هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از غم و اندوه، عشق ناکام، و تنهایی است. شاعر از طبیعت و عناصر آن مانند ابر، باران، بلبل، و صحرا برای توصیف حال درونی خود استفاده می‌کند. همچنین، او از بی‌وفایی و ملامت دیگران شکایت دارد و آرزو می‌کند که اصلاً وجود نداشت. در نهایت، شاعر به عشق و جمال معشوق اشاره می‌کند و از تأثیرات آن بر زندگی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند عشق ناکام، اندوه، و تنهایی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۳۸۹

ابر بهار باران، وین چشم خونفشان هم
بلبل به باغ نالان، عاشق به صد فغان هم

صحرا و بوستان خوش، وین جان زار مانده
ناسایدی به صحرا، در باغ و بوستان هم

باز آ که شهر بی تو تاریک و تیره باشد
در شهر بی تو نتوان، والله که در جهان هم

نامم نشانه ای شد در تهمت ملامت
ای کاشکی نبودی نام من و نشان هم

این است مردن من، ای خیره کش، که هستی
ز آب حیات خوشتر، وز عمر جاودان هم

خواهی به دیده بنشین، خواهی به سینه جا کن
سلطان هر دو ملکی، این زان تست و آن هم

گفتی « به حجت خط شد ملک من دل تو»
گر راست پرسی از من، جانان تویی و جان هم

صد منت از تو بر من کز دولت جمالت
بدنام شهر گشتم، رسوای مردمان هم

شد نرخ بنده خسرو از چشم تو نگاهی
گر این قدر نیرزد، بنده به رایگان هم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.