هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، رهایی از بندهای دنیوی، و رسیدن به جاودانگی معنوی می‌پردازد. شاعر از عاشقی سخن می‌گوید که جان خود را به معشوق سپرده و از دنیای فانی رها شده است. همچنین، اشاره‌ای به رهایی از قید وجود و رسیدن به حیات جاودانه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در متن برای درک و تحلیل، نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رهایی از وجود و مرگ ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۲۳

عاشقی جان را به جانان داد و رفت
ماند این دنیای بی بنیاد و رفت

در خرابات مغان مست و خراب
سر به پای خم می بنهاد و رفت

قطره آبی به دریا در فتاد
چون توان کردن چنین افتاد و رفت

شاهبازی بود در بند وجود
بند را از پای خود بنهاد و رفت

زندهٔ جاوید شد آن زنده دل
تا نگوئی مرده شد بر باد و رفت

سرعت ایجاد و اعدام وی است
در زمانی ماهروئی زاد و رفت

بنده بودم ، بندگی کردم مدام
سید آمد بنده شد آزاد و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.