هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد هجران و انتظار معشوق مینالد. او با تصاویری مانند خار در چشم و ماههای کنعانی بر دیوار، رنج خود را بیان میکند. با وجود آزارهای فراوان، وفور انتظار باعث گریهاش شده است. شاعر امیدوار است که معشوق به دادش برسد. او همچنین اشاره میکند که تیر بیم از طعن مردم برایش مهم نیست، زیرا مردم پاکطینت هستند. در نهایت، شاعر تفاوتی بین آمدن و نیامدن معشوق نمیبیند، فقط میخواهد که نامش در دل معشوق باقی بماند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آنها به بلوغ عاطفی و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شماره ۷
ای گل رویت بود مژگان به چشمم خارها
صد ماه کنعانی برم چون نقش بر دیوارها
احوال آزار مرا پرسیده بودی از کرم
سهل است با هجر تو بر جان سختی آزارها
لیک از وفور انتظار، شد چشم گریانم چهار
شاید کند آن غمگسار، غم خواری بیمارها
نا آمدن را تیر بیم از طعن مردم وجه نیست
هستند صافی طینتان عاری ز عیب و عارها
نبود تفاوت پیش من از نامدن تا آمدن
این بس که خالد در دلت باری گذشت از بارها
صد ماه کنعانی برم چون نقش بر دیوارها
احوال آزار مرا پرسیده بودی از کرم
سهل است با هجر تو بر جان سختی آزارها
لیک از وفور انتظار، شد چشم گریانم چهار
شاید کند آن غمگسار، غم خواری بیمارها
نا آمدن را تیر بیم از طعن مردم وجه نیست
هستند صافی طینتان عاری ز عیب و عارها
نبود تفاوت پیش من از نامدن تا آمدن
این بس که خالد در دلت باری گذشت از بارها
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شماره ۶
گوهر بعدی:غزل شماره ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.