هوش مصنوعی:
متن درباره فردی مست و خودرأی است که در کشمیر زندگی میکرد و دائماً در حال میخوارهگی و مطربی بود. او از غذای معمولی دوری میکرد و بیشتر از نوشیدنیهای الکلی تغذیه مینمود. سرانجام، در یک شب، نفسش قطع شد و یارانش پس از مرگ او، جگر و دل سیاهش را یافتند. متن به چندین مورد مشابه اشاره میکند که افراد به دلیل مصرف شراب ناگهان نابود شدهاند.
رده سنی:
18+
متن شامل موضوعات مرتبط با مصرف الکل و پیامدهای منفی آن است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد. همچنین، زبان و مفاهیم بهکاررفته در متن ممکن است برای کودکان و نوجوانان قابلدرک نباشد.
بخش ۳۰ - حکایت
سرآشفته ای مستِ خود رای بود
که در کشمرش پیش از این جای بود
سحرخواره ای شب نشین روز مست
می و مطربی را شده زیر دست
مُدام او ز آتش غذا ساخته
ز آب منی خود بپرداخته
نمیخورد بی چاره از هر ابا
بود کم تر از چمچمه ای شوربا
نه شربت چشیدی نه خوردی طعام
سراسیمه بودی مدام از مدام
شبی در برش آن سزای هجا
نفس منقطع شد ازو بر فجا
برآورد مطرب غریو و غرنگ
که راه نفس شد برین ترک تنگ
دویدند یاران او بر سرش
فروبسته دیدند دم در برش
رئیس ده و کدخدایان به هم
هراسان که گردند از آن متّهم
جگرگاه بی چاره بگشافتند
جگر، پوده و دل، سیه یافتند
چنین چند کس دیده ام کز شراب
فرورفت ناگه خراب و یباب
که در کشمرش پیش از این جای بود
سحرخواره ای شب نشین روز مست
می و مطربی را شده زیر دست
مُدام او ز آتش غذا ساخته
ز آب منی خود بپرداخته
نمیخورد بی چاره از هر ابا
بود کم تر از چمچمه ای شوربا
نه شربت چشیدی نه خوردی طعام
سراسیمه بودی مدام از مدام
شبی در برش آن سزای هجا
نفس منقطع شد ازو بر فجا
برآورد مطرب غریو و غرنگ
که راه نفس شد برین ترک تنگ
دویدند یاران او بر سرش
فروبسته دیدند دم در برش
رئیس ده و کدخدایان به هم
هراسان که گردند از آن متّهم
جگرگاه بی چاره بگشافتند
جگر، پوده و دل، سیه یافتند
چنین چند کس دیده ام کز شراب
فرورفت ناگه خراب و یباب
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۲۹ - سخا به مستی
گوهر بعدی:بخش ۳۱ - حفظ اعتدال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.