هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از رنج‌های عشق و انتظار کشیدن برای دیدار معشوق می‌نالد، اما با این وجود، هرگز از عشق او خسته نمی‌شود و وفاداری خود را حفظ می‌کند. شاعر امیدوار است که روزی بتواند به معشوق برسد و از رنج دوری رهایی یابد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸

چو به ترک تاز بردی دل مستمند ما را
به کمینه بنده ی خود به از این نگر خدا را

اگر از سر عنایت به چو من نیاز مندی
نظری کنی به رحمت چه زیان کند شما را

وگرت به خواب بینم نکنم دگر شکایت
طمع وصال کردن به چه زهره و چه یارا

تو چو غنچه زیر چادر به هزار ناز خفته
من منتظر همه شب مترصدم صبا را

مشنو که از تو هرگز به جفا ملول گردم
قدمی ندارد آن کو نبرد به سر وفا را

من از این قضای مبرم نرهم به زندگانی
چه کند کسی که گردن بنهد چو من قضا را

مگرم شود میسر ز کنار تو میانی
به خدا که از نزاری نکنی کرانه یارا
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.