هوش مصنوعی: این متن به بیان دردها و رنج‌های عاشقانه و وجودی می‌پردازد و از مفاهیمی مانند گریه، صبر، درماندگی، تقدیر و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از درمان‌ناپذیری برخی دردها مانند اشک، نگرانی عاشق، و رنج‌های ناشی از جهان سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند تقدیر، طبیعت و شراب به عنوان راه‌حل‌های احتمالی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۳۷

جز گریه چشم اشک فشان را علاج نیست
جز صبر عاشق نگران را علاج نیست

درمانده ام به دست دل هرزه گرد خویش
در دست باد برگ خزان را علاج نیست

تن در کشاکش فلک سفله داده ام
جز پیروی دست، کمان را علاج نیست

عنقا اگر نه گرد فشاند ز بال خویش
ناسور زخم تیغ زبان را علاج نیست

طوفان اگر نه شعله کشد از دل تنور
خار و خس بسیط جهان را علاج نیست

آن را که زد شراب، علاجش بود شراب
دردسر فلک زدگان را علاج نیست

صائب به دست باد بود تا عنان زلف
جز پیچ و تاب رشته جان را علاج نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.