هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و تغزلی است که در آن شاعر از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند مگس و شکر، شیر مادر و مال پدر، و بازی طفلان، احساسات خود را بیان می‌کند. شاعر همچنین از مفاهیمی مانند ادب، شوخ‌طبعی، و دعا در سحرگاه استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و تصاویر شاعرانه پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند غمزه و شوخ‌طبعی معلم و شاگرد نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۵۹۳

می خورد خونم به شوخی شاد و خندان آن پسر
شیر مادر می خورد پنداری و مال پدر

تا معلم غمزه اش باشد که آموزد ادب
جون ز شاگردست بسیاری معلم شوختر

بازی طفلان به خاک آمد شوم خاک رهش
تا کند بازی کنان بر خاک راه خود گذر

چون به نیرش جان دهم سازید مرغی از گلم
تا زند بر جای تیر اولم نبر دگر

ای مگس دور از لب یارم چور تار عنکبوت
چون روی آنجا شکر خوردن مرا با خود ببر

سحر اگر دانستمی خود را مگس میساختم
مینشستم بر لبش گستاخ و میخوردم شکر

از در خلوت چو دید آن زلف و آن عارض کمال
در دعا پیچید چون شب بود نزدیک سحر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.