القوّة و النّعمة و طول العمر و کثرة الاموال و الاولاد فَکَذَّبُوا رُسُلِی فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ اى کیف کان انکارى و تغییرى علیهم بالعذاب فحذر کفّار هذه الامّة عذاب الامم الماضیة.
وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلى هُدىً أَوْ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ این سخن چنانست که دو کس در خصومت باشند یکى محقّ و یکى مبطل، محقّ گوید: احدنا کاذب از ما یکى دروغ زن است ناچار، و مقصود وى ازین سخن تکذیب مبطل باشد و تصدیق خویش، همانست که رسول اللَّه (ص) گفت متلاعنین که: اللَّه یعلم انّ احد کما کاذب فهل منکما تائب؟
معنى آیت آنست که از ما دو گروه یکى راست راهست و یکى گمراه، و شک نیست که پیغامبر و پس روان او بر راست راهىاند و مخالف وى در گمراهى و قیل: هذا على جهة الاستهزاء بهم و هو غیر شاک فى دینه و هداه کقول ابى الاسود:
بنو عمّ الرسول و اقربوه
احبّ الناس کلهم الیّا
فان یک حبّهم رشدا اصبه
و لست بمخطى ان کان غیّا
و روا باشد که او بمعنى و او نهند یعنى: انّا و ایّاکم لعلى هدى و فى ضلال مبین اى انّا لعلى هدى و انّکم فى ضلال مبین.
قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ هذا جواب نسبتهم رسول اللَّه و المسلمین الى الکذب و الفریة و قطیعة الرحم. و قیل: هو منسوخ بآیة السیف.
قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا یعنى یوم القیامة کقوله: وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً. و فى الخبر: یحشر الناس یوم القیامة حفاة عراة غرلا، قالت عائشة: یا رسول اللَّه النساء و الرّجال ینظر بعضهم الى بعض، فقال: یا عائشة الامر اشدّ من ان ینظر بعضهم الى بعض.
و روى انّ رجلا قال: یا نبى اللَّه یحشر الکافر على وجهه یوم القیامة؟ قال: أ لیس الذى امشاه على الرجلین فى الدنیا قادر على ان یمشیه على وجهه یوم القیامة؟!
ثُمَّ یَفْتَحُ بَیْنَنا اى یقضى و یحکم بیننا، وَ هُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِیمُ الفتّاح عند العرب هو القاضى و منه قوله: رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ فَافْتَحْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَتْحاً، و قال اهل المعانى: الفتّاح الذى بعنایته ینفتح کلّ منغلق و بهدایته ینکشف کل مشکل فتارة یفتح الممالک لأنبیائه و یخرجها من ایدى اعدائه و بقول: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً، و تارة یرفع الحجاب عن قلوب اولیائه و یفتح لهم الأبواب الى ملکوت سمائه و جمال کبریائه و یقول: ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها. و قیل: الفتّاح الذى بیده مفاتیح الغیب و بیده مفاتیح الرزق کقوله تعالى: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ.
قُلْ أَرُونِیَ الَّذِینَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَکاءَ یعنى الملائکة، و قیل: یعنى الاصنام. معنى آنست که اى محمد این انباز گیران را گوى که بتان را بانبازى در ما بستهاند بمن نمائید که این بتان هیچیز آفریدند در زمین یا در آسمان، همانست که جاى دیگر فرمود: ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ؟ آن گه گفت: کَلَّا نیست انبازى و دعوى که میکنند باطل است و دروغ، بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِیزُ المنتقم ممّن کفر به و خالفه الْحَکِیمُ فى تدبیره لخلقه فانّى یکون له شریک فى ملکه؟
وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً هى الجامعة للشىء المانعة عن التفرّق له و منه الکفاف من العیش و قولک: کف یدک، اى اجمعها الیک، و المعنى: و ما ارسلناک الا عامة للنّاس کلّهم العرب و العجم و الاحمر و الاسود و الجنّ و الانس و تقدیره: و ما ارسلناک الّا للنّاس کافّة،کقول النبى (ص): ختم بى النبیون و ارسلت الى الناس کافة عن ابن عباس عن النبى (ص) قال: «اعطیت خمسا و لا اقول فخرا: بعثت الى الاحمر و الاسود و جعلت لى الارض طهورا و مسجدا و احلّ لى المغنم و لم یحلّ لاحد کان قبلى و نصرت بالرّعب فهو یسیر من امامى مسیرة شهر و اعطیت الشّفاعة فادّخرتها لامّتى یوم القیامة و هى ان شاء اللَّه نائلة من لا یشرک باللّه شیئا».
و قیل: معناه کافّا للنّاس تکفّهم عمّا علیه من الکفر و تدعوهم الى الاسلام و الهاء فیه للمبالغة، بَشِیراً بالجنّة لمن آمن، «و نذیرا من النار لمن کفر، وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ یعنى اهل مکة لا یَعْلَمُونَ لا یصدّقون.
وَ یَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ هذا حکایة عن منکرى البعث و معنى الْوَعْدُ القیامة، قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ الوعد و المیعاد و الموعدة واحد.
قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنى کفّار مکة: لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ من الکتب ثمّ اخبر عن حالهم فى مآلهم فقال تعالى: وَ لَوْ تَرى یا محمد إِذِ الظَّالِمُونَ اى الکافرون مَوْقُوفُونَ محبوسون عِنْدَ رَبِّهِمْ جواب «لو» محذوف، التأویل.
لَوْ تَرى لترى امرا فظیعا هائلا، «یرجع بعضهم الى بعض القول» اى یجیب بعضهم بعضا و یردّ بعضهم بعضا یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا اى قهروا و هم السفلة، لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا یعنى تعظّموا عن الایمان و هم القادة: لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ بمحمد و القرآن.
قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناکُمْ عَنِ الْهُدى اى عن الایمان، بَعْدَ إِذْ جاءَکُمْ محمد بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ مشرکین قبل مجىء محمد.
وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ معناه: بل مکرکم باللیل و النهار اذ تأمروننا ان نکفر باللّه و نجعل له اندادا « مفسران گفتند: معنى آیت آنست که سفله و پس روان گفتند: مهتران خویش را و سروران کفر را که: ساز بد شما بود و کوشش کژ شما که ما را بکفر و شرک میفرمودید. قومى گفتند که: این سخنى است که ایشان بر عادت دنیا گویند چنانک مردم از روزگار بد شکایت کند و ذمّ دهر گوید و برین قول معنى آنست که: بد سازى جهان بود با ما و بدنهادى شبانروز ما را و در شواذّ خواندهاند: بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ من الکرور بلکه روزگار میگذشت و شبانروز مىپیوست بر فرمودن شما ما را که تا باللّه کافر شویم و او را همتایان گوئیم.
الندّ و النّدید المثل. وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ الاسرار من الاضداد یکون بمعنى الاخفاء و یکون بمعنى الاظهار، یعنى: و اظهروا الندامة لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ کافران آن روز که عذاب بینند هم تابع و هم متبوع هم سفله و هم قاده پشیمانى نمایند چه آشکارا و چه نهان بآنچه کردند و گفتند، لکن سود ندارد پشیمانى آن روز، این هم چنان است که بگناه خویش معترف آیند کقوله: فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ لکن اعتراف آن روز سود ندارد و ایشان را جواب دهند که: فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِیرِ، وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُوا جایى دیگر گفت: إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا اى جعلنا فى ایدیهم اغلالا الى اعناقهم لان لا یکون فى العنق دون الید، هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ؟
وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ القریة المصر تقرى اهلها و تجمعهم إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها رؤساؤها و اغنیاؤها، التّرف الثراء و النعمة و فلان لا یزال فى ترفه من العیش اى فى رغد و ثروة. و قیل: المترف الموسع علیه عیشه القلیل فیه همّه و هو فى ذلک بطر، إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ جاهدون.
وَ قالُوا لرسلهم: نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً منکم و لو لم یکن راضیا بما نحن علیه من الدّبن و العمل لم یخوّلنا الاموال و الاولاد کافران پنداشتند و بباطل گمان بردند که مال و نعمت فراوان که ایشان را دادند و فرزندان بسیار دلیل رضاى خداست و نشان پسند وى، مىگفتند اگر از ما خشنود نبودى و دین و عمل ما نپسندیدى ما را در دنیا مال و فرزند ندادى و آن گه قیاس کردند که فرداى ما در عقبى همچون امروز بود نه ما را عذاب کنند نه نعمت از ما باز گیرند وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ فى الآخرة بذنبنا، همانست که جاى دیگر فرمود: وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلى رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً «وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْنى».
ربّ العالمین بجواب ایشان فرمود: قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ و لیس یدلّ ذلک على العواقب و المنقلب اى محمد بگوى خداوند من در دنیا روزى میگستراند فراخ برو که خواهد و باندازه مىبخشد او را که خواهد و این دلیل نیست که فردا همچنین خواهد بود، دنیا خواستهایست که از دوست و دشمن دریغ نیست برخورداریى اندک است آشنا و بیگانه از ان میخورد، مصطفى (ص) فرمود: «الدنیا عرض حاضر یأکل منها البرّ و الفاجر و الآخرة وعد صادق یحکم فیها ملک قاهر».
و قال (ص): «لو کانت الدنیا تعدل عند اللَّه جناح بعوضة ما سقى کافرا منها شربة».
