هوش مصنوعی: این شعر در وصف شخصیتی به نام قمرالملوک است که با عناصر طبیعی مانند گل، شبنم، سبزه و بلبل مقایسه شده است. شاعر از شکستن دست این شخصیت توسط آسمان ابراز تاسف می‌کند و به آسمان و زمانه لعنت می‌فرستد. همچنین، شاعر به زیبایی و هنر زنان ایران اشاره می‌کند و از حجاب به عنوان پوششی برای زیبایی‌های نهفته یاد می‌کند. در پایان، شاعر آرزو می‌کند که آوازهای شاد و روح‌بخش برای مردم باقی بماند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۵ - قمرالملوک

ای نوگل باغ زندگانی
ای برتر و بهتر از جوانی

ای شبنم صبح در لطافت
ای سبزهٔ تازه در نظافت

ای بلبل نغمه‌سنج ایام
ای همچو فروغ مه دلارام

مام تو چو آفتاب زاده
نامت ز چه رو قمر نهاده‌؟

زحمت به‌تو، دست آسمان داد
لعنت به سرشت آسمان باد

گردون نبود به ذات اگر دون
دست تو چرا شکست گردون

دستی که به کس جفا نکرده
در عهدکسی خطا نکرده

دستی که کند ز خوش ضمیری
ز اطفال یتیم دستگیری

ای چرخ ترا اگرچه دین نیست
دستی که‌شکستنیست این نیست

بشکستی اگر به حیله این دست
دست‌دگر این‌چنین مگر هست‌؟

دست تو به قلب ماست بسته
دست تونه‌، قلب ما شکسته

تیرافکن آسمان به یک‌دم
دست تو شکست و قلب عالم

یک تیر و هزارها نشانه
نفرین به کمان و بر زمانه

ای چرخ ستمگر جفاکار
دست از سر این محیط بردار

بربند نظر تو زین نشانه
کین مام سترون زمانه

صد قرن هزار ساله باید
تا یک قمرالملوک زاید

ایران که دو صد قمر ندارد
هر زن که چنین هنر ندارد

در زیر حجاب‌ زشت‌،‌ حوری‌ است
در ابر سیه‌، نهفته نوری است

بگذار برای ما بماند
آواز فرح فزا بخواند

زان زمزمه‌های آسمانی
بر مرده دلان دهد جوانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴ - گفت‌وگوی دو شاه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶ - هدیۀ دوست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.