هوش مصنوعی: در این متن، عزازیل (شیطان) با فردی به نام میر راد صحبت می‌کند و اعتراف می‌کند که او را از خواب بیدار کرده تا از انجام کارهای نیک مانند نماز و ذکر بازدارد. عزازیل خود را حسود و مکار معرفی می‌کند و هدفش را گمراه کردن فرد از راه درست بیان می‌کند. در ادامه، میر راد به عزازیل پاسخ می‌دهد و او را به دلیل رفتارش سرزنش می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه دارد. همچنین، گفت‌وگوی نمادین بین عزازیل و میر راد ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده و نامفهوم باشد.

بخش ۷۵ - تتمهٔ اقرار ابلیس به معاویه مکر خود را

پس عَزازیلَش بِگُفت ای میرِ راد
مَکْرِ خود اَنْدَر میان باید نَهاد

گَر نمازت فَوْت می‌شُد آن زمان
می‌زَدی از دَردِ دلْ آه و فَغان

آن تَأسُّف، وان فَغان و آن نیاز
دَرگُذشتی از دو صد ذِکْر و نماز

من تو را بیدار کردم از نِهیب
تا نَسوزانَد چُنان آهی حِجاب

تا چُنان آهی نباشد مَر تو را
تا بِدان راهی نباشد مَر تو را

من حَسودم، از حَسَد کردم چُنین
من عَدوَّم، کارِ من مَکْر است و کین

گفت اکنون راست گفتی، صادقی
از تو این آید، تو این را لایقی

عنکبوتی تو، مگس داری شِکار
من نِیَم ای سگ مگس، زَحمَت مَیار

بازِ اِسْپیدَم، شکارم شَهْ کُند
عنکبوتی کِی به گِردِ ما تَنَد؟

رو مگس می‌گیر تا توانی، هَلا
سویِ دوغی زن مگس‌ها را صَلا

وَرْ بِخوانی تو به سویِ اَنْگَبین
هم دروغ و دوغ باشد آن یَقین

تو مرا بیدار کردی، خواب بود
تو نِمودی کَشتی، آن گرداب بود

تو مرا در خیر زان می‌خوانْدی
تا مرا از خیرِ بهتر رانْدی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۴ - فضیلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت
گوهر بعدی:بخش ۷۶ - فوت شدن دزد بواز دادن آن شخص صاحب‌خانه را کی نزدیک آمده بود کی دزد را دریابد و بگیرد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.