عبارات مورد جستجو در ۳۷۸۶۴ گوهر پیدا شد:
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۸۶
زان قد چو شمشاد بفریاد دلم
زان روی چو لاله یافته داد دلم
شمشاد ببست و لاله بگشاد دلم
غمگین شد ازین و گشت زان شاد دلم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
تا کی ز فراق دوست فریاد کنم
از آه درون رخنه بپولاد کنم
بیداد کنی بر من و من داد کنم
بر یاد رخ خوب تو دل شاد کنم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۸۸
ما شاخ هوای تو ز دل برکندیم
مهر تو ز جان و دل برون افکندیم
چیزی که به جان دوستان نپسندیم
با جان و روان خویشتن چون بندیم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
ما نامه عزل مهر تو بنوشتیم
گسترده وصال چهر تو بنوشتیم
یکبار بدل ز مهر تو برگشتیم
مهرت در ویدیم و صبوری کشتیم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۱
یکباره دل از هوای تو بگسستیم
با آنکه بما وفا کند پیوستیم
ما سنگ شکیبائی بر دل بستیم
از دام بجستیم و چه نیکو جستیم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۲
هندو بچه ای ببرد از راه دلم
در چاه بلا فکند ناگاه دلم
گر بر نارد ببوسه از چاه دلم
یکباره برآید از دلم آه دلم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۴
از بهر تو گنج خویشتن پالودم
پالودم گنج و درد دل بزودم
هر چند ترا جز از وفا ننمودم
یک روز نکردی بوفا خشنودم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۵
با چشم و لبت شرنگ و شکر بینم
با زلف و رخت عقیق و عنبر بینم
هر روز ملاحتیت دیگر بینم
آرام دلم بوصلت اندر بینم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
تا دور شدی تو از من ای سرو روان
شد خون دلم به دو رخ از دیده روان
جانی و دلی داشتم ای سرو روان
در وصل تو دل دادم و در هجر تو جان
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۸
ای کرده ببند دوستی بسته دلم
با تو بهوای و مهر پیوسته دلم
هر گه گردد بدرد و غم خسته دلم
روی تو کند ز درد وارسته دلم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹۹
چون بیتو بوم جفت غم و درد بوم
چون با تو بوم ز درد و غم فرد بوم
با تو بدو رخ سرخ تر از ورد بوم
بی تو بدو رخ چون سمن زرد بوم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
خواهم که همیشه با تو پیوسته بوم
دل با دل تو به دوستی بسته بوم
تا بی تو بوم ز درد غم خسته بوم
چون با تو بوم ز دردها رسته بوم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۱
از بسکه ز ناکسان رسید آزارم
این شهر همی بناکسان بگذارم
چون باز وفا و مهر تو یاد آرم
من یاد محال ناکسان بردارم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۳
یوسف روئی کز او فغان کرد دلم
چون دست زنان مصریان کرد دلم
ز آغاز ببوسه مهربان کرد دلم
وامروز نشانه غمان کرد دلم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۵
تا همبر من نشسته خاموشم
چون یاد آرم فراق تو بخروشم
از من نرهی که هست چندان هوشم
کان را که بدل خرم بجان نفروشم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۶
تا بنده آن رخان تابنده شدم
همچون سر زلفین تو تابنده شدم
در پیش تو ای نگار تابنده شدم
چون مهر فروزنده و تابنده شدم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۹
بیمارم و ناردان لبت پندارم
در بویه آبی تنت بیمارم
گر آبی و ناردان مرا بسپاری
جان و تن خویشتن بتو بسپارم
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۱
یک بوسه بدادی بمن ای بت افزون
تا دل بردی ز من بدستان و فسون
گر آنکه همی جان طلبی بوسه بیار
کاتش زآهن بآهن آید بیرون
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۲
آن زلف سیه بلای جانست ای جان
جانم ز نهیب او بجانست ای جان
بند و گره شیفتگانست ای جان
در هم شده و شیفته زانست ای جان
قطران تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۴
ای کام دل من و بلای حوران
روی تو می و چشم تو از مخموران
مژگانت همی کین کشد از مهجوران
چون تو ناید نیز بکین از توران