آن گه گفت هم بجواب ایشان: وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفى جایى دیگر فرمود یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ روز قیامت نه مال بکار آید نه فرزند نه خویش و نه پیوند، إِلَّا مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً. تاویله: الا ایمان من آمن و عمل من عمل صالحا»، هذا کقوله: وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ یعنى: و لکنّ البرّ برّ من آمن باللّه و کقوله: أَ جَعَلْتُمْ سِقایَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ اى کفعل من آمن باللّه میگوید: نه مال شما را بما نزدیک کند و نه فرزند مگر کسى که ایمان آرد و کار نیک کند تا ایمان او و کردار نیک وى او را بما نزدیک کند، «فَأُولئِکَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ» من الثواب بالواحد عشرة، قرأ یعقوب جزاء منصوبا منوّنا الضعف رفع مجازه فاولئک لهم الضعف جزاء على التقدیم و التأخیر، وَ هُمْ فِی الْغُرُفاتِ اى فى الدرجات آمِنُونَ من الموت. قرأ حمزة: «فى الغرفة» على الوحدة.
«وَ الَّذِینَ یَسْعَوْنَ فِی آیاتِنا» اى یعملون فى ابطال حجّتنا و کتابنا، مُعاجِزِینَ معاونین معاندین یحسبون انّهم یفوتوننا بانفسهم و یعجزوننا، أُولئِکَ فِی الْعَذابِ مُحْضَرُونَ.
قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ یبسطه على من یشاء و هو مکر منه و یقدره على من یشاء و هو نظر منه. و فى الخبر یقول اللَّه عزّ و جلّ: ا یفرح عبدى اذا بسطت له رزقى و صببت علیه الدنیا صبّا او ما یعلم عبدى انّ ذلک منّى قطع و بعد أ یحزن عبدى اذا منعت عنه الدنیا و رزقته قوت الوقت او ما یعلم عبدى انّ ذلک منّى قرب و وصل و ذلک من غیرتى على عبدى».
«وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ» قال سعید: ما کان فى غیر اسراف و لا تقتیر فهو یخلفه. و قال الکلبى: ما تصدّقتم من صدقة و انفقتم فى الخیر و البرّ من نفقة فهو یخلفه امّا ان یعجّله فى الدّنیا و امّا ان یؤخّر له فى الآخرة.
قال رسول اللَّه (ص): «انّ اللَّه عزّ و جلّ قال لى انفق علیک».
و عن انس عن النبى (ص) قال: «ینادى مناد کلّ لیلة: لدوا للموت و ینادى آخر: ابنوا للحزاب، و ینادى مناد: اللّهم هب للمنفق خلفا و ینادى مناد: اللّهم هب للممسک تلفا و ینادى مناد: لیت الناس لم یخلقوا و ینادى مناد: لیتهم اذ خلقوا فکّروا فیما له خلقوا».
و قال عمر لصهیب: انّک رجل لا تمسک شیئا، قال انّى سمعت اللَّه عزّ و جلّ یقول: وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ. و عن جابر قال قال رسول اللَّه (ص): «کلّ معروف صدقة و کلّ ما انفق الرّجل على نفسه و اهله کتب له صدقة و ما وقى الرّجل به عرضه فهو صدقة و ما انفق المؤمن من نفقة فعلى اللَّه خلفها ضامنا الّا ما کان من نفقة فى بنیان او معصیة»
، قال بعض رواة هذا الحدیث: ما وقى به عرضه یعنى: ما اعطى الشاعر و ذا اللسان المتّقى. قال مجاهد اذا کان فى ید احدکم شىء فلیقتصد و لا تحملنّه هذه الایة على ترک الاقتصاد فى النّفقة فانّ الرّزق مقسوم فلعلّ رزقه قلیل و هو ینفق نفقة الموسّع علیه، و معنى الایة: ما کان من خلف فهو منه و دلیل هذا التّأویل
قول النبى (ص): «ایّاکم و السرف فى المال و النفقة و علیکم بالاقتصاد فما افتقر قوم قطّ اقتصدوا».
و قال (ص): «ما عال من اقتصد و قال من فقه المرء رفقه فى معیشته»، وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ انّما جاز الجمع لانه یقال رزق السلطان الجند و فلان یرزق عیاله کأنّه قال و هو خیر المعطین.
و یوم نحشرهم جمیعا قرأ حفص: یَحْشُرُهُمْ بالیاء ثمّ یقول بالیاء کذلک یعنى یحشرهم اللَّه جمیعا و هؤلاء المحشورون هم قبائل من العرب کانوا یعبدون الملائکة و هم یزعمون انهم بنات اللَّه لذلک سترهم و هو قوله عزّ و جلّ: وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً ثمّ یقول اللَّه للملائکة: أَ هؤُلاءِ إِیَّاکُمْ کانُوا یَعْبُدُونَ فى الدّنیا، هذا استفهام تقریر کقوله عزّ و جلّ لعیسى: أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ فتتبّرء منهم الملائکة و یقولون: سُبْحانَکَ تنزیها لک أَنْتَ وَلِیُّنا ربنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ اى یطیعون ابلیس و ذرّیته و اعوانه فى معصیتک أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مصدّقون.
فَالْیَوْمَ لا یَمْلِکُ بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً اى شفاعة وَ لا ضَرًّا اى عذابا، وَ نَقُولُ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا اشرکوا: ذُوقُوا عَذابَ النَّارِ الَّتِی کُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ فى الدّنیا فقد وردتموها.
وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ بالامر و النّهى قالُوا ما هذا إِلَّا رَجُلٌ یعنون محمدا (ص) یُرِیدُ أَنْ یَصُدَّکُمْ اى یصرفکم، عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُکُمْ من الآلهة، وَ قالُوا ما هذا الّذى یقول إِلَّا إِفْکٌ مُفْتَرىً اى کذّب مختلق یعنون القرآن وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا یعنى کفار مکة لِلْحَقِّ اى للقرآن لَمَّا جاءَهُمْ اى حین جاءهم محمد: إِنْ هذا اى ما هذا سِحْرٌ مُبِینٌ.
وَ ما آتَیْناهُمْ مِنْ کُتُبٍ یعنى به العرب کلّها یَدْرُسُونَها اى یقرءونها فیما یقولون وَ ما أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ قَبْلَکَ یا محمد مِنْ نَذِیرٍ رسول مخوّف.
وَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ اى من قبل قریش کذبت الامم رسلنا و تنزیلنا وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ اى ما بلغت قریش عشر ما بلغت الامم الخالیة من القوّة و النّعمة و طول العمر و کثرة الاموال و الاولاد فَکَذَّبُوا رُسُلِی فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ اى کیف کان انکارى و تغییرى علیهم بالعذاب فحذر کفّار هذه الامّة عذاب الامم الماضیة.
رشیدالدین میبدی : ۴۷- سورة محمد
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، میدان که نیست خداى مگر اللَّه وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ، و آمرزش میخواه گناه خویش را، وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، و مردان و زنان گرویدگان را، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ (۱۹) اللَّه میداند گردیدن شما و بنگاه شما.
وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا، گرویدگان میگویند، لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ، چرا سورتى فرو نمیفرستند از قرآن، فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ، و چون سورتى بر جاى بداشته فرو فرستاده آید، وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ، و در آن سورة کشتن کردن با دشمنان یاد کرده، رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ، ایشان را بینى که در دل ایشان شک و گمانست، یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ مینگرند در تو، نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ چنانک نگرد کسى که مرگ برو درآمد، فَأَوْلى لَهُمْ (۲۰) نزدیک آمد بایشان آنچه میترسند از آن.
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ، فرمانبردارى باید و سخنى پسندیده و بچم و اندام، فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ چون کار فرا کار نشیند و کارى با دید آید از کردگار، فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ اگر راست مىرفتند با اللَّه، لَکانَ خَیْراً لَهُمْ (۲۱) ایشان را که بودید.
فَهَلْ عَسَیْتُمْ، چه میپندارید و در سر چه میدارید، إِنْ تَوَلَّیْتُمْ، که اگر روزى ولایتداران باشید و جهانداران و پادشاهان، أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ، که در زمین تباهى کنید و جهانیان را دو گروه کنید، وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ (۲۲)، و خویشاوندیها ببرید.
أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ، فرقت او کنندگان و جدایى میان مسلمانان آنند که لعنت کرد اللَّه بریشان، فَأَصَمَّهُمْ، و گوش دل ایشان کر کرد، وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ (۲۳) و چشم دل ایشان کور.
أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، در نیندیشند درین قرآن، أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها (۲۴) یا بر دلهاى ایشان مهر است.
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ، ایشان که برگشتند از دین خویش با پس وا، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى، پس آنکه ایشان را پیدا گشت راستى پیغام و استوارى رسول، الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ، دیو ایشان را آن بر آراست، وَ أَمْلى لَهُمْ (۲۵) و دیو ایشان را امل و وعده زندگانى دراز نمود.
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ، آن از بهر آنست که ایشان گفتند ایشان را که دشوار آمد ایشان را قرآن که اللَّه فرو فرستاد، سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ، که ما شما را فرمان بریم در کار کار، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ (۲۶) و اللَّه میداند نهانهاى ایشان.
فَکَیْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ، چون بود آن گه که میمیرانند ایشان را فرشتگان، یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ (۲۷) میزنند بر رویهاى ایشان و قفاهاى ایشان.
ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ آن از بهر آنست که ایشان بر پى کارى رفتند که اللَّه خشم گرفت بر ایشان بآن، وَ کَرِهُوا رِضْوانَهُ و دشوار آمد ایشان را پسند اللَّه، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (۲۸) تباه کرد و فرانیست داد کردارهاى ایشان.
