هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زبان عاشقی رنجیده و دلشکسته بیان می‌شود. شاعر از بی‌توجهی و ستم معشوق شکایت دارد و احساس تنهایی و ناامیدی خود را به تصویر می‌کشد. او از نبودن همدلی و درک در اطراف خود می‌نالد و معشوق را به بی‌رحمی و فراموشی متهم می‌کند. در عین حال، اشاراتی به زیبایی‌های طبیعت و تضادهای عاطفی نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و دلشکستگی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۴۴

ای ستمگر از نگاه دور رنجیدن نداشت
این گناه سهل، بر انگشت پیچیدن نداشت

شکوه ننوشتن مکتوب را طی می کنیم
نامه ما ای فرامشکار نشنیدن نداشت

از برای کشتن من کم نبود اسباب قتل
حال بیمار من از اغیار پرسیدن نداشت

سرکشی چون مانع است از دیدن عاشق ترا
از من ای بی رحم، راه خانه پرسیدن نداشت

قهرمان غیرت عشاق، بی جاسوس نیست
روی خود در خلوت آیینه بوسیدن نداشت

گریه ابر و نشاط برق، با هم خوشنماست
پیش چشم ما به روی غیر خندیدن نداشت

شور بختی شوریی در چشم ما نگذاشته است
از حضور ما بساط باده برچیدن نداشت

کی کند در منتهای حسن، زیر پا نگاه؟
آن که در طفلی ز تمکین ذوق گل چیدن نداشت

می توان از یک ورق، خواندن کتابی را تمام
اینقدر بر دفتر ایام، گردیدن نداشت

در چنین وقتی که صائب خاک ره گردیده است
زیر پای خویش ای بی رحم، نادیدن نداشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.