هوش مصنوعی: ملک پس از شنیدن سخنی موافق، دستور می‌دهد تا اسب‌ها را زین کنند. سپس با حکیمی دیدار می‌کند که در برابر او تواضع زیادی نشان می‌دهد. ملک خواب‌های وحشتناکی دیده و از براهمه تعبیر خواسته، اما تعبیرشان او را مضطرب کرده است. حکیم با شنیدن خواب‌ها، ملک را به خاطر مشورت با براهمه سرزنش می‌کند و می‌گوید این خواب‌ها نشانه‌های سعادت و دولت هستند. او قول می‌دهد تا تعبیر درستی ارائه دهد و از ملک می‌خواهد تا برای دفع شر دشمنان اقدام کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند تعبیر خواب، روابط قدرت و اصطلاحات ادبی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از زبان کهن و ساختارهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با متون کلاسیک دارد.

بخش ۷

ملک را این سخن موافق آمد و بفرمود تا زین کردند.

سبک تگی که نگردد زسم او بیدار
اگرش باشد بر پشت چشم خفته گذر
و مستور بنزدیک کارایدون حکیم رفت. و چون بدو پیوست در تواضع افراط فرمود. حکیم شرط بزرگ داشت بجای آورد و گفت: موجب تجشم رکاب میمون چیست؟ و اگر فرمانی رسانیدندی من بدرگاه حاضر آمدمی، و بصواب آن لایق تر که خادمان بخدمت آیند.

تو رنجه مشو برون میا از در خویش
من خود چو قلم همی دوم بر سر خویش
و نیز اثر تغیر بر بشره مبارک می‌توان شناخت و نشان غم بر غرت همایون می‌توان دید. ملک گفت: روزی باستراحتی پرداخته بودم، در اثنای خواب هفت آواز هایل شنودم چنانکه بهریک از خواب بیدار شدم، و برعقب آن چون بخفتم هفت خواب هایل دیدم که براثر هریک انتباهی می‌بود، و باز خواب غلبه می‌کرد و دیگری دیده می‌شد. جماعت براهمه را بخواندم و با ایشان باز گفتم، تعبیری سهمناک کردند و موجب این حیرت و ضجرت گشت که مشاهدت می‌افتد. حکیم از چگونگی خواب استکشافی کرد، چون تمام بشنود. گفت: ملک را سهو افتاد، و آن سر با آن طایفه کشف نمی بایست کرد.

که پدیده است در جهان باری
کار هر مرد و مرد هر کاری
و رای ملک را مقرر باشد که آن ملاعین را اهلیت این نتواند بود، که نه عقل رهنمای دارند و نه دینی دامن گیر. و ملک را بدین خواب شادمانگی می‌باید افزود و صدقات می‌باید داد و هدایا فرمود، که سراسر دلایل سعادت و مخایل دولت دیده می‌شود. و من این ساعت تاویل آن مستوفی بازگویم و پیش مکیدت آن مدبران سپری استوار بدارم، و لاشک هواخواهان مخلص و خدمتگاران یک دل برای این کار باشند تاپیش قصد دشمن بازشوند و در دفع غدر خصمان سعی نمایند.

گر خصم تو آتش است من آب شوم
ور مرغ شود حلقه مضراب شوم

ور عقل شود طبع می‌ناب شوم
در دیده حزم و دولتش خواب شوم
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۶
گوهر بعدی:بخش ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.