هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌باختگی خود سخن می‌گوید و از تأثیر عمیق معشوق بر روح و روان خود می‌نالد. او از بی‌تابی و بی‌صبری خود در عشق، افسانه‌شدن داستان عشقش در شهر، و ناتوانی در کنار گذاشتن این احساس می‌گوید. شاعر از معشوق می‌خواهد که مانند گذشته به او مهر بورزد و راهی برای وصال بگشاید. همچنین، او از رقیب ناخواسته و وضعیت دشوار خود شکایت دارد و در پایان، با امیدواری از صبر و تلاش برای رسیدن به مراد دل سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه‌ای است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. محتوای عاطفی و عمیق شعر نیز بیشتر مناسب مخاطبان با درک بالاتر از احساسات و روابط انسانی است.

شمارهٔ ۷۰۸

ای لبت عقلم به غارت داده دوش
وی دو چشم مستت از من برده هوش

تاختن کردی چو یاغی بر سرم
در چریک صبرم افکندی خروش

نا شکیبایی و بی صبری ببرد
از سر رازی که ما را بود دوش

عشق ما در گرد شهر افسانه شد
هرگز این دریا بننشیند ز جوش

جز مگر آنچ از تو می گویند و بس
کفر و دینم در نمی آید به گوش

مهربان یارا دریغا گر دمی
راه بر ما گیریی‌ امشب چو دوش

تا به کام دل دمادم کردمی
بر جمالت یک صراحی باده نوش

کاشکی باری جوانمردی کند
ترک ما گیرد رقیب زن فروش

زین کمندم روی استخلاص نیست
کز قدم رفتم درین گل تا به دوش

هم رجا واثق نزاری صبر کن
تا مراد دل بدست آری بکوش

زاریی می کن که شیر اندک دهد
مادر مشفق به فرزند خموش‌
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.