هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق و رنج‌های عاشقانه می‌گوید. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و دردهایش را بشنود. شاعر از بی‌قراری عشق، رنج‌های ناشی از آن، و تأثیرات عمیق عشق بر جان عاشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۴۹۷

یک خنده بزن، زان لب لعل شکرآلود
بر عاشق مسکین که رخ از خون تر آلود

یک شب ز برای دل من محرم من باش
بشنو ز دلم چند حدیث جگر آلود

مانا که بپرسی ز دل من که چه کردی؟
در کوی تو کز خون همه دیوار و در آلود

جانها که گرفتار لبت گشت چه دانی؟
پرواز مجو از مگسان شکر آلود

عاشق که بمیرد ز رخ زرد چه خیزد؟
عشق است دروغش که مسی را به زر آلود

نزل غم تو باد حرامم به فراغت
گر چشم دلم هیچ گه از خواب و خور آلود

آسوده به خاک درت، اینک سر خسرو
زان صندل راحت که برین درد سر آلود
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.