هوش مصنوعی: 
                                این شعر عرفانی از حافظ یا شاعری مشابه، به موضوعاتی مانند عشق، ملامت، تسلیم، و رهایی از تعلقات دنیوی میپردازد. شاعر از مخاطبان میخواهد که از دنیای مادی و مدعیان دوری کنند، به عشق الهی روی آورند، و با اخلاص و وفا زندگی کنند. همچنین، اشارهای به قیامت و محاکمه دارد و تأکید میکند که باید از خودگذشتگی کرد و به ملاقات حق رسید.
                                
                                                                رده سنی: 
                                16+
                                مفاهیم عمیق عرفانی و دینی در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به مسائل فلسفی و وجودی نیاز به درک بالاتری از زندگی دارد.
                            
                        شمارهٔ ۵۹۱
                                                                                                                                            
                                                                            ما را به سرِ کویِ خرابات برآرید
                                        
این کارِ مهم تر ز مهمّات بر آرید
                                                                                                                                                                                    
گو مدّعیان از سرِ تشنیع و شماتت
شوری ز میان خانۀ طامات بر آرید
                                                                                                                                                                                    
این پیرِ ملامت زده را سلسله در حلق
خلقی ز پی اش گردِ محلّات بر آرید
                                                                                                                                                                                    
و آن گه به سرِ دارانا الحق چو حسینش
بر موجبِ محضر به سجلّات بر آرید
                                                                                                                                                                                    
امروز ملامت که چنین منکر عشقید
فردای قیامت همه هیهات برآرید
                                                                                                                                                                                    
ای بی خبران تا به درآیید ز خلقی
یک سر به خدا دستِ مناجات برآرید
                                                                                                                                                                                    
گردن مکشید از لگدِ عشق به تسلیم
وز چاهِ طبیعت سرِ مافات برآرید
                                                                                                                                                                                    
از اهلِ هُدا عذرِ محاکات بخواهید
و آن گه سرِ همّت به سماوات برآرید
                                                                                                                                                                                    
پایی به وفا در رهِ اخلاص بکوبید
دستی به صفا گردِ موالات برآرید
                                                                                                                                                                                    
از خود به درآیید و ملاقات ببینید
تسلیم بباشید و مرادات برآرید
                                                                                                                                                                                    
دست از من و ما و خودیِ خویش بدارید
دود از هبل و برهمن و لات برآرید
                                                                                                                                                                                    
یا بر گهرِ سفتۀ من عیب مگیرید
یا زین دُرر را ز بحرِ مجابات برآرید
                                                                                                                                                                                    
گر پندِ نزاری بنیوشید سرِ فخر
از ذروۀ گردون به مباهات برآرید
                                                                                                                                    
                                                            این کارِ مهم تر ز مهمّات بر آرید
گو مدّعیان از سرِ تشنیع و شماتت
شوری ز میان خانۀ طامات بر آرید
این پیرِ ملامت زده را سلسله در حلق
خلقی ز پی اش گردِ محلّات بر آرید
و آن گه به سرِ دارانا الحق چو حسینش
بر موجبِ محضر به سجلّات بر آرید
امروز ملامت که چنین منکر عشقید
فردای قیامت همه هیهات برآرید
ای بی خبران تا به درآیید ز خلقی
یک سر به خدا دستِ مناجات برآرید
گردن مکشید از لگدِ عشق به تسلیم
وز چاهِ طبیعت سرِ مافات برآرید
از اهلِ هُدا عذرِ محاکات بخواهید
و آن گه سرِ همّت به سماوات برآرید
پایی به وفا در رهِ اخلاص بکوبید
دستی به صفا گردِ موالات برآرید
از خود به درآیید و ملاقات ببینید
تسلیم بباشید و مرادات برآرید
دست از من و ما و خودیِ خویش بدارید
دود از هبل و برهمن و لات برآرید
یا بر گهرِ سفتۀ من عیب مگیرید
یا زین دُرر را ز بحرِ مجابات برآرید
گر پندِ نزاری بنیوشید سرِ فخر
از ذروۀ گردون به مباهات برآرید
                                    وزن:  مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
                                
                                                                                        
                                    قالب:  غزل
                                
                                                                                        
                                    تعداد ابیات:  ۱۳                                
                            
                                                            
                            
                                                        
                            
                                این گوهر را بشنوید
                            
                            
                                                        این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
                            گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۰
                        
                    
                                                    
                        
                            گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۲
                        
                    
                                
            
                            نظرها و حاشیه ها
                        
                        
                        شما نخستین حاشیه را بنویسید.
                                                                     
                                         
                                         
                                         
                                         
                         
                        