هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات و مشاهدات خود در زندگی می‌گوید. او از دیدن بی‌تمایزی مردم، ناامیدی از عشق، و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید. همچنین، به زیبایی‌های طبیعت و تأملات فلسفی دربارهٔ هستی اشاره می‌کند. در نهایت، او از درس‌هایی که از زندگی گرفته و رشد شخصی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنج‌های روحی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۲۹۶

تا شده است از دوربینی عاقبت بین دیده ام
در ترازوی قیامت خویش را سنجیده ام

منت دست نوازش می کشم از دست رد
از قبول خلق از بس بی تمیزی دیده ام

کی نظر بندم به صحرا می کند چشم غزال
این نوازشها که من از سنگ طفلان دیده ام

می کند در پیش پا دیدن نگاهم کوتهی
بس که از شرم غدار او نظر دزدیده ام

بوده ذوق پاره گردیدن گریبانگیر من
جامه ای چون کعبه در سالی اگر پوشیده ام

برزمین ناید ز شادی پای من چون گردباد
تا خس و خاشاک هستی را بهم پیچیده ام

زینهار از کامجویی دست خود کوتاه دار
کز گل ناچیده من صد دامن گل چیده ام

کرده ام از بهر کاهش خویش را گرد آوری
چون مه نو ز التفات مهر اگر بالیده ام

مد احسان می شمارم پیچ و تاب ماررا
چین ابرویی که من از اهل دولت دیده ام

آیه رحمت شمارم سبزه زنگار را
از جهان نادیدنی از بس که صائب دیده ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.