هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، حالات عشق و شیدایی را توصیف میکند. شاعر از عناصری مانند آیینه، لعل، سبزه، آسمان، و دریا برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. همچنین، اشارههایی به داستانهای اساطیری مانند فرهاد و شیرین و عزیز مصر دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اشارات تاریخی و اساطیری نیاز به دانش ادبی و فرهنگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب میشود.
غزل شمارهٔ ۳۲۲۲
نبیند زیر پای خویش، رعنا این چنین باید
نپردازد به کس، آیینه سیما این چنین باید
زشکر خنده اش هر چشم موری تنگ شکر شد
تکلف برطرف، لعل شکر خا این چنین باید
فلک را سبزه خوابیده داند قد رعنایش
قیامت جلوگان را قد و بالا این چنین باید
زگردش ماند دور آسمان چون چشم قربانی
عیار جلوه های حیرت افزا این چنین باید
به نیل چشم زخمش نیست چرخ نیلگون کافی
عزیز مصر را رخسار زیبا این چنین باید
نشد از دیده فرهاد غایب صورت شیرین
بنای بیستون را کارفرما این چنین باید
خیالش را دل سودایی من غیر می داند
زمردم عاشق شوریده تنها این چنین باید
زنقش پای من روی زمین دریای آتش شد
طلبکار ترا آتش نه پا این چنین باید
ندارد وادی ما لاله زاری غیر بوی خون
زخود رم کرده را دامان صحرا این چنین باید
زنقش بال کوه قاف دارد بر دل وحشی
گریزان از نشان خویش عنقا این چنین باید
نهادم دست تا بر دل جنون من یکی صد شد
زلنگر می شود شوریده، دریا این چنین باید
نکرد از خواب حیرت جوش دل بیدار صائب را
نگاه عاشقان محو تماشا این چنین باید
نپردازد به کس، آیینه سیما این چنین باید
زشکر خنده اش هر چشم موری تنگ شکر شد
تکلف برطرف، لعل شکر خا این چنین باید
فلک را سبزه خوابیده داند قد رعنایش
قیامت جلوگان را قد و بالا این چنین باید
زگردش ماند دور آسمان چون چشم قربانی
عیار جلوه های حیرت افزا این چنین باید
به نیل چشم زخمش نیست چرخ نیلگون کافی
عزیز مصر را رخسار زیبا این چنین باید
نشد از دیده فرهاد غایب صورت شیرین
بنای بیستون را کارفرما این چنین باید
خیالش را دل سودایی من غیر می داند
زمردم عاشق شوریده تنها این چنین باید
زنقش پای من روی زمین دریای آتش شد
طلبکار ترا آتش نه پا این چنین باید
ندارد وادی ما لاله زاری غیر بوی خون
زخود رم کرده را دامان صحرا این چنین باید
زنقش بال کوه قاف دارد بر دل وحشی
گریزان از نشان خویش عنقا این چنین باید
نهادم دست تا بر دل جنون من یکی صد شد
زلنگر می شود شوریده، دریا این چنین باید
نکرد از خواب حیرت جوش دل بیدار صائب را
نگاه عاشقان محو تماشا این چنین باید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲۲۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.