هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دلتنگی سخن میگوید و از رنجهای عاشقی مینالد. او از چشمان معشوق که مانند ساقی خونریز است و از اشکهای بیپایان خود یاد میکند. همچنین، از تسلیمپذیری دل در برابر عشق و سوگندهای بیثمر آن صحبت میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
شمارهٔ ۸۶۸
هر شب دلم ز دست خیالت زبون شود
تا حال من به عاقبت کار چون شود
خونریز گشت مردم چشمت چو ساقیی
کز دست وی قرابه می سرنگون شود
باران اشک خانه چشمم خراب کرد
دستم هنوز زیر زنخدان ستون شود
تا با کمال حسن چو ماهی برآمدی
هر شب به چرخ کاهش من بر فزون شود
یک ره اگر چو کبک خرامی به سوی باغ
گر کبک بیندت به تگ پا برون شود
دل را بسوختی و هنوز از برای تو
سوگند می خورد که به آتش درون شود
یکبارگی خیال تو ما را زبون گرفت
زینگونه کس چگونه کسی را زبون شود؟
تا حال من به عاقبت کار چون شود
خونریز گشت مردم چشمت چو ساقیی
کز دست وی قرابه می سرنگون شود
باران اشک خانه چشمم خراب کرد
دستم هنوز زیر زنخدان ستون شود
تا با کمال حسن چو ماهی برآمدی
هر شب به چرخ کاهش من بر فزون شود
یک ره اگر چو کبک خرامی به سوی باغ
گر کبک بیندت به تگ پا برون شود
دل را بسوختی و هنوز از برای تو
سوگند می خورد که به آتش درون شود
یکبارگی خیال تو ما را زبون گرفت
زینگونه کس چگونه کسی را زبون شود؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.