هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و نبود معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که حتی در مکان‌های مقدس نیز آرامش ندارد. او از غمزه‌های بی‌رحم معشوق و دل شکسته خود می‌گوید و اشاره می‌کند که عشق حقیقی فراتر از بوی خوش و ظواهر است. همچنین، شاعر به رهایی دل از بندهای دنیوی و تسلیم شدن در برابر فتنه‌ها و بلاها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۸۵

شب نیست کز تو بر سر هر کو نفیر نیست
و اندیشه تو در دل برنا و پیر نیست

صد سر فدای پای تو باد، ار چه در حرم
تو می روی و خون کست پایگیر نیست

بی رحم وار چند زنی غمزه بر دلم
وه کاین دل است آخر و آماج تیر نیست

عطار، گو ببند کان را که من ز دوست
بویی شنیده ام که به مشک و عبیر نیست

ای آنکه کوشش از پی سامان من کنی
بگذار کاین خرابه عمارت پذیر نیست

زلف بتان به گردن شیران نهد کمند
آزاد آن دلی که بدین بند اسیر نیست

در فتنه و بلا چه کند، گر نه اوفتد
خسرو کش از نظاره خوبان گزیر نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.