هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که به زیباییهای عشق الهی و جنون عاشقی میپردازد. شاعر از استعارههایی مانند آسمان، دریا، خورشید، و کعبه برای توصیف عشق استفاده کرده و بر اهمیت تسلیم شدن در برابر عشق تأکید دارد. همچنین، او عقل را در برابر عشق ناتوان میداند و معتقد است که تنها با دلسپردن به عشق میتوان به حقیقت رسید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «جنون» و «تسلیم در عشق» ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا گمراهکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۵۱۸۱
آسمان کهنه سبویی است ز میخانه عشق
بحر یک قطره تلخی است زپیمانه عشق
مکن ازداغ شکایت که ازین روزنه ها
می رسد پرتو خورشید به کاشانه عشق
عقل با مهره گل نرددغا می بازد
دل صد پاره بود سبحه صد دانه عشق
روی در دامن صحرای جنون آورده است
کعبه از حسن خدا داد صنمخانه عشق
جام عقل است که در میکده طرح افتاده است
بوسه فرسود نگردد لب پیمانه عشق
عشق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
چون شررمی جهد از سنگ برون دانه عشق
همه در خواب غرورند حریفان صائب
به چه امید کسی سر کند افسانه عشق؟
بحر یک قطره تلخی است زپیمانه عشق
مکن ازداغ شکایت که ازین روزنه ها
می رسد پرتو خورشید به کاشانه عشق
عقل با مهره گل نرددغا می بازد
دل صد پاره بود سبحه صد دانه عشق
روی در دامن صحرای جنون آورده است
کعبه از حسن خدا داد صنمخانه عشق
جام عقل است که در میکده طرح افتاده است
بوسه فرسود نگردد لب پیمانه عشق
عشق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
چون شررمی جهد از سنگ برون دانه عشق
همه در خواب غرورند حریفان صائب
به چه امید کسی سر کند افسانه عشق؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.