هوش مصنوعی: شاعر از فراق یار خود می‌نالد و درد دوری و اندوه ناشی از آن را بیان می‌کند. او از خاطرات یار و تأثیر عمیق او بر روح و روان خود سخن می‌گوید و با تصاویر شاعرانه، غم و اندوه خود را به تصویر می‌کشد. شاعر همچنین به صبر و تحمل در برابر این مصیبت اشاره می‌کند و امیدوار است که روزی دوباره به وصال یار برسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شاعرانه ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۴۳

یارم برفت و از منِ دل خسته برشکست
یاری چنان دریغ که بگذاشتم ز دست

حیف است دست باز گرفتن ز مهربان
خاصه چه مهربان بتِ خوش باشِ خوش نشست

یک دم خیالِ او ز دو چشمم نمی رود
زیرا تمام مستم از آن چشمِ نیم مست

گر گویمش دمی ز نظر رفته هست نیست
ورگویم از غمش دلم آزرده نیست هست

هم چون زمین تحمّلِ بارِ غمش کنم
تا آسمان شود به قیامت چو خاک پست

بر ما قیامت آمد و بگذشت و منتظر
دیریست تا به موعدِ خلدست پای بست

ای باز از زبانِ فلان گوی با فلان
گر هیچ یادت آید از صحبتِ الست

باز آ که در فراقِ تو زان ها که دیده ای
شوریده تر شده ست نزاریِ می پرست

ورنه جواب ده که به ما در سلوکِ عشق
آن کس رسد که کلّی از خویشتن برست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.