هوش مصنوعی:
این شعر یکی از آخرین سرودههای شاعر است که در زندان اوین و در دیماه 1352 خطاب به فرزندش «دامون» سروده شده است. شاعر در این شعر از گرمای خون در رگها، معنای زندگی، همبستگی با مردم، رنجهایشان و عشق به آزادی میگوید. او اشاره میکند که در کنار مردم و همرزمانش (عموهای دامون) یک فدایی بوده و بهترین هدیهاش به فرزندش، جان خود و آزادی ایران است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین سیاسی، اشاره به زندان و مبارزه است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفهوم فداکاری و عمق احساسات بیانشده نیاز به بلوغ فکری دارد.
دامون ۴
این شعر با توجه به متن آن ، یکی از آخرین سروده های شاعر و خطاب به فرزندش "دامون" است که در دی ماه ۱۳۵۲ و به هنگام حبس در سلول شماره ۱ زندان اوین ، رقم خورده است . از کتاب "خسته تر از همیشه" به کوشش کاوه گوهرین
برفِ کوهستان
گرما داشت
خون ِ ما
در رگ هامان می جوشید ،
زندگی معنا داشت ...
دامونم !
جنگلی ِ کوچک من
دستِ ما
با دستِ مردم
گل می داد
دستِ ما
بی دستِ مردم
ویران می شد
قلبِ ما
از رنج ِ مردم
غمگین می شد
عشق ما ،
با مردم معنی داشت ...
صف به صف سرنیزه ،
صف به صف دشمن
امّا
با عموهای تو ، ما یک فدایی بودیم ...
*
تا که ایران تو آزاد شود :
بهترین هدیه ی ما
جان ِ ما
بهترین هدیه برای تو دامون !
آزادی ...
برفِ کوهستان
گرما داشت
خون ِ ما
در رگ هامان می جوشید ،
زندگی معنا داشت ...
دامونم !
جنگلی ِ کوچک من
دستِ ما
با دستِ مردم
گل می داد
دستِ ما
بی دستِ مردم
ویران می شد
قلبِ ما
از رنج ِ مردم
غمگین می شد
عشق ما ،
با مردم معنی داشت ...
صف به صف سرنیزه ،
صف به صف دشمن
امّا
با عموهای تو ، ما یک فدایی بودیم ...
*
تا که ایران تو آزاد شود :
بهترین هدیه ی ما
جان ِ ما
بهترین هدیه برای تو دامون !
آزادی ...
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:دامون ۳
گوهر بعدی:هیمه ...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.