هوش مصنوعی: متن حاضر بیانگر شکایت و ناله‌ای از ظلم‌ها و غارت‌های متعدد است که توسط گروه‌های مختلف مانند افشار، قاجار، و روس‌ها بر مردم روا داشته شده است. نویسنده از تالان (غارت و چپاول)‌های متعدد، بی‌عدالتی‌ها، و فشارهای اقتصادی و سیاسی سخن می‌گوید و از فقدان مروت و اسلام واقعی در میان حاکمان گلایه می‌کند. همچنین، به وضعیت آذربایجان تحت فشار دو دولت روس و شیعه اشاره می‌کند و از دخالت قدرت‌های خارجی در منطقه انتقاد می‌کنند.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین پیچیده سیاسی، تاریخی و اجتماعی است و از زبان انتقادی و گاه تلخ استفاده می‌کند که درک آن برای مخاطبان زیر 18 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به خشونت و ظلم‌های تاریخی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶ - خطاب به عالیجاه میرزا بزرگ نوری

عرضه داشت تالان زده قدیم آه ز افشار آه از این قوم آه از آن دم.
اینها همه سهل است. آه از رقم ترجمان و فرمان تالان و محصل قاجار و دادن ناچار امان از چاقو، امان از مقراض، دو سر خواستند، چار سر دادیم، یکی فرمودند دو تا فرستادیم.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد
یغمای اول که در مقدمه امیر خانی ببنگاه اولاد رسول رسید و آخر تابع له علی ذلک.غارت دویم که در مقدمه سپهداری بخانواده احفاد بتول افتاد، اللهم العن العصابه التی دخلت تبریز و نهبت البیت اللبریز من الچاقوهای التند و المقراض‌های التیز.
تالان سیم، که در مقدمه روس می‌ترسم بگویم، منحوس، بکتابخان و کاغذستان و چاقودان، اقل سادات آمد این ها همه کم بود که: تاخت و تاراج چهارم، بفرمان شما و بمحصلی قجر آقا شود؛ تو ایمان داری، اسلام داری مسلمانی کو، مروت کجا؟ زین هر دو نام ماند چو سیمرغ و کیمیا.
هر کس می‌رسد می‌پرسد که سارق هائی که شاهزاده برای نایب السلطنة فرستاد دیدیم، بوقچهائی که وزیر برای قائم مقام فرستاد چه شد؟ بی انصاف بی مروت، من چه جواب دهم. رقم ترجمان را در آرم و چاقوی دو سر از کجا بیارم، بشما پیشکش کنم؟ این دیگه چه خواهشی است، چگونه فرمایشی است؟ مگر من تاجر تفلیسم یا صاحب انگلیس، یا چیزی از جائی شنیده اید و به خطره افتاده اید؟ بلی آن دو سری که شما شنیدید شمشیر بود نه چاقو، و جد من داشت نه خود من. بخدا که این سفر بعد از مرخصی از خدمت شما هیچ چیز دو سر ندیدم، مگر یک بره که یکروز قبل از مصالحه میش ملابخشی ترکمان زائید. بنر ایچ آقاسی و وزیر خارجه هم رسید. دو سر داشت و سه گوش و یک تن. مثل آذربایجان که یک ولایتی است در زیر لگد دو دولت روس و شیعه. از دو گوش مدعی آنجا بودند، روم هم حالا از گوشه دیگر درآمد و مدعی ایروان است. فعز زناه بثالث.
والسلام
تعداد ابیات: ۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵ - قائم مقام به فاضل خان گروسی از خراسان نوشته است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷ - قائم مقام میرزا بزرگ قبل از مصالحه روس نوشته است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.