هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند عشق، مستی، بهار، طبیعت و عرفان می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های طبیعت و لذت‌های زندگی سخن می‌گوید و به مخاطب توصیه می‌کند که از لحظات زندگی لذت ببرد و به عشق و مستی معنوی روی آورد. همچنین، در برخی ابیات به مفاهیم عرفانی و انتقاد از جهل و بت‌پرستی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۴۹

جماد بی خبرست از خروشِ بلبلِ مست
به باغ باده خورد هر که را حیاتی هست

ز عیش بهره ندارد کسی که وقتِ بهار
به پایِ گل نگرفته ست جامِ باده به دست

خوش آن خورد که به شب خیزد و به گه خفتد
نه آن که روز برآید ز خواب باز نشست

صبوح سنّتِ اهلِ دل است خاصه چنان
که آفتاب بر آید فرو شود سرمست

شکستِ ما مکن ای عاقل آبگینۀ خود
ز سنگِ عشق نگهدار کانِ ما بشکست

بیار ساقیِ مجلس که زهر نوش کنیم
که انگبین بود از دستِ تیره روی کبست

یکی دو پایه فرود آی و عارفان را بین
بلی بگفته و برکف گرفته جامِ الست

نزاریا نظر از بودِ خویشتن بردار
به قبله معتقدی پس به جهل بت مپرست

تو مردِ لاف نیی هر درخت را نرسد
که هم چو سرو بلندی کند به قامتِ پست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.