هوش مصنوعی: در این متن، شاعر از عشق و امید به وصال سخن می‌گوید و خود را در ابرهای عشق غرق می‌بیند. او از روشنایی خانه‌ها و ارتباط خود با آن‌ها صحبت می‌کند و خود را حجاب آب حیات می‌داند. شاعر از مطرب و موسیقی نیز یاد می‌کند و دعوت به شادی و نشاط می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حجاب آب حیات و ارتباط با عشق عرفانی نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۶۷۲

روزِ باران است و ما جو می‌کَنیم
بر امیدِ وَصلْ دستی می‌زَنیم

ابرها آبِسْتن از دریایِ عشق
ما زِ ابرِ عشقْ هم آبِسْتَنیم

تو مگو مُطرب نِیَم دستی بِزَن
تو بیا، ما خود تو را مُطرب کُنیم

روشن است آن خانه، گویی آنِ کیست؟
ما غُلامِ خانه‌هایِ روشنیم

ما حِجابِ آبِ حیوانِ خودیم
بر سَرِ آن آبْ ما چون روغَنیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.