هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از دوری و جدایی از معشوق شکایت می‌کند و از او می‌خواهد که این دوری و رنج را تحمل نکند. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، احساسات خود را بیان می‌کند و از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و دوری را پایان دهد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۲۹

اَیا نزدیکِ جان و دل، چُنین دوری رَوا داری؟
به جانی کَزْ وصالَت زاد، مَهْجوری رَوا داری

گرفتم دانهٔ تَلْخَم، نَشایَد کِشت و خوردن را
تو با آن لُطفِ شیرین کار، این شوری رَوا داری؟

تو آن نوری که دوزخ را به آبِ خود بِمیرانی
مرا در دل چُنین سوزیّ و مَحْروری رَوا داری؟

اگر در جَنَّتِ وصلَت، چو آدم گندمی خوردم
مرا‌‌ بی‌حُلّهٔ وَصلَت، بدین عوری رَوا داری؟

مرا در مَعرکه‌یْ هِجْران، میانِ خون و زَخْمِ جان
مِثالِ لشکرِ خوارزم با غوری رَوا داری؟

مرا گفتی تو مَغْفوری، قبولِ قبلهٔ نوری
چُنین تَعذیب بعد از عفو و مَغْفوری رَوا داری؟

مَها چَشمی که او روزی بِدید آن چَشمْ پُر نورَت
به زَخْمِ چَشمِ بَدخواهانْ دَرو کوری رَوا داری؟

جهانِ عشق را اکنون سُلَیمانِ بْنِ داوودی
مَعاذَاللَّهْ که آزارِ یکی موری رَوا داری

تو آن شَمسی که نورِ تو محیطِ نورها گشته ست
سویِ تبریز واگَردیّ و مَستوری رَوا داری؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.