هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دوری از معشوق و رنج‌های عاشقانه می‌گوید. او از مدعیان و سختی‌های عشق شکایت می‌کند و آرزوی وصال و دیدار معشوق را دارد. همچنین، به نقش صبر و سکوت در برابر این رنج‌ها اشاره می‌کند و در نهایت، به نوشیدن شراب و گذراندن لحظات خوش با یار عزیز دعوت می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن شامل مضامین عاشقانه پیچیده، اشاره به شراب‌خواری و مفاهیم عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و صبر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۰۲

ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش
شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش

به روزگار شبی دیگر اتفاق افتد
که پای بوس تو حاصل کنیم و دست آغوش

بر آتش جگرم ریز یک دم آب وصال
کز اندرون وجودم به سر برآمد جوش

قبا مکن چو گریبان غنچه پرده ی من
که همچو بلبل مستم در آوری به خروش

غم تو هرچه درآیم که با تو برگویم
شکیب می نهد انگشت بر لبم که خموش

چه باک اگر ز پسم مدعی جفا گوید
منت به پیش برم چون غلام حلقه به گوش

بیا که عمر گرامی برفت یار عزیز
مکن سعادت امشب مده ز دست چو دوش

بیار باده صافی که با تو در رمضان
فرو برد به صفا صوفی مرقع پوش

نخست خود بخور آن گه به دوست کامی پر
بده به دست نزاری و بر فلک زن دوش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.