هوش مصنوعی: متن شامل دو حکایت درباره شیخ است. در اولی، شیخ در پاسخ به درخواست دعا، به بی‌عدالتی در حق عالمان اشاره می‌کند و بیتی را نقل می‌کند. در دومی، شیخ تفاوت بین فقر و گدایی را توضیح می‌دهد و بیان می‌کند که فقر رازی از اسرار الهی است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.

حکایت شمارهٔ ۹۵

روزی یکی از شیخ سؤال کرد کی ای شیخ در حقّ من دعایی کن. بگفت:

وای ای مردم داد زعالم برخاست
جرم او کند و عذر مرا باید خواست
و این بیت بر لفظ مبارک شیخ بسیار رفته است.
شیخ گفت اگر درست شود آنکه از امیرالمؤمنین علی رضی اللّه عنه روایت می‌کنند که او بر مرده پنج تکبیر کرده است در نماز جنازه، ازآن چهار تکبیر بر مرده بوده باشد و پنجم تکبیر بر جملۀ خلق.
روزی یکی در مجلس شیخ برخاسته بود و از مردمان چیزی می‌خواست و می‌گفت من مردی فقیرم. شیخ گفت چنین نباید گفت باید گفت که من مردی گداام برای آنکه فقر سرّیست از سِرّهای حقّ جل جلاله.
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.