هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقانه است که در آن شاعر از وعده‌های بی‌پایه، دوری از معشوق، و دردهای عشق شکایت می‌کند. او از چشم بد و ابروی تلخ معشوق می‌ترسد و درخواست درمان درد خود را دارد. همچنین، شاعر به مخاطبان کوته‌بین هشدار می‌دهد که بلای عقل، بلندپروازی است و عشق مانند کمندی در گلو است. در نهایت، او از دوستان می‌خواهد که به جای موعظه، حدیث عشق بگویند، زیرا تمام وجودش در بند بلای قامت معشوق است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و دوری از معشوق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۱۳

خلاف وعده کردن ناپسندست
ببین کز وعده ی وصلِ تو چندست

مده دشنام ناخوش بوسه ای ده
چه زهرم می دهی آنجا که قندست؟

بترس از چشم شور و ابروی تلخ
که از نامحرمان بیم گزندست

به آتش برفشان گه گه سپندی
که دفع چشم بد دود سپندست

علاجِ دردِ بی آرامِ من کُن
ببخشا بر دلی کو دردمندست

به کوته دیده گویید ای مشنّع
بلای عقل بالای بلندست

مرا گویی مرو دنباله ی عشق
نمیدانی که در حلقم کمندست

خطیب از دوستانم گو حدیثی
کرا پروای چندین وعظ و پندست

که در بند بلای قامت دوست
همه عضو نزاری بند بندست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.