هوش مصنوعی: این شعر از بهار و طبیعت آغاز می‌شود، اما به‌سرعت به موضوع عشق و هجران می‌پردازد. شاعر از درد عاشقی، یاد یار و زیبایی‌های بهشت‌وار او سخن می‌گوید و درمان درد عشق را تنها در دست طبیب عشق می‌داند. در پایان، شعر به ستایش شاه و امید به بخشش او ختم می‌شود.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و اشارات ادبی در این شعر، درک آن را برای کودکان دشوار می‌سازد. این محتوا برای نوجوانان و بزرگسالانی مناسب است که توانایی درک مضامین عاطفی و ادبی را دارند.

شمارهٔ ۶۴

گرفتم نوبهارم دست داد و گشت و بستان ها
ولی بی دوست گلخن ها بود طرف گلستان ها

سماع عاشقان از نغمه قانون عشق آید
چه بگشاید که بر گلها عنادل راست دستانها

عجب نبود گر اطفال چمن سرسبز و خندانند
که همچون دایه ابر از شیر پر کرده است پستان ها

خط و زلف و رخ جانان بهشتی جاودان باشد
اگر گرد سمن زاری بنفشه هست و ریحان ها

اگر مست شرابستی و جویای کبابستی
به کانون درون هست از جگر آماده بریان ها

خیال خواب در شب های هجران توام حاشا
که در رگهای چشمانم بود نشتر زمژگان ها

علاج درد عاشق جز طبیب عشق نشناسد
طبیبان جهان گر جمله پیش آرند درمان ها

درین فصلی که هر خشکیده شاخی در طرب باشد
نیفزاید بجز غم بر دل مسکین پژمان ها

مرا بد خاطری خرم به شیراز و به نوروزش
به طوسم نیست غیر از غم ز گشت باغ و بستان ها

مگر رو بر حرم آرم به شاه محترم آرم
رضا آن شافع فردا کز او شد تازه ایمان ها

شها زآشفتگی آشفته ات دیوانه شد رحمی
زبس لیلا همی جوید چو مجنون در بیابان ها

سرا پا گر خطا باشد به او جای عطا باشد
که اندر مدحت از نظم دری آراست دیوان ها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.