هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از نیاز شدید خود به معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که دوری از معشوق مانند شبی طولانی و بی‌خواب است. او از امید و عشق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها معشوق اسرار قلبش را می‌داند. شاعر وفاداری و فداکاری را ستایش می‌کند و از عشق و جوانی به نیکی یاد می‌کند. در نهایت، او به قدرت خداوند در حل مشکلات اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۳۷

به دیدار توام چندان نیازست
که شرحش چون شبِ هجران درازست

دگر خوابم نمی گیرد که تا روز
همه شب چشمم از اندیشه بازست

نیازم در نمی گیرد همانا
درِ امّید مشتاقان فرازست

تو می دانی و من اسرار معلوم
کسی دیگر نداند کاین چه رازست

وفا می کن که جانِ اهل معنی
فدایِ راهِ یارِ پاک بازست

بناز از کام رانی بر جوانی
که بر ماهت به خوبی جای نازست

مرا بر صبر تلقین می کند عقل
ولیکن عشق می گوید مجازست

برآید کارها بی سعی مخلوق
نیاز بی دلان با بی نیازست

ز مولا استعانت کن نزاری
که در هر حال مولا کارسازست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.