هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم دوری معشوق و خاطرات شب گذشته که در کنار او بوده، سخن می‌گوید. او از شراب و مستی شب گذشته یاد می‌کند و اکنون که معشوق نیست، تاریکی و تنهایی را احساس می‌کند. شاعر از شتاب معشوق در ترک او می‌پرسد و بیان می‌کند که هنوز تحت تأثیر مستی شب گذشته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و اشاره به مصرف شراب و مستی است که برای مخاطبان زیر 16 سال مناسب نیست.

شمارهٔ ۲۵۰

بیاور ای بت ساقی شراب دوشینه
بزن برآتشم امروز آب دوشینه

چه عزم بود که دیشب برفتی از بر ما
چه بود راست بگو آن شتاب دوشینه

کجا به خواب رود بی تو چشم من امشب
که در کنار تو خوش بود خواب دوشینه

هزار شمع نهادیم و خانه تاریک است
چو نور می ندهد ماهتاب دوشینه

همان سرشک و همان دل بجاست تا دانی
که حاضر است شراب و کباب دوشینه

غلام خویشتنم خوانده ای به مستی دوش
سرم ز چرخ گذشت از خطاب دوشینه

مده شراب به ما امشب ای ندیم که ما
هنوز بی خبریم از شراب دوشینه

معاشران همه هشیار گشته اند و جلال
هنوز بی خود و مست و خراب دوشینه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.