هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد دل و عشق نافرجام خود سخن می‌گوید. او از معشوق زیبا می‌خواهد که به حالش ترحم کند و از جور و ستم دوری نماید. همچنین، شاعر به نصیحت معشوق می‌پردازد و از او می‌خواهد که با بی‌توجهی، دل عاشق را نیازارد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و نافرجامی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۰

گر هیچ دلی داری دریاب دل مارا
حال دل این بی دل میپسند چنین یارا

جان نیست چنین کاسد کردیم بسی سودا
هم نیز رهی باید بیرون شوِ سودا را

گر عاشق بی چاره از جور نمی نالد
هم مرحمتی باید معشوقه ی زیبا را

هیهات که مظلومی در دامنت آویزد
امروز کند عاقل اندیشه ی فردا را

گر یاد کنی از من هم حیف بود بر تو
از وصل سخن گفتن کو زهره و کو یارا

ای گل بن باغ من از من دو سخن بشنو
یک بار نصیحت کن آن سرکش رعنا را

گو بیش نزاری را شاید که نرنجانی
گر سر ننهادستم آن بی سر و بی پا را
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.