هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عناصر طبیعت مانند سرو و بستان برای توصیف معشوق استفاده می‌کند. شاعر از زیبایی‌های معشوق، تأثیر عمیق او بر خود و دیگران، و آشفتگی‌های ناشی از عشق سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند کفر و اسلام، قیامت، و حیات ابدی نیز در آن مطرح شده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۱۳۲

سرو کشمر که سمر گشت ز بستان برخاست
سرو سیمین بر ما از چمن جان برخاست

این چه روی است که از گوشه برقع بنمود
که قیامت ز نهاد من حیران برخاست

خط سبزش نگرید آمده در گرد لبش
اینک آن خضر که از چشمه حیوان برخاست

در میان آمد و بنشست و چو بیرون شد باز
این همه فتنه از آن سرو خرامان برخاست

کفر و اسلام به هم بر زد و کی بنشیند
رستخیزی که از آن زلف پریشان برخاست

دلبرا ذره به خورشید کند میل و مرا
طمع وصل تو در سر ز پی آن برخاست

من اگر سر برود با تو به سر خواهم برد
تا نگویند به عجز از سر پیمان برخاست

نتوان از سر پیمان تو برخاست ولیک
از سر جان به تمنای تو بتوان برخاست

ذره ای مهر تو در جان نزاری بنشست
این همه ولوله از خلق قهستان برخاست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.