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ، میپندارند ایشان که در دلهاى ایشان گمانست، أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ (۲۹) که اللَّه بیرون نیارد از ایشان کینهاى ایشان.
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ، و اگر خواهیم ایشان را بتو نمائیم، فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ (۳۰) تا ایشان را بنمون و سان ایشان بشناسى.
وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ، و بشناسى ایشان را در آساى سخن، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ (۳۱) و اللَّه کردارهاى شما میداند.
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ، و ناچار شما را بیازمائیم، حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ، تا ببینیم که کوشنده از شما کیست، وَ الصَّابِرِینَ و شکیبا از شما کیست، وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ (۳۲) و تا بررسیم بر خبرهاى شما.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا، ایشان که بنگرویدند، وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ، و برگشتند از راه خداى، وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ، و پیچ کردند با رسول او و ستیز، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدى، از پس آنکه ایشان را پیدا شد راستى نامه و استوارى رسول، لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً، اللَّه را هیچ نگزایند بنبود خویش، وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ (۳۳) و کردارهاى ایشان تباه کند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، اى ایشان که بگرویدند، أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ، فرمان برید اللَّه را و فرمان برید رسول را، وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ (۳۴)، و کردارهاى خویش تباه مکنید.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ، ایشان که بنگرویدند و برگشتند از راه خداى، ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ، و در کافرى مردند، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (۳۵) نیامرزد اللَّه ایشان را هرگز.
فَلا تَهِنُوا، سست مگردید، وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ، و صلح و آشتى نجوئید، وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ، و شما برترید و به، وَ اللَّهُ مَعَکُمْ، و اللَّه با شما با یارى، وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ (۳۶) و اللَّه نکاهد از شما کردار شما هیچیز
إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ، این جهان بازى است و فرا داشتى، وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا، و اگر بگروید و بپرهیزید، یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ، بشما دهد اللَّه مزدهاى شما، وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ، و از شما مالهاى شما همه نخواهد که بدرویشان دهید.
إِنْ یَسْئَلْکُمُوها، اگر خواهد از شما آن را، فَیُحْفِکُمْ و هر چند که بر شما پیچد، تَبْخَلُوا، بخیل آئید و دست فرو بندید، وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ (۳۷) و بیرون آرد کینهاى شما آگاه بید.
ها أَنْتُمْ، شماها گوش دارید، هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ، میخوانند شما را و میفرمایند، لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ، تا نفقه کنید از بهر خداى، فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ، از شما کس هست که مى دست فرو بندد، وَ مَنْ یَبْخَلْ، و هر که دست ببخل فرو بندد، فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ، از خود فرو بندد، وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ، و اللَّه بىنیاز است، وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ، و شما نیازمندان و درویشاناید، وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا، و اگر برگردید، یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ، اللَّه بجاى شما گروهى آرد جز شما، ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ، و آن گه چون شما نباشند که قریشاید و آخر بشرف شما نباشند.
وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا، گرویدگان میگویند، لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ، چرا سورتى فرو نمیفرستند از قرآن، فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ، و چون سورتى بر جاى بداشته فرو فرستاده آید، وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتالُ، و در آن سورة کشتن کردن با دشمنان یاد کرده، رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ، ایشان را بینى که در دل ایشان شک و گمانست، یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ مینگرند در تو، نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ چنانک نگرد کسى که مرگ برو درآمد، فَأَوْلى لَهُمْ (۲۰) نزدیک آمد بایشان آنچه میترسند از آن.
طاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ، فرمانبردارى باید و سخنى پسندیده و بچم و اندام، فَإِذا عَزَمَ الْأَمْرُ چون کار فرا کار نشیند و کارى با دید آید از کردگار، فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ اگر راست مىرفتند با اللَّه، لَکانَ خَیْراً لَهُمْ (۲۱) ایشان را که بودید.
فَهَلْ عَسَیْتُمْ، چه میپندارید و در سر چه میدارید، إِنْ تَوَلَّیْتُمْ، که اگر روزى ولایتداران باشید و جهانداران و پادشاهان، أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ، که در زمین تباهى کنید و جهانیان را دو گروه کنید، وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ (۲۲)، و خویشاوندیها ببرید.
أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ، فرقت او کنندگان و جدایى میان مسلمانان آنند که لعنت کرد اللَّه بریشان، فَأَصَمَّهُمْ، و گوش دل ایشان کر کرد، وَ أَعْمى أَبْصارَهُمْ (۲۳) و چشم دل ایشان کور.
أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، در نیندیشند درین قرآن، أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها (۲۴) یا بر دلهاى ایشان مهر است.
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ، ایشان که برگشتند از دین خویش با پس وا، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى، پس آنکه ایشان را پیدا گشت راستى پیغام و استوارى رسول، الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ، دیو ایشان را آن بر آراست، وَ أَمْلى لَهُمْ (۲۵) و دیو ایشان را امل و وعده زندگانى دراز نمود.
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ، آن از بهر آنست که ایشان گفتند ایشان را که دشوار آمد ایشان را قرآن که اللَّه فرو فرستاد، سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ، که ما شما را فرمان بریم در کار کار، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرارَهُمْ (۲۶) و اللَّه میداند نهانهاى ایشان.
فَکَیْفَ إِذا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ، چون بود آن گه که میمیرانند ایشان را فرشتگان، یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ (۲۷) میزنند بر رویهاى ایشان و قفاهاى ایشان.
ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ آن از بهر آنست که ایشان بر پى کارى رفتند که اللَّه خشم گرفت بر ایشان بآن، وَ کَرِهُوا رِضْوانَهُ و دشوار آمد ایشان را پسند اللَّه، فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ (۲۸) تباه کرد و فرانیست داد کردارهاى ایشان.
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ، میپندارند ایشان که در دلهاى ایشان گمانست، أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغانَهُمْ (۲۹) که اللَّه بیرون نیارد از ایشان کینهاى ایشان.
وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ، و اگر خواهیم ایشان را بتو نمائیم، فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ (۳۰) تا ایشان را بنمون و سان ایشان بشناسى.
وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ، و بشناسى ایشان را در آساى سخن، وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمالَکُمْ (۳۱) و اللَّه کردارهاى شما میداند.
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ، و ناچار شما را بیازمائیم، حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ، تا ببینیم که کوشنده از شما کیست، وَ الصَّابِرِینَ و شکیبا از شما کیست، وَ نَبْلُوَا أَخْبارَکُمْ (۳۲) و تا بررسیم بر خبرهاى شما.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا، ایشان که بنگرویدند، وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ، و برگشتند از راه خداى، وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ، و پیچ کردند با رسول او و ستیز، مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدى، از پس آنکه ایشان را پیدا شد راستى نامه و استوارى رسول، لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً، اللَّه را هیچ نگزایند بنبود خویش، وَ سَیُحْبِطُ أَعْمالَهُمْ (۳۳) و کردارهاى ایشان تباه کند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، اى ایشان که بگرویدند، أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ، فرمان برید اللَّه را و فرمان برید رسول را، وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ (۳۴)، و کردارهاى خویش تباه مکنید.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ، ایشان که بنگرویدند و برگشتند از راه خداى، ثُمَّ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ، و در کافرى مردند، فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (۳۵) نیامرزد اللَّه ایشان را هرگز.
فَلا تَهِنُوا، سست مگردید، وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ، و صلح و آشتى نجوئید، وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ، و شما برترید و به، وَ اللَّهُ مَعَکُمْ، و اللَّه با شما با یارى، وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ (۳۶) و اللَّه نکاهد از شما کردار شما هیچیز
إِنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ، این جهان بازى است و فرا داشتى، وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا، و اگر بگروید و بپرهیزید، یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ، بشما دهد اللَّه مزدهاى شما، وَ لا یَسْئَلْکُمْ أَمْوالَکُمْ، و از شما مالهاى شما همه نخواهد که بدرویشان دهید.
إِنْ یَسْئَلْکُمُوها، اگر خواهد از شما آن را، فَیُحْفِکُمْ و هر چند که بر شما پیچد، تَبْخَلُوا، بخیل آئید و دست فرو بندید، وَ یُخْرِجْ أَضْغانَکُمْ (۳۷) و بیرون آرد کینهاى شما آگاه بید.
ها أَنْتُمْ، شماها گوش دارید، هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ، میخوانند شما را و میفرمایند، لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ، تا نفقه کنید از بهر خداى، فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ، از شما کس هست که مى دست فرو بندد، وَ مَنْ یَبْخَلْ، و هر که دست ببخل فرو بندد، فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ، از خود فرو بندد، وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ، و اللَّه بىنیاز است، وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ، و شما نیازمندان و درویشاناید، وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا، و اگر برگردید، یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ، اللَّه بجاى شما گروهى آرد جز شما، ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ، و آن گه چون شما نباشند که قریشاید و آخر بشرف شما نباشند.
رشیدالدین میبدی : ۴۹- سورة الحجرات
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، اى ایشان که بگرویدند، لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، پیش خداى و رسول در مشید، وَ اتَّقُوا اللَّهَ، و بپرهیزید از خداى، إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۱) اللَّه شنواى است دانا.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، اى گرویدگان، لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ، برمدارید آوازهاى خویش زبر آواز رسول، وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ، و با او بلند سخن مگویید، کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ، چنانک با یکدیگر بلند گوئید، أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ، که کردارهاى شما همه تباه گردد و نیست، وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (۲) و شما نمیدانید.
إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ، ایشان که فرو دارند آوازهاى خویش نزد رسول خداى، أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى ایشانند که اللَّه بدلهاى ایشان بررسید پرهیز را، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۳) ایشان راست آمرزش و مزد بزرگوار.
إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ، ایشان که ترا ببانگ میخوانند از پس حجره، أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ (۴) بیشتر ایشان ندانند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا، و اگر ایشان شکیبایى کردند، حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ تا تو بیرون آمدید بر ایشان لَکانَ خَیْراً لَهُمْ، ایشان را به بودید وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۵) و اللَّه آمرزگاریست مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ، و اگر بشما آید دروغ زنى بخبرى، فَتَبَیَّنُوا، نیک بررسید، أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ، که نرسانید بگروهى بنادانى، فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ (۶) که پشیمان شید بر آنچه کردید.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ، و بدانید که رسول خداى در میان شماست، لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ، اگر او شما را فرمان برد در فراوانى از کارها، لَعَنِتُّمْ، در بترى و تباهى افتید، وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ، لکن اللَّه دوست کرد بشما ایمان را وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ، و بر آراست آن را در دلهاى شما، وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ، و دشوار و نابایسته کرد بشما ناگرویدن، وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ، و سرکشى و نافرمانى، أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (۷) و ایشان راست راهانند و رستگان.
فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً، بنیکوکارى اللَّه و نواخت او، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۸) و اللَّه دانایست راست دانش.
وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا، و اگر دو گروه از گرویدگان با هم درافتند، فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما، میان ایشان آشتى سازید، فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى، اگر یکى از ایشان افزونى جوید بر دیگر، فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی، شما جنگ کنید با آن افزونى جوى، حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ، تا آن افزونى جوى باز آید با فرمان خداى، فَإِنْ فاءَتْ، اگر افزونى جوى با داد آید، فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ آشتى سازید میان ایشان براستى، وَ أَقْسِطُوا، و داد کار بید و راست سخن، إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۹) که اللَّه دادگران دوست دارد.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، اى ایشان که بگرویدند، لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، پیش خداى و رسول در مشید، وَ اتَّقُوا اللَّهَ، و بپرهیزید از خداى، إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۱) اللَّه شنواى است دانا.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، اى گرویدگان، لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ، برمدارید آوازهاى خویش زبر آواز رسول، وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ، و با او بلند سخن مگویید، کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ، چنانک با یکدیگر بلند گوئید، أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ، که کردارهاى شما همه تباه گردد و نیست، وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (۲) و شما نمیدانید.
إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ، ایشان که فرو دارند آوازهاى خویش نزد رسول خداى، أُولئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى ایشانند که اللَّه بدلهاى ایشان بررسید پرهیز را، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۳) ایشان راست آمرزش و مزد بزرگوار.
إِنَّ الَّذِینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ، ایشان که ترا ببانگ میخوانند از پس حجره، أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ (۴) بیشتر ایشان ندانند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا، و اگر ایشان شکیبایى کردند، حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ تا تو بیرون آمدید بر ایشان لَکانَ خَیْراً لَهُمْ، ایشان را به بودید وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۵) و اللَّه آمرزگاریست مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ، و اگر بشما آید دروغ زنى بخبرى، فَتَبَیَّنُوا، نیک بررسید، أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ، که نرسانید بگروهى بنادانى، فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ (۶) که پشیمان شید بر آنچه کردید.
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ، و بدانید که رسول خداى در میان شماست، لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ، اگر او شما را فرمان برد در فراوانى از کارها، لَعَنِتُّمْ، در بترى و تباهى افتید، وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ، لکن اللَّه دوست کرد بشما ایمان را وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ، و بر آراست آن را در دلهاى شما، وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ، و دشوار و نابایسته کرد بشما ناگرویدن، وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ، و سرکشى و نافرمانى، أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ (۷) و ایشان راست راهانند و رستگان.
فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً، بنیکوکارى اللَّه و نواخت او، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۸) و اللَّه دانایست راست دانش.
وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا، و اگر دو گروه از گرویدگان با هم درافتند، فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما، میان ایشان آشتى سازید، فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى، اگر یکى از ایشان افزونى جوید بر دیگر، فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی، شما جنگ کنید با آن افزونى جوى، حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ، تا آن افزونى جوى باز آید با فرمان خداى، فَإِنْ فاءَتْ، اگر افزونى جوى با داد آید، فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ آشتى سازید میان ایشان براستى، وَ أَقْسِطُوا، و داد کار بید و راست سخن، إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۹) که اللَّه دادگران دوست دارد.
رشیدالدین میبدی : ۵۸- سورة المجادلة- مدنیة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، إِذا قِیلَ لَکُمْ چون شما را گویند: تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ در مجلس فراختر نشیند، فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ جنبید و فراخ نشیند تا اللَّه شما را جاى فراخ کند.
وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا و چون شما را گویند: برجهید، برجهید یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ تا اللَّه بردارد ایشان را که گرویدند از شما. وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و ایشان که دانش دادند ایشان را درجههاشان بردارد در مزد، هم گوینده و هم شنونده را در مجلس. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (۱۱). و اللَّه بآنچه شما میکنید داناست و از آن آگاه.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ چون خواهید که با رسول من راز کنید، فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً پیش از راز خویش صدقهاى فرا فرستید. ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ آن به است شما را وَ أَطْهَرُ و آن پاک دارندهتر بود دل مسلمانان را، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا و اگر نمىیاوید چیزى که صدقه دهید، فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲). اللَّه آمرزگار و بخشاینده آنچه گذشت بیامرزید.
أَ أَشْفَقْتُمْ بترسیدید؟ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ که پیش از راز خویش صدقهاى دهید؟ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا اکنون که نکردید، وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ و از شما توبه و عذر بپذیرفت فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ پس نماز بپاى دارید، وَ آتُوا الزَّکاةَ و زکاة مال دهید. وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خدا و رسول او را وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ (۱۳). و اللَّه داناست بآنچه شما میکنید و آگاه.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ تَوَلَّوْا نبینى ایشان را که بدوستى گرفتند و بپذیرفتند قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قومى را که اللَّه بر ایشان بخشم است. ما هُمْ مِنْکُمْ وَ لا مِنْهُمْ نه از شمااند که مسلمانانید و نه از ایشانند که جهودانند. وَ یَحْلِفُونَ عَلَى الْکَذِبِ و سوگند میخورند بدروغ، وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۱۴). و ایشان میدانند که دروغ زنانند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِیداً بساخت اللَّه ایشان را عذابى سخت، إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۵). که ایشان بدکردار قومىاند و بدکار که میکنند.
اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً سوگندان خویش سپر گرفتند فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ تا برگشتند از راه خداى. فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ (۱۶). ایشان راست عذابى خوار کننده.
لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ بکار نیاید ایشان را أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً نه مالهاى ایشان و نه فرزندان هیچیز أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (۱۷). ایشان در آتشند جاویدان.
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً آن روز که بر انگیزد اللَّه ایشان را همه فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ و او را سوگندان میخورند، همچنانک شما را سوگند میخورند درین جهان بدورغ. وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَیْءٍ و مىپندارند که بر چیزىاند أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ (۱۸). آگاه باشید که قومى دروغ زنانند.
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ چیره شد بر ایشان دیو و زور گرفت فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ بر ایشان فراموش کرد یاد اللَّه و بایشان سست کرد و خوار. أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ ایشان سپاه دیواند أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۹).
آگاه باشید که سپاه دیو ایشانند که زیان کاران و نومیدان و کم آمدگاناند.
إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ایشان که خلاف میکنند با خداى و رسول او و در جز راه میروند. أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ (۲۰). ایشانند که در گروه خوارتر همه خواراناند.
کَتَبَ اللَّهُ خداى نوشت لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی که من کم آرم و رسول من دشمن را. إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ (۲۱).
اللَّه تاونده است.
لا تَجِدُ قَوْماً نیاوى هرگز هیچ گروه یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ که گرویده باشند بخداى و روز رستاخیز یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ که دوستى میدارند با کسى که خلاف دارد و کژى با خداى و رسول او، وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ و هر چند پدران ایشان باشند، أَوْ أَبْناءَهُمْ یا پسران ایشان، أَوْ إِخْوانَهُمْ، یا برادران ایشان أَوْ عَشِیرَتَهُمْ یا خاندان ایشان أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ ایشان آنند که اللَّه ایمان در دلهاى ایشان نهاد و نوشت و او کند.
وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ و نیرویى داد ایشان را و یارى کرد پیغامى و بخشایشى از خود، وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ و در آرد ایشان را در بهشتهایى زیر آن جویها روان. خالِدِینَ فِیها ایشان جاویدان در آن. رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ اللَّه ازیشان خشنود وَ رَضُوا عَنْهُ و ایشان از اللَّه خشنود أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ ایشان که چنیناند، سپاه خداىاند أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲) آگاهبید که سپاه خدا جاوید پیروزاند.
وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا و چون شما را گویند: برجهید، برجهید یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ تا اللَّه بردارد ایشان را که گرویدند از شما. وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و ایشان که دانش دادند ایشان را درجههاشان بردارد در مزد، هم گوینده و هم شنونده را در مجلس. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (۱۱). و اللَّه بآنچه شما میکنید داناست و از آن آگاه.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ چون خواهید که با رسول من راز کنید، فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً پیش از راز خویش صدقهاى فرا فرستید. ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ آن به است شما را وَ أَطْهَرُ و آن پاک دارندهتر بود دل مسلمانان را، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا و اگر نمىیاوید چیزى که صدقه دهید، فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲). اللَّه آمرزگار و بخشاینده آنچه گذشت بیامرزید.
