عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
کام همه ناله و خروشست امشب
نه صبر پدیدست و نه هوشست امشب
دوشم خوش بود ساعتی پنداری
کفارت خوش دلی دو شست امشب
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
گر خسته دل مرا بر آری حاجت
پیروز شوی بر آنچه داری حاجت
در محنت بنده یار ایّام مشو
کورا با من نیست بیاری حاجت
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
دی توبت من ز آستین برزد دست
بشکست پیاله را د پنداشت که رست
امروز پیاله کمر کین در بست
و آمد بقصاص توبتم را بشکست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
عید آمد و ساز پارسایی بشکست
گل نیز چو روزه رخت برخواهد بست
دوران شرابست، مخب الّا مست
گل بر سر پایست، منه جام از دست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۷
چون دید بگاه رفتن از عزم درست
بر رهگذر لب پی جانم شده سست
بگریست، مرا گفت نه هم روز نخست
می گفتمت این کار نه اندازۀ تست؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۸
فرزند ترا اگر بکوهست نشست
از کان هرگز قیمت گوهر نشکست
زین کار ترا نوید عمر ابدست
کو جان عزیز تست با که پیوست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
ای ترک حصاری همه چیزت بنواست
الّا یک چیز کز تو آن عین خطاست
یک چشم تو مستور و دگر مست و خراب
مستوری و مستیت بهم ناید راست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
یک روز شبی چو شمع برخواهم خاست
ورنیز زبانم ز کسان باید خواست
تا با تو کنم روشن و برگویم راست
چون آتش و آب سرگذشتی که مراست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۱
ای دل اگرت بوصل دلدار هواست
مرگ خود و زندگیت ازو باید خواست
پروانه بوصل دست درگردن شمع
آنگاه آورد کز سر خود برخاست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۵
اقطاع طرب در نظر ساغر ماست
سر سبزی عیش در سر ساغر ماست
بیمست که از فروغ می لعل شود
پیروزه که طرف کمر ساغر ماست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۶
از هر چه بدو میل دل غافل ماست
جز حیرت و حسرت چه دگر حاصل ماست؟
سبحان الله همه خوشیهای جهان
گویی که ز بهر ناخوشی دل ماست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۸
ای هست وزنیست برتر اندیشۀ ماست
زان سوی جهان جسم و جان بیشۀ ماست
پوشیده برهنه ایم و گریان خندان
زین روی چو شمع شب روی پیشۀ ماست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۶۹
آتش که بطبع جان کداز آمده است
وز روی نهاد سرفراز آمده است
میخواست که بر دل منش دست بود
بنگر بکدام دست باز آمده است
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۲
رنگ رخ زر ز سکّۀ دولت تست
خون در رگ کان ز جودیی منّت تست
در مدح تو همچو پسته ام چرب زبان
تا مغز در استخوانم از نعمت تست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۷ - فاجابه
خورشید غلام رای درخشندهٔ تست
هر کوست خداوند هنر بندهٔ تست
جویای کمالند بجان اهل هنر
و آنگاه بجان کمال جویندهٔ تست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۹
چون تیغ زند اجل سپرها هیچست
وین حشمت و جاه و مال و زرها هیچست
چندانکه بد و نیک جهان می بینم
نیکست که نیکست، دگرها هیچست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۴
در پای تو دل گرچه زبون افتادست
در جستن وصل بین که چون افتادست
شمعم که مرا آب ز سر بگذشتست
وز تشنگیم زبان برون افتادست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
هر کجا که دلی هست ز غم فرسودست
کس نیست که از رنج جهان آسودست
گر بلبل محنت زده عاشق بودست
باری دل غنچه از چه خون آلودست؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۵
غمهای فراخ من نه در خورد دلست
گرم آتشی من از دم سرد دلست
فی الجمله کرم شادی عالم باشد
با آن همه درد دل مرا درد دلست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۷
در حضرت عشق هر که او مقبولست
هر آرزویی که او کند مبذولست
هر دل که نه او بعاشقی مشغولست
در عالم جان او ز دلی معزولست