هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به دوری معشوق است. او با بیتابی و اشتیاق فراوان به دنبال وصال است، اما فاصله و جدایی را تجربهای بیهوده و دردناک میداند. تصاویری مانند بوی پیراهن معشوق، سردی کوهها و جستجوی حضور آشنا در کوچه و بستر، بر احساس تنهایی و یأس شاعر تأکید دارند. جهان برای او خالی از هرگونه سلام و صمیمیت است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
فراقی
چه بیتابانه میخواهمت ای دوریات آزمونِ تلخِ زندهبهگوری!
چه بیتابانه تو را طلب میکنم!
بر پُشتِ سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربهیی بیهوده است.
بوی پیرهنت،
اینجا
و اکنون. ــ
کوهها در فاصله
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را میجوید،
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج میزند.
بینجوای انگشتانت
فقط. ــ
و جهان از هر سلامی خالیست.
فروردینِ ۱۳۵۴
رم
چه بیتابانه تو را طلب میکنم!
بر پُشتِ سمندی
گویی
نوزین
که قرارش نیست.
و فاصله
تجربهیی بیهوده است.
بوی پیرهنت،
اینجا
و اکنون. ــ
کوهها در فاصله
سردند.
دست
در کوچه و بستر
حضورِ مأنوسِ دستِ تو را میجوید،
و به راه اندیشیدن
یأس را
رَج میزند.
بینجوای انگشتانت
فقط. ــ
و جهان از هر سلامی خالیست.
فروردینِ ۱۳۵۴
رم
۳۲۸۶
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:گفتی که باد مردهست ...
گوهر بعدی:شبانه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.