هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره آرزوهای برآورده نشده، درد هجران و سختی‌های زندگی است. شاعر از تشبیهات زیبایی مانند غنچه، تیغ آبدار و صدف پرگهر استفاده می‌کند تا احساسات خود را منتقل کند. متن پر از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی است که نشان‌دهنده ناامیدی و تلاش بی‌ثمر در رسیدن به آرزوهاست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و کنایه‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۲۶

در دل چو غنچه چند کنی رنگ و بو گره؟
واکن به ناخن از دل پرآرزو گره

جز تیغ آبدار درین روزگار نیست
آبی که تشنه را نشود در گلو گره

وقت است شق چو نار شود پوست بر تنم
از بس شده است در دل من آرزو گره

بیهوده شاخ گل همه تن دست گشته است
نتوان زدن به بال و پر رنگ و بو گره

بی ابر دامن صدفش پرگهر شود
از غیرت آن کسی که کند آبرو گره

در عین وصل باخبر از حسرت من است
هر تشنه را که آب شود در گلو گره

از هجر و وصل نیست گشایش دل مرا
چون گوهرست قسمت من از دو سو گره

راه سلوک تنگتر از چشم سوزن است
تا کی زنی به رشته جان ز آرزو گره؟

صائب هزار عقده دل باز می شود
گر وا شود ز جبهه آن تندخو گره
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.