هوش مصنوعی: این متن عرفانی به رابطهٔ عاشق و معشوق و وحدت وجود می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عین (ذات) عاشق و معشوق یکی است و همهٔ موجودات جلوه‌ای از نور الهی هستند. او از وحدت عین و اضافت سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها ذات الهی باقی است و همه چیز فانی است. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که تنها کسانی که با دریای عرفان آشنا هستند، می‌توانند این حقایق را درک کنند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات تخصصی عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲

چشم ما تا عین او را دیده است
در نظر ما را چو نور دیده است

این عجب بنگر که عینی در ظهور
می نماید این همه اعیان چو نور

عین عاشق عین معشوق وی است
عین بی معشوق و بی عاشق کی است

عین او بنگر به عین نور او
تا که باشی ناظر و منظور او

گرد اعیان مدتی گردیده ام
عین اعیان عین او را دیده ام

این اضافت از ظهور ما به ماست
ور نه بی ما این اضافت از کجاست

از اضافت بگذر و از عین هم
تا نماید جسم و روح و عین هم

شد هلاک این عین ما در عین او
کل شیئی هالک الا وجهه

رویت عینی به عین ما بود
عین ما گه موج و گه دریا بود

هرکه با دریای ما شد آشنا
عین ما بیند به عین ما چو ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.