عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۱۴
قومی شده تا زنده به اسرار جهان
قومی شده بازنده به اسباب زمان
ماییم در این میان نه زاین قوم نه زآن
در حسرت هر دو برده عمری به زیان
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۱۶
بی قدر دلا چو خاک کو خواهی شد
در آتش حرص و آرزو خواهی شد
اینجا چو تمام داده‌ای عمر به باد
آنجا به کدام آبرو خواهی شد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۱
ای دل تو اگر به گوشه ای بنشینی
هر لحظه هزار راحت دل بینی
مشغول تو گردند همه عالمیان
از شغل جهان دامن اگر درچینی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۲
خود را تو اگر عشوه دمادم ندهی
دردیش به صد هزار مرهم ندهی
والله اگر لذت عزلت بچشی
از فقر دمی به ملک عالم ندهی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۲۳
یا رب چه خوش است بر جهان خندیدن
بی واسطهٔ چشم و دهان خندیدن
بنشین و سفر کن که به غایت خوب است
بی زحمت پا گرد جهان گردیدن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۰
از دست اجل هیچ قدح نوش مکن
وین عشوهٔ روزگار در گوش مکن
ارواح گذشتگان تو را می گویند
کای صدر اجل اجل فراموش مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۳
با یار اگر آرمیده باشی همه عمر
لذات جهان چشیده باشی همه عمر
چون حاصل کار مرگ خواهد بودن
خوابی باشد که دیده باشی همه عمر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۳۴
امروز زخیل دل چو بیرون باشی
فردا لاشک عاجز و مغبون باشی
چون در کله عمر نداری پشمی
دست اجلت پنبه نهد چون باشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۰
پروانگکی به پیش شمعی بپرید
در گوشهٔ شمع گوشهٔ یک تنه دید
جان داد به شکرانه در آن حجره خزید
بی جان دادن کسی به جانان نرسید
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۴
چون معترفم بدانچ سرمستی هست
در حضرتت افلاس و تهیدستی هست
من آن توم تو را چه باشد هیچی
تو آن منی مرا همه هستی هست
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۴۹
گر جور کنی از تو فغان نتوان کرد
ور لطف کنی تکیه بر آن نتوان کرد
در حوصلهٔ قلم نگنجد رازم
آتش به میان نی نهان نتوان کرد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۶
دل بر طرب و عیش نهادن بهتر
از جان گره غمان گشادن بهتر
از دست چو هر چه هست خواهد رفتن
آخر نه به دست خویش دادن بهتر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۵۷
هر چند که عقل داری و دیده و هوش
ایمن مشو و به دیگران پرده بپوش
آنجا که قضا بر تو کمین بگشاید
نه دیده به کار آید آنجا و نه گوش
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۱
خیزیم و ره قافلهٔ غم بزنیم
پا بر سر ملک هر دو عالم بزنیم
خار منی و تویی زره برگیریم
تا بی من و تو من و تو یک دم بزنیم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۲
خواهی که رسی به کام برگیر دو گام
یک گام زکونین و دگر گام زکام
اندر ره حق خواجه کم آید زغلام
یک بندهٔ پخته به که صد خواجهٔ خام
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۳
در پای غمش چو سر بیندازی هان
یا با غم او هیچ نیاغازی هان
آنجا که سری جز به سری نفروشند
ای مشتریان صلای سربازی هان
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۴
تا حد طلبی به وصل بی حد نرسی
توحید نورزیده به «اوحد» نرسی
شاید که تمنّای رسیدن داری
لکن به تمنّای مجرّد نرسی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۵
«اوحد» تو به جای غصّه ای صد می کش
چون نیک نمی شود تو هر بد می کش
بر خاک درش چو سر بدادی بر باد
بر گردن خود بار سر خود می کش
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۶
در دست زمانه سخت مظلومم من
ورنه چه سزای خطّهٔ رومم من
با صد هنرم هزار غم باید خورد
یا رب که چه محروم و چه محرومم من
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه
شمارهٔ ۶۷
«اوحد» در دل می زنی آخر دل کو
عمری است که راه می روی منزل کو
تا چند زلاف خلوت و خلوتیان
هفتاد و دو چلّه داشتی حاصل کو