أَ أَشْفَقْتُمْ بترسیدید؟ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ که پیش از راز خویش صدقهاى دهید؟ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا اکنون که نکردید، وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ و از شما توبه و عذر بپذیرفت فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ پس نماز بپاى دارید، وَ آتُوا الزَّکاةَ و زکاة مال دهید. وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ و فرمان برید خدا و رسول او را وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ (۱۳). و اللَّه داناست بآنچه شما میکنید و آگاه.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ تَوَلَّوْا نبینى ایشان را که بدوستى گرفتند و بپذیرفتند قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قومى را که اللَّه بر ایشان بخشم است. ما هُمْ مِنْکُمْ وَ لا مِنْهُمْ نه از شمااند که مسلمانانید و نه از ایشانند که جهودانند. وَ یَحْلِفُونَ عَلَى الْکَذِبِ و سوگند میخورند بدروغ، وَ هُمْ یَعْلَمُونَ (۱۴). و ایشان میدانند که دروغ زنانند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِیداً بساخت اللَّه ایشان را عذابى سخت، إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۱۵). که ایشان بدکردار قومىاند و بدکار که میکنند.
اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ جُنَّةً سوگندان خویش سپر گرفتند فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ تا برگشتند از راه خداى. فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ (۱۶). ایشان راست عذابى خوار کننده.
لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ بکار نیاید ایشان را أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً نه مالهاى ایشان و نه فرزندان هیچیز أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (۱۷). ایشان در آتشند جاویدان.
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً آن روز که بر انگیزد اللَّه ایشان را همه فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ و او را سوگندان میخورند، همچنانک شما را سوگند میخورند درین جهان بدورغ. وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَیْءٍ و مىپندارند که بر چیزىاند أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ (۱۸). آگاه باشید که قومى دروغ زنانند.
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ چیره شد بر ایشان دیو و زور گرفت فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ بر ایشان فراموش کرد یاد اللَّه و بایشان سست کرد و خوار. أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ ایشان سپاه دیواند أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ (۱۹).
آگاه باشید که سپاه دیو ایشانند که زیان کاران و نومیدان و کم آمدگاناند.
إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ ایشان که خلاف میکنند با خداى و رسول او و در جز راه میروند. أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ (۲۰). ایشانند که در گروه خوارتر همه خواراناند.
کَتَبَ اللَّهُ خداى نوشت لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی که من کم آرم و رسول من دشمن را. إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ (۲۱).
اللَّه تاونده است.
لا تَجِدُ قَوْماً نیاوى هرگز هیچ گروه یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ که گرویده باشند بخداى و روز رستاخیز یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ که دوستى میدارند با کسى که خلاف دارد و کژى با خداى و رسول او، وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ و هر چند پدران ایشان باشند، أَوْ أَبْناءَهُمْ یا پسران ایشان، أَوْ إِخْوانَهُمْ، یا برادران ایشان أَوْ عَشِیرَتَهُمْ یا خاندان ایشان أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ ایشان آنند که اللَّه ایمان در دلهاى ایشان نهاد و نوشت و او کند.
وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ و نیرویى داد ایشان را و یارى کرد پیغامى و بخشایشى از خود، وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ و در آرد ایشان را در بهشتهایى زیر آن جویها روان. خالِدِینَ فِیها ایشان جاویدان در آن. رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ اللَّه ازیشان خشنود وَ رَضُوا عَنْهُ و ایشان از اللَّه خشنود أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ ایشان که چنیناند، سپاه خداىاند أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲) آگاهبید که سپاه خدا جاوید پیروزاند.
رشیدالدین میبدی : ۶۰- سورة الممتحنة- مدنیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ. اى گرویدگان دشمنان من و دشمنان خود را دوستان مگیرید. تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ بایشان در نهان دوستى مىافکنید وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ. و ایشان کافر شدهاند بآنچه از خدا بشما آید از پیغام راست. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ بیرون کردند رسول مرا و شما را. أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ از بهر آنکه شما بگرویدید باللّه خداوند خویش. إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی اگر از خان و مان خود که بیرون آمدید کوشیدن را در سبیل من بیرون آمدید: وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی و جستن خشنودى مرا بیرون آمدید. تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ در نهان با ایشان مىدوستى نمائید وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ و من داناام بآنچه شما نهان میدارید و آنچه آشکارا میکنید. وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ و هر که این کند از شما فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ (۱) از راه راست گم گشت.
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ اگر شما را دریابند جاى. یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً شما را دشمنان باشند. وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ و دست و زبان گشایند ببد شما وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ (۲) و دوست آن گه شوند که شما کافر شوید.
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ سود ندارد و بکار نیاید شما را خویشاوندان شما و نه فرزندان شما. یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ روز رستاخیز میان شما داورى برگزارند و خصومت برگسلند. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۳) و اللّه بآنچه شما میکنید دانا و بیناست.
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ شما را به ابراهیم پى بردنى نیکو است وَ الَّذِینَ مَعَهُ و ایشان که بر ملت او بودند و با او بودند. إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ آن گه که قوم خویش را گفتند: إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ ما بیزاریم از شما. وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و از آنچه شما مىپرستید فرود از اللَّه. کَفَرْنا بِکُمْ کافریم بشما وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً و پدید آمدن میان ما و میان شما دشمنى و بژومندى همیشه حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ تا بگروید باللّه خداى یگانه. إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ مگر در آن یک سخن که پدر را گفت: لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ که ترا آمرزش خواهم. وَ ما أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ و بدست من ترا از خداى هیچیز نیست، اگر نیامرزد من هیچیز نتوانم. رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا خداوندا ما پشت بتو باز کردیم، وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا و بدل و کردار با تو گشتیم.
وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ (۴) و بازگشت با تو است.
رَبَّنا. خداوند ما لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ما را گمان و شک افزودن کافران مکن. وَ اغْفِرْ لَنا و بیامرز ما را. رَبَّنا خداوند ما.
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۵) که تویى آن عزیز که با تو کس نتاود و ترا غلط نیفتد.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ شما را در ابراهیم و قوم او که بر ملت او بودند، پى بردنى نیکوست. لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ آن کس را از شما که از خدا ترسد و روز رستاخیز وَ مَنْ یَتَوَلَّ و هر که برگردد. فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (۶). اللَّه اوست آن بىنیاز ستوده.
عَسَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً. بیگمان اللَّه میان شما و میان ایشان که دشمنى دارید با ایشان از میان کافران دوستى سازد و نهد. وَ اللَّهُ قَدِیرٌ. و اللّه توانا است. وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۷) و اللّه آمرزگار و بخشاینده است.
لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ باز نمیزند اللَّه شما را. عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ از آن کسان که با شما تیغ نزدند در کار دین. وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و بیرون نکردند شما را از خان و مان و سرایهاى شما. أَنْ تَبَرُّوهُمْ که نیکویى کنید با ایشان. وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ و داد ایشان بایشان رسانید إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۸) که اللَّه دادگران را دوست دارد.
إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ شما را باز میزند اللَّه. عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ ازیشان که با شما کشتن کردند در دین. وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و شما را بیرون کردند از سرایها و خان و مانهاى شما. وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ و دشمنان را یارى دادند بر بیرون کردن شما از مکه. أَنْ تَوَلَّوْهُمْ باز میزند که ایشان را بدوستى گیرید و بیارى. وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۹) و هر که ایشان را بدوستى و یارى گیرید، ستم کارانند بر خود.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ چون بشما آید زنان گرویدگان. مُهاجِراتٍ بریده از خان و مان فَامْتَحِنُوهُنَّ بر رسید ازیشان. اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ و اللَّه خود به داند ایمان ایشان. فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ اگر ایشان را بدانید که ایشان بر ایمانند، فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ.
ایشان را با کافران مفرستید. لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ نه زنان گرویدگان حلالاند مردان کافر را. وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ و نه مردان کافر حلالاند زنان مسلمان را. وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا و آن کاوین که ایشان کردند آن مهاجرات را با ایشان فرستید. وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ بر شما ننگى نیست که آن مهاجرات را بزنى کنید.
إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بآن شرط که ایشان را کاوین دهید. لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ و بمه ایستید نگه داشت زنان کافر، و ایشان را بزنان خویش مشمرید.
وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ کاوین که آن زن را باز داده بودید باز خواهید. وَ لْیَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا و تا ایشان هم کاوین آن زن که از ایشان بشما آید بزنى کنید باز خواهند. ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ این حکم اللَّه است و کار بر گزاردن میان شما. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۱۰) و اللَّه داناست و راست دان.
