هوش مصنوعی: شاعر در این متن از روزی یاد می‌کند که به منزلی گذر کرد که یار همدمش در آنجا بود. او به عهد و وفای قدیم یارش فکر می‌کند و از دوری او غمگین می‌شود. شاعر با اشک و سوز دل از گذشته‌های خوش یاد می‌کند و آرزو می‌کند که ای کاش یارش بود. او با تسلی دادن به خود می‌گوید که این روزها نیز مانند گذشته خواهد گذشت.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۶٠۴

روزی گذر فتاد مرا از قضای چرخ
برمنزلی که بار بوددر او یار همدمم

یاد آمدم ز عهد و وفای قدیم او
جائیکه او نهاد بصدق و صفا قدم

باریدم آب دیده و گفتم بسوز دل
کایام خرمی شد و آن زمان غم

بیتو چو تون و تنجه نماید بچشم من
گر بگذرم بروضه رضوان و برارم

گر بیتو زندگی بودم مدتی دراز
دانم که در ریاض طرب کمترک چرم

حقا که بنده ابن یمین را در آرزوت
بر عمر مانده از پس تو هست صدندم

اما همی دهد دل خود را تسلیی
کان چون گذشت بگذرد این روز نیز هم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶٠٣
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶٠۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.