عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۸۹ - الحقیقة
مست از ازل آمدیم و مستیم هنوز
سوزندهٔ شربت الستیم هنوز
زان با دگری عهد نبستیم هنوز
کز عهدهٔ عهد تو نرستیم هنوز
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۰ - الحقیقة
بیرون تر ازین جهان جهانی دگر است
جز جنّت فردوس مکانی دگر است
آزاده نسب زنده به جانی دگر است
وآن گوهر پاکشان زکانی دگر است
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۱ - الحقیقة
آن کس که چو حق حقیقت حق نشناخت
از بی روزی به گفت و گویی پرداخت
از بی خبری بود نشان دادن ازو
گنگ است و کر و کور هر آن کس بشناخت
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۲ - الحقیقة
تا چند دلا تو در مقالت پیچی
یک چند دگر در ره حالت پیچی
خلقان همه آلتند مپسند که تو
صانع بگذاری و در آلت پیچی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۳ - الحقیقة
در باغ طلب اگر نباتی یابی
هر لحظه ازو تازه نباتی یابی
خواهی که تو بی نفاذ ذاتی یابی
بی مرگ بمیر تا حیاتی یابی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۴ - الحقیقة
بر درگه کبریا تو جز شاه نئی
دردا که تو خود طالب درگاه نئی
سرمایهٔ هرچه هست جز سرّ تو نیست
افسوس که از سرّ خود آگاه نئی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۵ - الحقیقة
یاری که وجود و عدمت اوست همه
سرمایهٔ شادی و غمت اوست همه
تو دیده نداری که بدو درنگری
ورنه زسرت تا قدمت اوست همه
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۶ - الحقیقة
ماییم که بس بوالعجب اندر قدمیم
سرمایهٔ شادی شده از کان غمیم
پستیم و بلندیم و تمامیم و کمیم
کس واقف از آن نیست که ما در چه دمیم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۷ - الحقیقة
گر حکمت محض خواهی و علم اصول
از لوح دلت بشوی این نقش فضول
گر بی تکرار علم حاصل نشود
پس عَلمنی چراست در شأن رسول
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۸ - الحقیقة
در عالم کشف اگر گلی بنماییم
صد نغمه چو بلبل به دمی بسراییم
گر ما سرِ صندوق صفا بگشاییم
سلطانی تخت آسمان را شاییم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۹ - الحقیقة
در دیدهٔ دل دیدهٔ دیگر دیدم
وانگاه بدو لقای دلبر دیدم
ترک دو جهان بگفتم و ترک وجود
چون روح شدم جمله مصوّر دیدم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۰ - الحقیقة
ما خود ز ازل عاشق و مست آمده ایم
شیدا و خراب و حق پرست آمده ایم
دستم چه زنی که در مُصاف غم تو
بی پا و دل و دیده و دست آمده ایم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۱ - الحقیقة
خوابی که ندیده ای تو تعبیر مکن
حرفی که نخوانده ای تو تفسیر مکن
پیران حقیقت از تو معنی طلبند
از دیده بگو، روایت از پیر مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۲ - الحقیقة
هر دل که به سوی او گراید رفتن
بالا بر عقل و جانش باید رفتن
با زحمت عقل و جان کس آنجا نرسد
کان راه به پای عشق شاید رفتن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۳ - الحقیقة
تا ظن نبری که هست این رشته دو تو
یکتاست خود اصل و فرع بنگر نیکو
این اوست که پیداست به من لیکن او
شک نیست که این جمله منم نیک بدو
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۵ - الحقیقة
آتش نزند در دل ما الّا او
کوته نکند منزل ما الّا او
گر جمله جهانیان طبیبم گردند
حل می نکند مشکل ما الّا او
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۶ - الیقین
هر چیز که او گفت چنان است همه
آن است همه دگر گمان است همه
این قدر یقین بدان که هر سود که هست
گر نیست سزای او زیان است همه
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۸ - التوبه
طاعت زگناه بیش می باید کرد
وین توبه زمرگ پیش می باید کرد
حق جلَّ جلالُه از آن مستغنی است
این کار زبهر خویش می باید کرد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۰۹ - التوبه
در دل همه شرک و روی بر خاک چه سود
با جسم پلید و جامهٔ پاک چه سود
زهر است گناه و توبه تریاک وی است
چون زهر به جان رسید تریاک چه سود
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۱۱ - التوبه
آباد خرابات زمی خوردن ماست
خون دو هزار توبه در گردن ماست
زان می کنم این توبه و زان می شکنم
کارایش رحمت از گنه کردن ماست