هوش مصنوعی:
این شعر به بیان درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از معشوق میپردازد. شاعر از ستمهای معشوق، بیوفایی او و رنجهای عشق شکایت میکند و با تصاویر شاعرانه مانند گریه خونین، دل سوخته و مرغ گرفتار، احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی بالا، فهم آن را برای سنین پایین دشوار میکند.
غزل شمارهٔ ۶۹۳۵
دایم ستیزه با دل افگار می کنی
با لشکر شکسته چه پیکار می کنی؟
ای وای اگر به گریه خونین برون دهم
خونی که در دلم تو ستمکار می کنی
با این حلاوتی که دل عالم از تو سوخت
استادگی به شربت بیمار می کنی
شرمنده نیستی که به این دستگاه حسن
دل می بری ز مردم و انکار می کنی؟
این جلوه ای که من ز تو بی باک دیده ام
بر سرو، طوق فاخته زنار می کنی
یوسف به خانه روی ز بازار می کند
هرگه ز خانه روی به بازار می کنی
گر بگذری به سرو و صنوبر، ز بار دل
در جلوه نخست سبکبار می کنی
گردی کز او بلند شود آه حسرت است
بر هر گل زمین که تو رفتار می کنی
چشم بدت مباد، که با چشم نیمخواب
بر خلق ناز دولت بیدار می کنی
زین آب خوشگوار شود تشنگی زیاد
ورنه علاج تشنه دیدار می کنی
گل بر در قفس زن و در چشم دام خاک
رحمی اگر به مرغ گرفتار می کنی
یک روز اگر کند ز تو آیینه، رونهان
رحمی به حال تشنه دیدار می کنی
رنگ شکسته را به زبان احتیاج نیست
صائب عبث چه درد خود اظهار می کنی؟
با لشکر شکسته چه پیکار می کنی؟
ای وای اگر به گریه خونین برون دهم
خونی که در دلم تو ستمکار می کنی
با این حلاوتی که دل عالم از تو سوخت
استادگی به شربت بیمار می کنی
شرمنده نیستی که به این دستگاه حسن
دل می بری ز مردم و انکار می کنی؟
این جلوه ای که من ز تو بی باک دیده ام
بر سرو، طوق فاخته زنار می کنی
یوسف به خانه روی ز بازار می کند
هرگه ز خانه روی به بازار می کنی
گر بگذری به سرو و صنوبر، ز بار دل
در جلوه نخست سبکبار می کنی
گردی کز او بلند شود آه حسرت است
بر هر گل زمین که تو رفتار می کنی
چشم بدت مباد، که با چشم نیمخواب
بر خلق ناز دولت بیدار می کنی
زین آب خوشگوار شود تشنگی زیاد
ورنه علاج تشنه دیدار می کنی
گل بر در قفس زن و در چشم دام خاک
رحمی اگر به مرغ گرفتار می کنی
یک روز اگر کند ز تو آیینه، رونهان
رحمی به حال تشنه دیدار می کنی
رنگ شکسته را به زبان احتیاج نیست
صائب عبث چه درد خود اظهار می کنی؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.