هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، به مضامینی مانند ناتوانی انسان در رسیدن به آرزوهای بلند، انتقاد از کم‌همّتی و بی‌بضاعتی انسان، وصف حسرت و ناکامی، و اشاره به عشق و جنون می‌پردازد. شاعر با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، وضعیت انسان را در برابر آرزوهای دور از دسترسش به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی، استفاده از زبان نمادین و پیچیده، و پرداختن به موضوعاتی مانند ناکامی و حسرت، درک این شعر را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. این محتوا更适合 افرادی که از بلوغ فکری و ادبی کافی برای درک مفاهیم انتزاعی و شاعرانه برخوردارند.

غزل شمارهٔ ۱۴۵۶

گردی دگر نشد ز من نارسا بلند
هویی مگر چو نبض‌ کنم بیصدا بلند

بنیاد عجز و دعوی عزّت جنون‌کیست
مو، سربلند نیست شود تا کجا بلند

کم‌همّتی به ساز فراغم وفا نکرد
دامن نیافتم به درازای پا بلند

از نُه فلک دریغ مکن چین دامنی
یک زینه‌وار از همه منظر برآ بلند

دور است خواب قافله از معنی رحیل
ورنه نمی‌شد اینهمه بانگ درا بلند

پیری دکان نالهٔ ما گرم داشته‌ست
نرخ عصاست درخور قد دوتا بلند

خلق جهان جنون‌زدهٔ بی‌بضاعتی‌ست
ازکاسهٔ تهی‌ست خروش گدا بلند

فطرت محیط نه فلک آبگون شود
گر وارسیم آبله پست است یا بلند

ما بیخودان تظلم حسرت‌ کجا بریم
دست غریق عشق نشد هیچ جا بلند

چون نقش پا ز بس که نگونبخت فطرتیم
مژگان نمی‌شود به تماشای ما بلند

پستی مکش ز چتر کی و دستگاه جم
یک پشت پای بگذر از این دستها بلند

بیدل مگر تو درگذری ورنه پیش ما
دریاست بی‌کنار و پل مدّعا بلند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.