عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۶۳
عمری گشتم شیفته و آواره
نومید شدم زخویشتن یکباره
ای آنک به هیچ چاره محتاج نئی
دریاب کسی را که ندارد چاره
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۶۴
ای در طلب تو عاقلان دیوانه
در راه غم تو آشنا بیگانه
چون می نتوان با تو شدن هم خانه
در نور خودم بسوز چون پروانه
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۶۶
گشتم به هوس گِرد بد و نیک بسی
حاصل نشد از عمر مرا جز هوسی
تا می ماند زعمر یا رب نفسی
دریاب که جز تو نیست فریادرسی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۶۹
ای آنک دوای دردمندان دانی
درمان [و] علاج مستمندان دانی
هرچ از دل ریش خویش گویم با تو
ناگفته تو صد هزار چندان دانی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۷۰
ای راهنمای راه خوبان ازل
وای طعمهٔ حضرتت نه علم و نه عمل
بی علم و عمل به حضرتت راهی نیست
وانگه به بر محققان هر دو زَلَل
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۷۱
چندانک نگاه می کنم از چپ و راست
می ترسم از آن دمی که آن دم نه سزاست
قول من و فعل من همه عین خطاست
یا رب تو بده که من نمی دانم خواست
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۷۲
بی باد تو آب و گل ما هیچ بود
بی عشق تو جان و دل ما هیچ بود
از ذکر تو یک نفس اگر وامانیم
در هر دو جهان حاصل ما هیچ بود
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۷۵
آنها که درین جهان زغوغا برهند
از خرسندی و از مدارا برهند
یا رب تو بدانچ هست خرسندی ده
تا ما برهیم و خلق از ما برهند
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۷۶
توفیق کسی را که موافق باشد
حالش همه با عشق مطابق باشد
یا رب تو مرا اگر نیم لایق عشق
در کار کسی کن تو که عاشق باشد
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۷۷
چون معترفم بدانچ سرمستی هست
در حضرتت افلاس و تهیدستی هست
من آنِ توَم، تو را چه باشد؟ هیچی
تو آن منی مرا همه هستی هست
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۸۱
تا خاک تو کحل دیدهٔ ما گردد
در دیدهٔ ما سرّ تو پیدا گردد
یا رب تو به فضل خویش جایی برسان
زان پیش که این دو رشته یکتا گردد
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۸۴
من خواجهٔ عالمم تو معبود منی
مقصود جهانم و تو مقصود منی
هر جا که دلی است شاهدی می طلبد
من شاهد حضرتم تو مشهود منی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۸۶
ای لطف تو زهر نیستی را تریاک
وای قهر تو از نیستی ما بی باک
از خاک ترابی که کنی آب حیات
پس آب حیات را مریزان در خاک
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۸۸
ای در عالم عیان تر از هر چه عیان
در بی چونی نهان تر از هر چه نهان
نزدیک تری به بندگان از ره جان
ای دورتر از هر چه بود عقل گمان
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۲
ای مایهٔ رهبری و گمراهی تو
سهل است مرا طاعت اگر خواهی تو
گر خوانم و گر نخوانمت می دانی
گر خواهم و گر نخواهم آگاهی تو
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۳
گه خسته دل و سوخته خرمن باشم
گه بسته دم و گشاده دامن باشم
یا رب همگان را تو به مقصود رسان
باشد که در آن میان یکی من باشم
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۴
ای آنک برِ تو قدر دارد آهی
درویشی را فضل نهی بر شاهی
آنجا که عنایت تو باشد باشد
کاهی کوهی وگرنه کوهی کاهی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۵
دل پرتو لطف تست رایش بفزای
در مقعد صدق خویش جایش بنمای
شهباز سپید عالم پاک است او
این زنگلهٔ خاک زپایش بگشای
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۶
ای آنک به دوست جان دشمن بخشی
مسکینان را هزار مسکن بخشی
بر درگه تو پیر شدم گرچه بدم
شاید که مرا به پیری من بخشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۹۷
در راه توَم گر زیم و گر میرم
دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم
پیری برِ رحمت تو قدری دارد
چون بر در تو پیر شدم بپذیرم