هوش مصنوعی: این شعر از حزین لاهیجی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی عشق، رنج، و جستجوی معنا در زندگی است. شاعر از تصاویر قدرتمندی مانند خورشید قیامت، آیینه‌ی تیغ، خاکستر افلاک، و دریای خونخواری استفاده می‌کند تا احساسات خود را درباره‌ی ناامیدی، غرور، و عشق نشان دهد. او همچنین به مفاهیمی مانند غیرت، رنج، و آزادی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'دریای خونخواری' یا 'خنجر' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۳۵

ز خورشید قیامت گر کنم بالین سر خود را
نسازد مستی من خشک، دامان تر خود را

اگر آیینهٔ تیغم، برون از زنگ می آمد
به این گردن فرازان، می نمودم جوهر خود را

فروغ من در این ظلمت سرا روشن نمی گردد
که در خاکستر افلاک، دارم اخگر خود را

زلال غیرت از سرچشمهٔ حیوان بود خوش تر
ز خون گرم خود سیراب کردم خنجر خود را

تن سختی کشم پهلوی راحت برنمی دارد
شرارآسا اگر از سنگ سازم بستر خود را

دمی گر آستین از دیده پرشور بردارم
ز اشکم کشتی افلاک بازد لنگر خود را

کتاب هفت ملت بود بر طاق فراموشی
من آن روزیکه رهن باده کردم دفتر خود را

دل شوریده از سیر گلستان تنگتر گردد
خوشا بلبل که ریزد در قفس بال و پرخود را

دل ازگرد کدورت صاف کن با صیقل آهی
که این آیینه دارد در بغل، روشنگر خود را

حزین افتاده ام از عشق در دریای خونخواری
که با چنگال شیر مست می خارم سرخود را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.