وَ إِنْ فاتَکُمْ شَیْءٌ مِنْ أَزْواجِکُمْ إِلَى الْکُفَّارِ اگر زنى از زنان شما بکافران شود. فَعاقَبْتُمْ و بر پى آن غزائى کنید و غنیمت یابید. فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا از مال غنیمت کاوین زنان شده فراشویان ایشان دهید. وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۱۱) و بترسید از آن خدایى که باو گرویدهاید.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر. إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ چون بتو آیند زنان گرویدگان یُبایِعْنَکَ و بیعت کنند با تو. عَلى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً بر آنکه باللّه انباز نیارند. وَ لا یَسْرِقْنَ و دزدى نکنند وَ لا یَزْنِینَ و زنا نکنند وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ و فرزندان خود نکشند. وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ و فرزندى از حرام نیارند، یا از شوى پیشین و شوى پسین را گویند که این از تو است بدروغ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ و نسبت آن فرزند در دست و پاى افکنند وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ و در تو عاصى نشوند در سخن و فرمان پسندیده نیکو. فَبایِعْهُنَّ بیعت کن با ایشان وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ و آمرزش خواه از اللَّه ایشان را. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲) که اللَّه آمرزگار است و مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ بدوستى و یارى مگیرید قومى که اللَّه ورشان بخشم است. قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ نومید شدند از آخرت کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ چنان که نومید شدند ناگرویدگان مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (۱۳) از دیدار ایشان که در گورهااند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ. اى گرویدگان دشمنان من و دشمنان خود را دوستان مگیرید. تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ بایشان در نهان دوستى مىافکنید وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ. و ایشان کافر شدهاند بآنچه از خدا بشما آید از پیغام راست. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ بیرون کردند رسول مرا و شما را. أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ از بهر آنکه شما بگرویدید باللّه خداوند خویش. إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی اگر از خان و مان خود که بیرون آمدید کوشیدن را در سبیل من بیرون آمدید: وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی و جستن خشنودى مرا بیرون آمدید. تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ در نهان با ایشان مىدوستى نمائید وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ و من داناام بآنچه شما نهان میدارید و آنچه آشکارا میکنید. وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ و هر که این کند از شما فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ (۱) از راه راست گم گشت.
إِنْ یَثْقَفُوکُمْ اگر شما را دریابند جاى. یَکُونُوا لَکُمْ أَعْداءً شما را دشمنان باشند. وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ و دست و زبان گشایند ببد شما وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ (۲) و دوست آن گه شوند که شما کافر شوید.
لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحامُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ سود ندارد و بکار نیاید شما را خویشاوندان شما و نه فرزندان شما. یَوْمَ الْقِیامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ روز رستاخیز میان شما داورى برگزارند و خصومت برگسلند. وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۳) و اللّه بآنچه شما میکنید دانا و بیناست.
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ شما را به ابراهیم پى بردنى نیکو است وَ الَّذِینَ مَعَهُ و ایشان که بر ملت او بودند و با او بودند. إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ آن گه که قوم خویش را گفتند: إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ ما بیزاریم از شما. وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ و از آنچه شما مىپرستید فرود از اللَّه. کَفَرْنا بِکُمْ کافریم بشما وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً و پدید آمدن میان ما و میان شما دشمنى و بژومندى همیشه حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ تا بگروید باللّه خداى یگانه. إِلَّا قَوْلَ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ مگر در آن یک سخن که پدر را گفت: لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ که ترا آمرزش خواهم. وَ ما أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ و بدست من ترا از خداى هیچیز نیست، اگر نیامرزد من هیچیز نتوانم. رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا خداوندا ما پشت بتو باز کردیم، وَ إِلَیْکَ أَنَبْنا و بدل و کردار با تو گشتیم.
وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ (۴) و بازگشت با تو است.
رَبَّنا. خداوند ما لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا ما را گمان و شک افزودن کافران مکن. وَ اغْفِرْ لَنا و بیامرز ما را. رَبَّنا خداوند ما.
إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۵) که تویى آن عزیز که با تو کس نتاود و ترا غلط نیفتد.
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ شما را در ابراهیم و قوم او که بر ملت او بودند، پى بردنى نیکوست. لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ آن کس را از شما که از خدا ترسد و روز رستاخیز وَ مَنْ یَتَوَلَّ و هر که برگردد. فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (۶). اللَّه اوست آن بىنیاز ستوده.
عَسَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذِینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً. بیگمان اللَّه میان شما و میان ایشان که دشمنى دارید با ایشان از میان کافران دوستى سازد و نهد. وَ اللَّهُ قَدِیرٌ. و اللّه توانا است. وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۷) و اللّه آمرزگار و بخشاینده است.
لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ باز نمیزند اللَّه شما را. عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ از آن کسان که با شما تیغ نزدند در کار دین. وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و بیرون نکردند شما را از خان و مان و سرایهاى شما. أَنْ تَبَرُّوهُمْ که نیکویى کنید با ایشان. وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ و داد ایشان بایشان رسانید إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ (۸) که اللَّه دادگران را دوست دارد.
إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ شما را باز میزند اللَّه. عَنِ الَّذِینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ ازیشان که با شما کشتن کردند در دین. وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و شما را بیرون کردند از سرایها و خان و مانهاى شما. وَ ظاهَرُوا عَلى إِخْراجِکُمْ و دشمنان را یارى دادند بر بیرون کردن شما از مکه. أَنْ تَوَلَّوْهُمْ باز میزند که ایشان را بدوستى گیرید و بیارى. وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۹) و هر که ایشان را بدوستى و یارى گیرید، ستم کارانند بر خود.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ چون بشما آید زنان گرویدگان. مُهاجِراتٍ بریده از خان و مان فَامْتَحِنُوهُنَّ بر رسید ازیشان. اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ و اللَّه خود به داند ایمان ایشان. فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ اگر ایشان را بدانید که ایشان بر ایمانند، فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ.
ایشان را با کافران مفرستید. لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ نه زنان گرویدگان حلالاند مردان کافر را. وَ لا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ و نه مردان کافر حلالاند زنان مسلمان را. وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا و آن کاوین که ایشان کردند آن مهاجرات را با ایشان فرستید. وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ بر شما ننگى نیست که آن مهاجرات را بزنى کنید.
إِذا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بآن شرط که ایشان را کاوین دهید. لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوافِرِ و بمه ایستید نگه داشت زنان کافر، و ایشان را بزنان خویش مشمرید.
وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ کاوین که آن زن را باز داده بودید باز خواهید. وَ لْیَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا و تا ایشان هم کاوین آن زن که از ایشان بشما آید بزنى کنید باز خواهند. ذلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ این حکم اللَّه است و کار بر گزاردن میان شما. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۱۰) و اللَّه داناست و راست دان.
وَ إِنْ فاتَکُمْ شَیْءٌ مِنْ أَزْواجِکُمْ إِلَى الْکُفَّارِ اگر زنى از زنان شما بکافران شود. فَعاقَبْتُمْ و بر پى آن غزائى کنید و غنیمت یابید. فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا از مال غنیمت کاوین زنان شده فراشویان ایشان دهید. وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۱۱) و بترسید از آن خدایى که باو گرویدهاید.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر. إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ چون بتو آیند زنان گرویدگان یُبایِعْنَکَ و بیعت کنند با تو. عَلى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً بر آنکه باللّه انباز نیارند. وَ لا یَسْرِقْنَ و دزدى نکنند وَ لا یَزْنِینَ و زنا نکنند وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ و فرزندان خود نکشند. وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ و فرزندى از حرام نیارند، یا از شوى پیشین و شوى پسین را گویند که این از تو است بدروغ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ و نسبت آن فرزند در دست و پاى افکنند وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ و در تو عاصى نشوند در سخن و فرمان پسندیده نیکو. فَبایِعْهُنَّ بیعت کن با ایشان وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ و آمرزش خواه از اللَّه ایشان را. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۲) که اللَّه آمرزگار است و مهربان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان! لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ بدوستى و یارى مگیرید قومى که اللَّه ورشان بخشم است. قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ نومید شدند از آخرت کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ چنان که نومید شدند ناگرویدگان مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (۱۳) از دیدار ایشان که در گورهااند.
رشیدالدین میبدی : ۶۲- سورة الجمعة- مدنیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
یُسَبِّحُ لِلَّهِ بپاکى مىستاید اللَّه را. ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمانهاست و در زمین الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ آن پادشاه پاک ستوده بى عیب، الْعَزِیزِ بىهمتا. الْحَکِیمِ (۱) داناى راستکار راست دانش.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ اللَّه اوست که فرستاد در میان ناخوانندگان و نادبیران. رَسُولًا مِنْهُمْ فرستادهاى هم از ایشان. یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ مى خواند سخنان خداوند خویش برایشان. وَ یُزَکِّیهِمْ و ایشان را هنرى میکند و پاک وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ و در ایشان میآموزد قرآن وَ الْحِکْمَةَ و علم راست. وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۲) و نبودند از این پیش مگر در گمراهى آشکارا.
وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ و دیگراناند هم از ایشان. لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ که در نرسیدهاند نیز با ایشان. وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۳) و اوست بىهمتاى دانا.
ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ آن نیکوکارى اللَّه است. یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ او را دهد که خود خواهد. وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (۴) و اللَّه با فضل بزرگوار است.
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها مثل ایشان، که ایشان را گفتند که تورات بردارید، و برنداشتند. کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً راست سان ایشان چون سان خر است که کراسههایى برگیرد. بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ بد مثل است مثل این قوم. الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ ایشان بدروغ فرا میدارند سخنان اللَّه وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۵) اللَّه راهنماى و کارساز ستمکاران نیست. قُلْ بگو. یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا اى ایشان که جهود شدند إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ اگر مىگویید که شما دوستان اللّهاید جز از همه مردمان. فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ پس مرگ آرزو خواهید. إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۶) اگر راست مىگویید.
وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً و هرگز بآرزو نخواهند مرگ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ بآن که دست ایشان پیش فرا فرستاد. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (۷) و اللَّه داناست بآن ستمکاران.
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ: بگو آن مرگ که از آن میگریزید.
فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ آن شما را بر وى آمدنى است. ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ: پس شما را باز برند با آن داناى نهان و آشکار. فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸): تا خبر کند شما را بآنچه میکردید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان. إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ: چون بانگ زنند نماز را روز آدینه. فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ در ساز و آهنگ ایستید بیاد خداى وَ ذَرُوا الْبَیْعَ: و خرید و فروخت بگذارید. ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۹) این بهشت شما را اگر میدانید.
فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ: چون نماز گزارده آمد. فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ: بپراکنید و بروید در زمین. وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ: از فضل اللَّه طلب کنید. وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً: و خداوند خویش را یاد کنید فراوان. لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۱۰): تا مگر بنیک روز بمانید.
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً: و چون بازرگانیى بینند. أَوْ لَهْواً: یا آواز بازى شنوند. انْفَضُّوا إِلَیْها: بسوى آن پراکنند. وَ تَرَکُوکَ قائِماً: و ترا بر پاى ایستاده فروگذارند. قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ: بگو آنچه نزدیک اللَّه است آن به است. مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ: از آن طبل و کاروان و بازرگانى.
وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (۱۱) و اللَّه بهتر روزى دهان است.
یُسَبِّحُ لِلَّهِ بپاکى مىستاید اللَّه را. ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ هر چه در آسمانهاست و در زمین الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ آن پادشاه پاک ستوده بى عیب، الْعَزِیزِ بىهمتا. الْحَکِیمِ (۱) داناى راستکار راست دانش.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ اللَّه اوست که فرستاد در میان ناخوانندگان و نادبیران. رَسُولًا مِنْهُمْ فرستادهاى هم از ایشان. یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ مى خواند سخنان خداوند خویش برایشان. وَ یُزَکِّیهِمْ و ایشان را هنرى میکند و پاک وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ و در ایشان میآموزد قرآن وَ الْحِکْمَةَ و علم راست. وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ (۲) و نبودند از این پیش مگر در گمراهى آشکارا.
وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ و دیگراناند هم از ایشان. لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ که در نرسیدهاند نیز با ایشان. وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۳) و اوست بىهمتاى دانا.
ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ آن نیکوکارى اللَّه است. یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ او را دهد که خود خواهد. وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (۴) و اللَّه با فضل بزرگوار است.
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها مثل ایشان، که ایشان را گفتند که تورات بردارید، و برنداشتند. کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً راست سان ایشان چون سان خر است که کراسههایى برگیرد. بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ بد مثل است مثل این قوم. الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ ایشان بدروغ فرا میدارند سخنان اللَّه وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۵) اللَّه راهنماى و کارساز ستمکاران نیست. قُلْ بگو. یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا اى ایشان که جهود شدند إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ اگر مىگویید که شما دوستان اللّهاید جز از همه مردمان. فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ پس مرگ آرزو خواهید. إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (۶) اگر راست مىگویید.
وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً و هرگز بآرزو نخواهند مرگ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ بآن که دست ایشان پیش فرا فرستاد. وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (۷) و اللَّه داناست بآن ستمکاران.
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ: بگو آن مرگ که از آن میگریزید.
فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ آن شما را بر وى آمدنى است. ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ: پس شما را باز برند با آن داناى نهان و آشکار. فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸): تا خبر کند شما را بآنچه میکردید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان. إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ: چون بانگ زنند نماز را روز آدینه. فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ در ساز و آهنگ ایستید بیاد خداى وَ ذَرُوا الْبَیْعَ: و خرید و فروخت بگذارید. ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (۹) این بهشت شما را اگر میدانید.
فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ: چون نماز گزارده آمد. فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ: بپراکنید و بروید در زمین. وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ: از فضل اللَّه طلب کنید. وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً: و خداوند خویش را یاد کنید فراوان. لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۱۰): تا مگر بنیک روز بمانید.
وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً: و چون بازرگانیى بینند. أَوْ لَهْواً: یا آواز بازى شنوند. انْفَضُّوا إِلَیْها: بسوى آن پراکنند. وَ تَرَکُوکَ قائِماً: و ترا بر پاى ایستاده فروگذارند. قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ: بگو آنچه نزدیک اللَّه است آن به است. مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ: از آن طبل و کاروان و بازرگانى.
وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (۱۱) و اللَّه بهتر روزى دهان است.
رشیدالدین میبدی : ۶۶- سورة التحریم- مدنیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر. لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ چرا حرام میکنى و مىببندى آنچه اللَّه حلال کرد ترا و بگشاد؟. تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ باین که میکنى، خشنودى زنان خود میجویى وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱) اللَّه آمرزگارى مهربانست.
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمانِکُمْ اللَّه تقدیر کرد و باز انداخت باز گشادن تنگى سوگندان شما. وَ اللَّهُ مَوْلاکُمْ و اللَّه یار شماست. وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (۲) و او داناى است راست دانش.
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ راز کرد پیغامبر. إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً با یکى از زنان خویش سخنى. فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ چون آن زن آن سخن بگفت دیگرى را، وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ و اللَّه او را آگاه کرد از آن عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ لختى از قصّه باز گفت در عتاب و بعضى باز نگفت. فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ چون آن زن را خبر کرد بآن قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا؟ گفت: ترا این خبر که کرد؟ قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ (۳) گفت: خبر کرد مرا آن دانا و آگاه
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ اگر باز گردید بتوبه هر دو. فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما هست جاى آنکه دلهاى شما بگشته از طاعت و از رسول. وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ و اگر هم پشت شوید بر او. فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ اللَّه از سوى اوست و یار اوست.
وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ و جبرئیل یار اوست و همه نیکان و گرویدگان.
وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ (۴) و فریشتگان پس از آن همه یاران اواند.
عَسى رَبُّهُ سزاست و ناچاره رسول را از خداوند. إِنْ طَلَّقَکُنَّ اگر طلاق دهد شما را. أَنْ یُبْدِلَهُ که او را بدل دهد از شما. أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ زنانى به از شما. «مُسْلِماتٍ» خویشتن را فرمان بردارى دادگان «مُؤْمِناتٍ» گرویدگان «قانِتاتٍ» بفرمان بردارى ایستادگان. «تائِباتٍ» از خطاى خویش بازگردندگان. «عابِداتٍ» خداى پرستندگان. «سائِحاتٍ» روزه داران «ثَیِّباتٍ» شوى اندگان. «وَ أَبْکاراً (۵)» دوشیزندگان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ باز دارید از خود و از کسان خود ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ آتشى که هیزم آن مردم است و سنگ. عَلَیْها مَلائِکَةٌ بر آن گماشتگاناند فریشتگانى. غِلاظٌ شِدادٌ ستبر جگران سخت خشمان. لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ سر نکشند از اللَّه در هر چه ایشان را فرماید. یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (۶) و میکنند آنچه ایشان را فرمایند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا اى ناگرویدگان. لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ امروز خویشتن را از ملامت باز مپوشید. إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۷) شما را امروز پاداش بآن دهند که در آن گیتى میکردید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ناگرویدگان. تُوبُوا إِلَى اللَّهِ توبه کنید و با خداى گردید تَوْبَةً نَصُوحاً باز گشتنى راست که ازو بازگشتن با جرم نبود.
عَسى رَبُّکُمْ اللَّه بر خود واجب کرد تائب را از شما. أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ که بسترد و ناپیدا کند بدیهاى شما. وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ و در آرد شما را در بهشتهایى زیر درختان آن جویها روان. یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ در آن روز که اللَّه خوار نکند و خجل رسول خویش را وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ و نه گرویدگان که با او باشند. نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ روشنایى ایشان بنهیب مىشتابد پیش ایشان و از دست راست ایشان یَقُولُونَ رَبَّنا میگویند: خداوند ما. أَتْمِمْ لَنا نُورَنا تمام کن این روشنایى ما. وَ اغْفِرْ لَنا و بیامرز ما را. إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۸) که تو بر همه چیز توانایى.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر. جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ باز کوش با ناگرویدگان و منافقان. وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ و درشت باش بر ایشان. وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ و باز گشتنگاه ایشان دوزخ است. وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ (۹) و بد جایگاه که آنست و بد شدنگاه.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا مثل زد اللَّه ناگرویدگان را در نومیدى فردا از خویشاوندان گرویده امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ زن نوح و زن لوط. کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ هر دو در زنى دو بنده بودند از بندگان ما شایستگان نیکان فَخانَتاهُما کژ رفتند هر دو با ایشان و ناراست زیستند فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هر دو پیغامبران دو زن را هیچ بکار نیامدند و از خداى بایشان سودى نرسانیدند.
وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ و ایشان را گفتند: در روید هر دو در آتش. مَعَ الدَّاخِلِینَ (۱۰) با دیگر دوزخیان که مىدر روند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا مثل زد اللَّه گرویدگان را در ایمنى ایشان از گزند کفر خویشاوندان برستاخیز امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ مثل زد بزن فرعون إِذْ قالَتْ رَبِّ آن گه که گفت: خداوند من ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ مرا بنزدیک خویش خانهاى ساز در بهشت. وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ و باز رهان مرا از فرعون و کردار او. وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (۱۱) و باز رهان مرا از این قوم ستمکاران.
وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ و مریم دختر عمران. الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها آن زن که پاک داشت فرج خویش فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا دمیدیم در آن از روح خویش وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ و بپذیرفت و استوار گرفت سخن خداوند خویش را و نامه او. وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ (۱۲) و از فرمانبرداران بود.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر. لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ چرا حرام میکنى و مىببندى آنچه اللَّه حلال کرد ترا و بگشاد؟. تَبْتَغِی مَرْضاتَ أَزْواجِکَ باین که میکنى، خشنودى زنان خود میجویى وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱) اللَّه آمرزگارى مهربانست.
قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَکُمْ تَحِلَّةَ أَیْمانِکُمْ اللَّه تقدیر کرد و باز انداخت باز گشادن تنگى سوگندان شما. وَ اللَّهُ مَوْلاکُمْ و اللَّه یار شماست. وَ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ (۲) و او داناى است راست دانش.
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ راز کرد پیغامبر. إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِیثاً با یکى از زنان خویش سخنى. فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ چون آن زن آن سخن بگفت دیگرى را، وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ و اللَّه او را آگاه کرد از آن عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ لختى از قصّه باز گفت در عتاب و بعضى باز نگفت. فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ چون آن زن را خبر کرد بآن قالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هذا؟ گفت: ترا این خبر که کرد؟ قالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ (۳) گفت: خبر کرد مرا آن دانا و آگاه
إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ اگر باز گردید بتوبه هر دو. فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُما هست جاى آنکه دلهاى شما بگشته از طاعت و از رسول. وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ و اگر هم پشت شوید بر او. فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ اللَّه از سوى اوست و یار اوست.
وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ و جبرئیل یار اوست و همه نیکان و گرویدگان.
وَ الْمَلائِکَةُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهِیرٌ (۴) و فریشتگان پس از آن همه یاران اواند.
عَسى رَبُّهُ سزاست و ناچاره رسول را از خداوند. إِنْ طَلَّقَکُنَّ اگر طلاق دهد شما را. أَنْ یُبْدِلَهُ که او را بدل دهد از شما. أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ زنانى به از شما. «مُسْلِماتٍ» خویشتن را فرمان بردارى دادگان «مُؤْمِناتٍ» گرویدگان «قانِتاتٍ» بفرمان بردارى ایستادگان. «تائِباتٍ» از خطاى خویش بازگردندگان. «عابِداتٍ» خداى پرستندگان. «سائِحاتٍ» روزه داران «ثَیِّباتٍ» شوى اندگان. «وَ أَبْکاراً (۵)» دوشیزندگان.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى گرویدگان قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ باز دارید از خود و از کسان خود ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ آتشى که هیزم آن مردم است و سنگ. عَلَیْها مَلائِکَةٌ بر آن گماشتگاناند فریشتگانى. غِلاظٌ شِدادٌ ستبر جگران سخت خشمان. لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ سر نکشند از اللَّه در هر چه ایشان را فرماید. یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ (۶) و میکنند آنچه ایشان را فرمایند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا اى ناگرویدگان. لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ امروز خویشتن را از ملامت باز مپوشید. إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۷) شما را امروز پاداش بآن دهند که در آن گیتى میکردید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ناگرویدگان. تُوبُوا إِلَى اللَّهِ توبه کنید و با خداى گردید تَوْبَةً نَصُوحاً باز گشتنى راست که ازو بازگشتن با جرم نبود.
عَسى رَبُّکُمْ اللَّه بر خود واجب کرد تائب را از شما. أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ که بسترد و ناپیدا کند بدیهاى شما. وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ و در آرد شما را در بهشتهایى زیر درختان آن جویها روان. یَوْمَ لا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ در آن روز که اللَّه خوار نکند و خجل رسول خویش را وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ و نه گرویدگان که با او باشند. نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ روشنایى ایشان بنهیب مىشتابد پیش ایشان و از دست راست ایشان یَقُولُونَ رَبَّنا میگویند: خداوند ما. أَتْمِمْ لَنا نُورَنا تمام کن این روشنایى ما. وَ اغْفِرْ لَنا و بیامرز ما را. إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (۸) که تو بر همه چیز توانایى.
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اى پیغامبر. جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ باز کوش با ناگرویدگان و منافقان. وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ و درشت باش بر ایشان. وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ و باز گشتنگاه ایشان دوزخ است. وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ (۹) و بد جایگاه که آنست و بد شدنگاه.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا مثل زد اللَّه ناگرویدگان را در نومیدى فردا از خویشاوندان گرویده امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ زن نوح و زن لوط. کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ هر دو در زنى دو بنده بودند از بندگان ما شایستگان نیکان فَخانَتاهُما کژ رفتند هر دو با ایشان و ناراست زیستند فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هر دو پیغامبران دو زن را هیچ بکار نیامدند و از خداى بایشان سودى نرسانیدند.
وَ قِیلَ ادْخُلَا النَّارَ و ایشان را گفتند: در روید هر دو در آتش. مَعَ الدَّاخِلِینَ (۱۰) با دیگر دوزخیان که مىدر روند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا مثل زد اللَّه گرویدگان را در ایمنى ایشان از گزند کفر خویشاوندان برستاخیز امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ مثل زد بزن فرعون إِذْ قالَتْ رَبِّ آن گه که گفت: خداوند من ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ مرا بنزدیک خویش خانهاى ساز در بهشت. وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ و باز رهان مرا از فرعون و کردار او. وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (۱۱) و باز رهان مرا از این قوم ستمکاران.
وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ و مریم دختر عمران. الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَها آن زن که پاک داشت فرج خویش فَنَفَخْنا فِیهِ مِنْ رُوحِنا دمیدیم در آن از روح خویش وَ صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ و بپذیرفت و استوار گرفت سخن خداوند خویش را و نامه او. وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتِینَ (۱۲) و از فرمانبرداران بود.
رشیدالدین میبدی : ۹۰- سورة البلد- المکیة
النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
«لا» نه چنانست که مشرکان و منکران بعث میگویند أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (۱) سوگند میخورم باین شهر مکه.
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (۲) و تو دست در گشادهاى درین شهر.
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (۳) و بهر زاینده و زاده و نازاینده.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ بیافریدیم مردم را فِی کَبَدٍ (۴) در رنج و سختى بر کار ایستاده.
أَ یَحْسَبُ مىپندارد او أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (۵) که کس با او برنیاید.
یَقُولُ میگوید: أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً (۶) در دشمنى محمد مال فراوان برهم نفقه کردم.
أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (۷) مىپندارد او که اللَّه را نمىدید که نفقه میکرد.
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (۸) نه او را دو چشم بینا آفریدیم؟!
وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ (۹) و زبانى گویا و دو لب؟
وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ (۱۰) و راه نمودیم او را بدو راه؟
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (۱۱) نیز خویشتن را در آن عقبه نیفکنده است؟
وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ (۱۲) و چه دانى تو که آن عقبه صراط چیست؟
فَکُّ رَقَبَةٍ (۱۳) سبب نجات از آن عقبه گشادن گردنى است.
أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ (۱۴) یا طعام دادن در روزى با گرسنگى.
یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ (۱۵) خاصّه یتیمى که خویشاوند بود.
أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ (۱۶) یا درویشى که در خاک افتاده بود.
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یا آنکه از گرویدگان بود وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ و یکدیگر را بشکیبایى اندرز مىکنند وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (۱۷) و یکدیگر را ببخشودن وصیّت مىکنند.
أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ (۱۸) ایشانند اصحاب راست دست با یمن و با برکت.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا و ایشان که کافر شدند بسخنان ما، هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ (۱۹) ایشانند اصحاب چپ دست بر خویشتن شوم
عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ (۲۰) بر ایشان طبقى پوشیده و بسر فرا افکنده آتشى تافته.
«لا» نه چنانست که مشرکان و منکران بعث میگویند أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ (۱) سوگند میخورم باین شهر مکه.
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ (۲) و تو دست در گشادهاى درین شهر.
وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (۳) و بهر زاینده و زاده و نازاینده.
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ بیافریدیم مردم را فِی کَبَدٍ (۴) در رنج و سختى بر کار ایستاده.
أَ یَحْسَبُ مىپندارد او أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (۵) که کس با او برنیاید.
یَقُولُ میگوید: أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً (۶) در دشمنى محمد مال فراوان برهم نفقه کردم.
أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (۷) مىپندارد او که اللَّه را نمىدید که نفقه میکرد.
أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (۸) نه او را دو چشم بینا آفریدیم؟!
وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ (۹) و زبانى گویا و دو لب؟
وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ (۱۰) و راه نمودیم او را بدو راه؟
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (۱۱) نیز خویشتن را در آن عقبه نیفکنده است؟
وَ ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ (۱۲) و چه دانى تو که آن عقبه صراط چیست؟
فَکُّ رَقَبَةٍ (۱۳) سبب نجات از آن عقبه گشادن گردنى است.
أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ (۱۴) یا طعام دادن در روزى با گرسنگى.
یَتِیماً ذا مَقْرَبَةٍ (۱۵) خاصّه یتیمى که خویشاوند بود.
أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَةٍ (۱۶) یا درویشى که در خاک افتاده بود.
ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا یا آنکه از گرویدگان بود وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ و یکدیگر را بشکیبایى اندرز مىکنند وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (۱۷) و یکدیگر را ببخشودن وصیّت مىکنند.
أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ (۱۸) ایشانند اصحاب راست دست با یمن و با برکت.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِنا و ایشان که کافر شدند بسخنان ما، هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ (۱۹) ایشانند اصحاب چپ دست بر خویشتن شوم
عَلَیْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ (۲۰) بر ایشان طبقى پوشیده و بسر فرا افکنده آتشى تافته.
فایز دشتی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۲